آغاز استیضاحها با ربیعی، افزایش بیش از ۱۰ درصدی قیمت کالاها و خدمات، کاهش قیمت ارز و طلا در آستانه تغییر سیاست ارزی، روخوانی ترامپ از «نسخه بولتون»، ورود هواپیماهای جدید برجامی، دانشآموزان در تله مشاوران میلیونی، اپیدمی دلالی، پاستور سکوت، معرفی قطرهچکانی سیاستهای ارزی، فوتبال پاک با پول نفت محقق نمیشود، لیست امید از رئیسجمهور هیچ سؤالی ندارد!، روایتی از استراتژی بهزاد نبوی در استیضاح ها، مرخصی عبدالفتاح سلطانی از زندان و ادامه مطالبهها از دستگاه قضایی برای برخورد با مفسدان اقتصادی، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه چهاردهم مرداد ماه در حالی چاپ و روانه پیشخوان مطبوعات کشور شدند که آغاز استیضاحهای وزرای دولت با استیضاح ربیعی، نارضایتیهای اجتماعی از زبان علما و مراجع، ادامه تحلیلها درباره سؤال از رئیس جمهور، تحلیلهایی درباره دلایل سکوت روحانی و واکنشها به فراخوان اعتراض به دولت توسط امام جمعه مشهد و رئیس جمهور سابق از مواردی است که در صفحات نخست آنها عناوین اصلی امروز را تشکیل داده اند.
روزنامه اعتماد عنوان چرا روحانی ساکت است؟ را تیتر یک امروز خود کرد و در گزارش گفت وگویی با دو چهره سیاسی اصلاح طلب از دلایل سکوت روحانی نوشته است. این روزنامه در گفت وگویی دیگر با حسین راغفر، اقتصاددان عنوان دولت اجرا و نظارت را به مردم بسپارد، را به عنوان تیتر این گفت وگو انتخاب کرده است.
روزنامه کیهان عنوان مذاکره با ترامپ طرح مشترک آمریکا و مفسدان اقتصادی را تیتر یک خود کرده و در گزارشی مذاکره با آمریکا را طرح آمریکا و مفسدان اقتصادی دانسته است. این روزنامه در گزارشی دیگر با نقد انگ سیاسی زدن به مشکلات اقتصادی، مطلبی با عنوان لیست امید از رئیسجمهور هیچ سؤالی ندارد! منتشر کرده است.
روزنامه آفتاب یزد که تصویری از علی ربیعی وزیری که امروز قرار است در مجلس شورای اسلامی استیضاح شود چاپ و عنوان استیضاح مشکوک را تیتر آن کرده است. این روزنامه در گزارشی دیگر از روایتی از استراتژی بهزاد نبوی نایب رئیس مجلس ششم در استیضاحها را منتشر کرده است.
روزنامه «ابتکار» از فراخوان چهرههای منتقد دولت روحانی به اعتراض خیابانی همزمان با ناآرامیهای اخیر گزارش داده و عنوان محاکمه دولت در خیابان را تیتر گزارش اصلی خود در صفحه نخست کرده است. این روزنامه در سرمقاله امروز خود که به قلم جهانبخش محبی نیا نوشته شده، از لزوم تنظیم معادله رابطه ایران و آمریکا بر مبنای واقعیت نوشته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
چرا روحانی ساکت است؟
روزنامه اعتماد در شماره امروز خود، گزارش گفت وگویی با عنوان چرا روحانی ساکت است، منتشر کرده که در مقدمه آن میخوانید: «روحانی کجاست»؛ اگر از کاربران فضای مجازی باشید در روزهای گذشته شاهد انتشار توییت و پستهای مختلف با این هشتگ بودهاید؛ هشتگی که حتی شاید نیاز نباشد از کاربران فضای مجازی باشید زیرا سوالی است که افکار عمومی مطرح کرده و تاکنون پاسخی به آن داده نشده است. این سوال نشان میدهد مردم از رییسجمهور انتظار دارند نسبت به شرایط کشور و اتفاقات رخ داده در ١٥ روز گذشته توضیحاتی ارائه دهد. مطالبهای که شاید بتوان تنها از رییسجمهور داشت زیرا او عالیترین مقام اجرایی کشور است که با رای مستقیم مردم انتخاب میشود. نزدیک به ٢٠٠ روز از آخرین صحبت رییسجمهور با مردم میگذرد. ٢٠٠ روزی که اتفاقات زیادی در آن رخ داده است.
نوسان قیمت ارز، طلا، خودرو تا سیاست خارجی دستخوش تحولاتی شده است که سوال درباره این تغییرات فراوان است، اما پاسخی از مرجعی که باید دریافت نمیشود. اواخر تیرماه بود که اعلام شد قرار است رییسجمهور به تلویزیون آمده و با مردم صحبت کند، اما روز موعود در کمال تعجب و بدون دلیل خاصی اعلام شد که این گفتگو لغو و به زمان دیگری موکول شده است. حسن روحانی و دولت دوازدهم این روزها بیش از گذشته به گوشه رینگ رفتهاند گویی دولت روحانی مخرج مشترک منتقدان و حامیان دیروز او در انتخابات ریاستجمهوری شده است. این روزها انتظارات از روحانی بالا رفته است زیرا همگان به فن بیان او اعتماد دارند. دلسوزان معتقدند روحانی با صحبت و بیان مشکلات برای مردم میتواند آرامش را به کشور و بازار بازگرداند.
روحانی همان کسی است که گفت: با ٥١درصد رای نمیتوان خیلی از کارهارا انجام داد به همین دلیل مردم دل به تدبیر او بسته و با حضوری پرشکوه در انتخابات ٢٩ اردیبهشتماه بار دیگر رای به ادامه دولت او دادند. رای ٢٤ میلیونی روحانی سبب شد تا انتظارات از او بالارود زیرا شیخ دیپلمات سرمایه اجتماعی به دست آورده بود که میتوانست بر بسیاری از مشکلات با کمک سرمایه اجتماعی خود فائق شود. اما دست تقدیر برای روحانی سرنوشتی دیگر نوشته بود؛ هرچه از عمر دولت دوازدهم میگذرد، چالش ریزش هواداران او فراگیرتر میشود و دولت روز به روز تنهاتر میشود. دلیل این تنهایی دوری روحانی از سرمایه اجتماعی خود است. اگر مرد حقوقدان کارزارهای انتخاباتی پرده تعارف را کنار زده و مشکلات را به صورت شفاف بیان کند، بار دیگر به مرد اول خدمت در کشور تبدیل میشود. با وجود تمام این اتفاقات چرا رییسجمهور تاکنون تصمیمی برای صحبت با مردم نگرفته است؟ غلامرضا ظریفیان فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است گفتوگوی روحانی با مردم مانند تیغ دو لبه است. او میگوید اگر روحانی حرفهایی که مردم انتظار دارند بشنوند را نزند، صحبت او نتیجه عکس خواهد داد و منجر به کاهش اعتماد عمومی میشود.
او همچنین معتقد است اگر روحانی بخواهد شفاف و صریح مشکلات را بازگو کند به اتحاد داخلی لطمه وارد میشود که این اتفاق در شرایط کنونی به مصلحت کشور نیست. مجید فراهانی دیگر فعال سیاسی اصلاحطلب نیز معتقد است که همین الان هم برای گفتگو با مردم دیر شده است. او میگوید وقتی رییسجمهور روزه سکوت گرفته، خروجی این روزه آن است افرادی از طرف مردم صحبت میکنند که هیچگونه نمایندگی از طرف مردم ندارند. مشروح گفتوگوی فراهانی و ظریفیان را در شماره امروز اعتماد بخوانید.
پیشنهاد تشکیل دادگاه صحرایی برای محاکمه مفسدین اقتصادی
محمد ناظمی اردکانی وزیر تعاون دولت نهم طی یادداشتی در روزنامه رسالت پیشنهاد برگزاری دادگاه صحرانی بدون تشریفات قضایی را برای محاکمه مفسدان اقتصادی داد و نوشت: این حجم نقدینگی در بانکهای دولتی، خصوصی و موسسات اعتباری، برای آنها که به دنبال مفسده بزرگ و کلاهبرداری در سطحی وسیع و گسترده بودند وسوسهانگیز شد و در نتیجه فسادهای کلان اقتصادی اتفاق افتاد به طوری که همه فسادهایی که امروز عامل بیاعتمادی مردم شده است یک سر آن به نظام بانکی کشور متصل میباشد.
ترامپ خروج خود را از برجام از طریق رسانهها با یک شوی تبلیغاتی به نمایش گذاشت تا بتواند شوک روانی به جامعه ایران و دولتی که همه اندوخته خود را در برجام میدید وارد سازد ابتدا این شوک روانی به انبان نقدینگی اصابت نمود و مردم با سرمایههای کوچک و بزرگ به سمت بازار خرید ارز و سکه و ذخایری که ارزش آنها پایدار نیز هست، سرازیر شدند و اتفاقاتی که در این وادی پیش آمد. دولت آمادگی نداشت و همچنان در وادی مذاکرات به سر میبرد و مذاکره با اروپا را برای حل برخی مشکلات کارساز تلقی مینمود، برای پیشگیری از این اتفاق سهمگین، سادهترین راه را در پیش گرفت و چوب حراج به دارایی و اندوخته ملی کشور زد و ذخایر ارزی و طلا را وارد بازار کرد. در نتیجه این سادهاندیشی، مفسدان و چپاولگران بیتالمال از کمینگاههای خود حمله نمودند و با یک طرفهالعین، خزانه کشور را به تاراج بردند.
بازسازی سرمایه اجتماعی، بازگرداندن اعتماد ملی، پیشگیری از خدشه به وحدت ملی در برابر دشمن، حفظ مشروعیت نظام و قداستها و جبران ناکارآمدیها، با تلاش و مجاهدت شبانهروزی و اخذ تصمیمات علمی و درست تنها و تنها چاره کار میباشد.
در این راستا دستگاه قضائی برای حفظ دستاوردهای گرانسنگ چهار دهه که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، نقشی تاریخی میتواند بر عهده بگیرد در غیر این صورت اتفاقاتی که پس از این رخ خواهد داد بدون تردید به پای این رکن ارزشمند نظام جمهوری اسلامی خواهند نوشت. حفظ سرمایه اجتماعی نظام، اعتماد و وحدت ملی و جبران ناکارآمدیها بدون مواجهه همهجانبه با ستون پنجم دشمن، ریشهکنکردن مفسدان اقتصادی ممکن نیست.
اما آنچه که امروز مورد انتظار انقلابیون، مومنین و مردم حامی نظام و انقلاب است و هر گونه اغماض و تاخیر را غیرجایز میدانند برپایی دادگاههای صحرایی برای محاکمه به دور از هر گونه تشریفات اداری، قضائی و اجرای احکام مجازات در کوتاهترین زمان ممکن است. قوه قضائیه بداند که رسالت تاریخی دارد و مفاسد اقتصادی امروز پاشنه آشیل نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است.
آقایان وزرا! غیبت از عرصه عمومی، چرا؟
روزنامه ایران در سرمقاله امروز خود در ستون اول دفتر خود با عنوان آقایان وزرا! غیبت از عرصه عمومی چرا؟ نوشت: آنان سالهای سال در سکوت نسبی رسانهای و در مقام وزارت و صدور دستور و فرمان قرار داشتند، امروز، ولی در جنگ رسانهای و تبلیغاتی قرار گرفتهاند و تمام این سالها باید خود را برای حضور در چنین روزی آماده میکردند. متأسفانه بجز تعداد اندکی از آنان، حضور مؤثر و کارسازی در فضای عمومی ندارند. هنگامی که از حضور کارساز سخن میگوییم بدان معنا نیست که فیالبداهه یک جمله یا سخنی بگویند و رد شوند. سخنی که معمولاً ابهامآفرین و مشکلزاست بیش از اینکه رفعکننده ابهام باشد. منظور از حضور رسانهای این است که توضیحات درباره موضوعات مشخص که برای جامعه اهمیت دارد را به صورت روشن و در صورت نیاز به صورت مکتوب و خواندن از روی متن به افکار عمومی عرضه کنند. این سخنان باید محصول و برونداد اتاقهای فکر وزارتخانهها باشد و پاسخهای اقتضایی و تأمل نشده، هیچ گرهی را از افکار عمومی باز نمیکند که آنها را بیشتر و پیچیدهتر میکند.
دوران پاسخهای دوپهلو و باری به هر جهت گذشته است. باید به مردم اعتماد کرد و حقایق را با آنان در میان گذاشت. مسئولان دولتی و آقایان وزرا میتوانند و یا بهتر است گفته شود که میباید تمامی مسئولیتها و وعدههای خود و رئیس جمهوری را دوباره مرور کنند و به ترتیب درباره هر کدام از آنها توضیحات شفافی ارائه نمایند. خدشه برداشتن اعتماد مردم، مثل ترک برداشتن شیشه است. هزینه و زحمت ترمیم آن دهها برابر هزینه و زحمتی است که برای جلوگیری از ترک خوردن باید صرف کرد.
برخی از مسئولان میپرسند که در طول ۴۰ سال گذشته شرایط به مراتب بدتری داشتیم، ولی چرا واکنشهای عمومی تا این حد منفی و ناامیدانه نبود؟ پاسخ این است که دو علت برای این وضع میتوان برشمرد. اول اینکه انتظارات مردم از دولت تدبیر و امید بیشتر است و این محصول امیدی است که به جامعه تزریق شد؛ بنابراین واکنش منفی مردم را نباید دستساخته یا توطئهگرانه تلقی کرد. اینها فشاری است که جامعه برای تحقق وعدههای داده شده از جانب مسئولان میآورد و از این نظر یک فرصت و نه تهدید است. تقاضا از نظام بوروکراتیک ناکارآمدی که در دوره ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ به معنای واقعی ویران شد، اکنون باید خود را بازسازی کرده باشد تا بخشی از این خواستها را پاسخ دهد. علت دوم، رشد فساد و نابرابری است که واکنش منفی مردم را موجب شده است. اگر فساد و نابرابری کم و در حد قابل انتظار باشد، مردم با کمبودها همراهی میکنند، ولی با وجود فساد و نابرابری، کمبودها معنای دیگری پیدا میکند. معنایی که منجر به واکنش منفی مردم میشود.
امروز هر کاری را بتوان انجام داد یا انجام نداد، یک کار را از آن گریزی نیست و آن حضور مؤثر رسانهای است. حضوری با اتکا و به پشتوانه اتاقهای فکر و مشاوران امین و خیرخواه. این پذیرفتنی نیست که یکی از آقایان وزرا، پس از رفتن از دولت مدعی شود که فلان کس امکان بهبود در امور مربوط به حوزه وزارتی او را فراهم نکرد. این گونه سخن گفتن مسئولانه نیست. نشان میدهد که او در پست و مقام خود باقی مانده بود که فقط باقی بماند و اکنون که دستش از میز کوتاه شده مسأله را به گردن دیگران میاندازد. باید در زمان وزارت و مسئولیت همین سخن را میگفت و طرف مقابل را در عرصه عمومی به چالش و پاسخگویی میکشید. دوران این گفتارهای فرصتطلبانه که مسئولیت را از دوش خود برمیدارد گذشته است. باید پذیرفت که صندلی وزارت، بیش از هر چیز مترادف با پذیرش مسئولیت است.