پرونده یکی از شقیترین جنایتکاران علیه بشریت در مرکز اعدام بغداد؛ همان محلی که هزاران بیگناه به دست جنایتکاران بعثی اعدام شده بودند، با حکم چهارم دادگاه جنایی عراق بسته شد.
به گزارش «تابناک»، علی حسنالمجید، معروف به علی شیمیایی، پسرعموی جنایتکار صدام، در حالی اعدام شد که انتظار میرفت او در جمع مردم دردمند حلبچه به دار مجازات آویخته شود.
احمد حسنالبکر، نخستین رئیسجمهور بعثیها درباره علی حسن المجید این گونه می گوید:" المجید انسان نیست. او حتی ویژگیهای جانوران دردنده را نیز ندارد؛ او موجودی پست است که تنها هنرش جنایت است."
احمد حسنالبکر در روزی که مجبورش کردند از قدرت کنار برود و در کودتای بدون خونریزی صدام از قدرت خلع شد، به آجودان خود گفت:" از هیچ چیز نمیترسم، به جز نگاههای پست پسرعمو و برادر ناتنی صدام."
البکر بر این باور بود که پسر بزرگ او به دست تیم علی حسنالمجید از پای درآمد.
بنا بر این گزارش، امروز حتی در «تکریت» و منطقه «عوجه»، کسی از اعدام علی حسن المجید ناراحت نیست. او حتی به عشیره خود نیز رحم نکرد. در جریان اعدام دامادهای صدام، او خطاب به صدام گفت: بزرگوار! بگذار ما خون ناپاکان را بریزیم و هم او بود که با کمک عدی، خانه دامادهای صدام را محاصره کرد و با موشک و آر پی جی، آنان را زیر آوار خانههایشان مدفون ساخت.
المجید، حتی در جریان انتقام عدی از برخی از عشایر تکریت که در جریان رسوایی اخلاقی تجاوز او به یک دختر عراقی روی داد، باز هم دست به جنایتی دیگر زد.
این گزارش ادامه میدهد، در زمان جنگ تحمیلی و در جریان یکی از مهمانیهای خصوصی صدام که مربوط به ازدواج قصی، پسر صدام بود، او در حالی که مست کرده بود، گفت: سرورم! باید برای شگون عروسی قصی، اسرای ایرانی را قربانی کنیم. این جنایتکار در قتل بیش از 426 اسیر ایرانی ـ برابر اسناد موجود ـ شرکت داشته است.
بر پایه شواهد موجود، پس از انتفاضه سال 1991 میلادی در جنوب عراق، او مأمور سرکوب شیعیان جنوب عراق شد و در حالی که از جنایات خود در کردستان عراق بازگشته بود، خود شخصا بازجویی از شیعیان بیدفاع عراقی را به عهده گرفت، تیرهای خلاص را در باتلاقهای مناطق جنوبی عراق، خود شخصا بر سر اسرای شیعه عراقی خالی میکرد و این در حالی بود که در پرونده جنایات علیه کردها که به پرونده «انفال» معروف بود، دستگیرشدگان کرد عراقی را با دینامیت منفجر میکرد و این کار برای او تبدیل به یک سرگرمی شده بود.
وی هنگامی که در روزهای پایانی عمر صدام، یکی از سه فرمانده اصلی ارتش عراق شده بود و برای رسیدگی مناطق جنوبی عراق از فرات مرکزی تا مرزهای عربستان و کویت را زیر سلطه داشت، باز هم به جنایات خود علیه مردم مسلمان عراق ادامه داد.
اما جالب اینکه، به هنگامی سرنگونی رژیم صدام ، علی حسنالمجید در ماشین حمل گوسفندان، جنوب عراق را به مقصد مناطق شمالی این کشور اشغال شده ترک کرد. او حتی در عشایر محل زادگاهش نیز منفور بود و آمریکایی ها در گزارش دستگیری وی مینویسند: دستگیری علی حسن المجید، آسانتر از دیگر مقامات رده بالای بعثی در عراق بود.
این گزارش میافزاید: پس از دستگیری، آمریکایی ها برای بازجویی از جلاد بغداد، چند شبانه روز به او بیخوابی دادند. او که به شدت ترسیده بود، هنگامی که در برابر بازجوی آمریکایی قرار گرفت و از او پرسیده شد که آیا درست است که وی با یک ماشین حمل گوسفند از جنوب عراق فرار کرده است، خطاب به او گفت: بله. و سپس بازجو از وی خواست که صدای گوسفند از خود درآورد و این بعثی جنایتکار چندین بار بع بع گوسفندان را برای سربازان آمریکایی تکرار کرد؛ چهره او در هم شکسته بود و موهای سر و صورتش که دیگر فرصت رنگ کردن به خود نداشتند سپید شده بود.
صدای گوسفندان از دهان مردی بیرون آمد که جنایات او در قبال مردم عراق و همچنین در جنگ تحمیلی علیه رزمندگان ایرانی زبانزد بوده است.
علی شیمیایی بسیار دیر اعدام شد. در جنایات صدام، او به عنوان بازوی راستش به شمار میرفت و خیلی پیش از این باید به دست عدالت سپرده میشد. مردم عراق امیدوارند برادران ناتنی صدام از «وطوان» و «السبعاوی» همچنین کسانی چون طارق عزیز، سلطان هاشم و دیگر جنایتکاران عراقی به جوخه مرگ سپرده شوند تا تاریخ شاهد باشد، جنایتکارانی که انسانهای مؤمن و بیگناه را قتل عام کردهاند، در همین سرای فانی با زبونی خواهند مرد.