بررسی میدانی بازار ارز نشان میدهد، سه عامل عدم تأمین ارز کاغذی برای پوشش مصرف حداقلیِ بازار، مشتریانی که حاضرند برای ارز هر رقمی را پرداخت کنند و ارزش انتظاری بالاتر از قیمتهای کنونی که در کف بازار حس میشود، سمت و سوی نمودار ارز را تعیین میکند.
به گزارش «تابناک»؛ «...بانک مرکزی بر بازار ارز نظارت می کند و روند کاهنده نرخ ارز در بازار شروع شده است...» این خبری بود که عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی پس از حضور در جلسه کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در هفده شهریور اعلام کرد. اکنون که نزدیک به سه هفته از این قول متولی بازار پولی کشور میگذرد، سخن او که در زمان بیان تصویر میشد مضارع اخباری است، برای دنبال کنندگان بازار ارز نه ماضی بعید بلکه حکم ماضی ابعد را یافته است، چون سرعت رشد قیمت ارز در دوره همتی شتابانتر از دوره ولیالله سیف است.
ارزیابی بازار توسط متخصصان اقتصادی و از پشت میز تا حدودی میتواند متکی بر تجربه و علم باشد؛ اما واقعیت امر آن است که مسئولان بازار برای درک فرآیندی که منجر به چنین افزایش شدیدی شده، کافی است سری به بازار بزنند تا به درک بهتری نسبت به آنچه در حال وقوع است، دست یابند. خبرنگار «تابناک» با حضور در بازار ارز به بررسی وضعیت و فرآیندی که طی میشود تا دلار افزایش یابد، پرداخت.
کمبود ارز کاغذی در بازار با یک اشتباه بزرگ
برای درک وضعیت دلار، باید سری به میدان فردوسی زد؛ جایی که دلالان نبض بازار را در اختیار دارند، ولی قیمت را نه آنها، بلکه مشتری تعیین میکند. در ضلع جهانی میدان فردوسی تا چهارراه استانبول، سیل دلالها دیده میشود. عمده خریداران طالبهای رقمهای پایین 300 تا 2000 دلار هستند که البته با شرایط کنونی بازار ارز، ارزش ریالی چشمگیری یافته است. بسیاری از دلالها حتی دلار ندارند و خریدار را به فروشنده وصل میکنند و درصدشان را میگیرند. در گفت و گو با چند دلال آنها مدعی بودند که از امارات و افغانستان ارز به میزان گذشته، وارد ایران نمیشود و به همین دلیل، ارز کمی در بازار وجود دارد.
یک فروشنده با 2700 دلار به یکی از دلالها مراجعه میکند. دلال چند خریدار که منتظر خرید دلار از او بودهاند، به فروشنده وصل میکند و همگی به سراغ دستگاه کارتخوان میروند تا کارت بکشند. با وجود آنکه تصور میشد همتی به اشتباه سیف پی برده و اجازه میدهد بخش مجاز بازار قیمت ارز را تعیین کند، او عرضه ارز توسط صرافیها را محدود به یک جدول مشخص کرد و بدین ترتیب صرافیها اجازه فروش ارز آزاد و مدیریت بازار را ندارند.
در عین حال صرافیها به گروههای مذکور نیز ارز کافی نمیفروشند و این گروهها نیز سراغ دلالها را میگیرند. یکی از صرافان با خبرنگار «تابناک» که ناشناس حاضر شده به عنوان مشتری برخورد میکند و مدعی میشود، ارز کافی به دست صرافیها نمیرسد. البته دلالهایی که کنار صرافیها حضور دارند، نظر دیگری داشته و معتقدند صرافیها ارز دارند، ولی عرضه نمیکنند. یکی از دلالها میگوید: «چرا باید ارز بفروشند؟ همین که کرکره را پایین بکشند و خانه بخوابند، بیشتر سود میکنند»؛ استدلالش دور از منطق نیست.
عبدالناصر همتی دوم مهر در جمع خبرنگاران گفت: «بیش از 80 درصد ارز کالای صادراتیِ وارد شده از طریق شرکتهای پتروشیمی بوده که امیدواریم بقیه صادرکنندگان هم با در نظر گرفتن نیاز کشور در این باره اقدام کنند. از ابتدای امسال تاکنون نزدیک به 4 میلیارد دلار ارز به این شیوه وارد سامانه نیما شده که نزدیک به 3.8 دهم میلیارد دلار آن در یک ماه و نیم گذشته محقق شده است.» این واقعیت را باید در کنار وضعیت خیابان فردوسی گذاشت که اکنون حجم معاملات قیمت را تعیین نمیکند، بلکه میزان نیاز بازار به ارز کاغذی و قاعده عرضه و تقاضا تعیین کننده است. رئیس بانک مرکزی متأسفانه هیچ گاه درباره میزان توزیع ارز کاغذی سخنی به میان نمیآورد، حال آنکه مشکل آنجاست.
اگر بانک مرکزی در فرآیندی با نظارت بالا، معادل 10 درصد از ارزی که در قالب سامانه نیما به واردکنندگان تخصیص داده بود را در قالب اسکانس در بازار ارز میکرد، امروز وضعیت قیمتها به گونه دیگری بود. در واقع رفع نیازهای خرد کف بازار، میتوانست و اکنون نیز میتواند شرایط را به کلی تغییر دهد. نه واردکنندگان کلان سراغ ارز کاغذی میروند و نه خریداران خرد سراغ حواله ارزی را میگیرند اما تعیین کننده ی بازار در این شرایط، خریداران خرد شدهاند.
شوک قیمتی، محصول پیشی گرفتن خریدار از دلال
شاید تا اینجا تصور شود صرفاً دلالها قیمت را بالا میبرند اما این تحلیل چندان دقیق نیست. در بازار ارز رسم این است که وقتی به دلال مراجعه میشود، مشتری با دلال چانه میزند که رقم کمتری از دیگر دلالها شنیده و دلالها نیز معمولاً زیر بار نمیروند. وقتی هر دلار در میدان فردوسی 15650 تومان توسط دلالها قیمت گذاری شده بود، مشتریان پرتعدادی برای خریدهای خرد مراجعه میکردند که بدون چانه زدن بلافاصله پرداخت و خرید میکردند. دلالها که میدیدند مردم حاضرند به هر قیمتی دلار را خریداری کنند، با هر رفت و برگشت 100 تومان به قیمت دلار اضافه میکردند و بدین ترتیب قیمت دلار ظرف چند ساعت به 16000 رسید.
به تعبیر دیگر در بازار کنونی، خریدار از دلال پیشی گرفته و گاهی در روند فروش دلار، با افزایش قیمت خریدار بدون هیچ اعتراضی رقم افزایش یافته را پرداخت میکند تا دلار را به دست آورد. در بازار آزاد ارز دو گروه خریدار عمده وجود داشتند. دسته اول با هدف حفظ ارزش سرمایهشان به سمت بازار ارز آمده بودند و تصور میکردند ریال یخی است که در حال آب شدن است و به همین دلیل زیر بار هر قیمتی میرفتند و هر دلالی ارز داشت، مشتریاش بودند. در ادبیات مشتری گروه، آثار جنگ روانی آمریکا شنیده میشود و از 13 آبان سخن به میان میآورند. این نشان میدهد در این زمینه از سوی دستگاههای مسئول به ویژه تلویزیون بد عمل شده و نتوانستهاند در این جنگ روانی، فضای افکارعمومی را که معاون آن مدعی است 80 درصد ایرانیها مخاطبش هستند، مدیریت کند.
گروه دیگر به قصد مصرف برای سفرهای خارجی و نظایر اینها به خرید ارز آزاد مبادرت میکردند. با یکی از مشتریان گروه دوم در حالی منتظر نوبتش در بانک بود تا پول را به حساب دلال بریزد و ارز را بخرد، سر صحبت را بازکردم و پرسیدم: چرا ارز مسافرتی خریداری نکرده است؟ این مسافر گفت: «صرافیها ارز مسافرتی نمیدهد. برای ارز مسافرتی بانک هم باید صبح بیایید و در نهایت به همان چند نفر اول می رسد. گاهی ارز صرافی فرودگاه هم تمام شده و میگوید باید صبر کنید تا ارز تأمین کنیم و ممکن است از پرواز جا بمانید. به همین دلیل قیدش را زدم و از اینجا خریدم.»
تا زمانی که برای ارز کاغذی مشتری باشد و مشتری در مقابل هر قیمتی «نه» نگوید، قیمت ارز میتواند بالا رود و تجربه در دولتها و سالهای مختلف نشان داده برخورد با دلالها که کثرتشان محصول نود فرآیندهای قانونی عرضه آزاد در صرافیها است، تأثیری نخواهد داشت و صرفاً قیمت گذاری و معامله ارز را همچون ماههای پایانی دوره سیف، زیرزمینی و غیرقابل رصد و مدیریت میسازد. احتمالاً اگر فرآیندهای قانونی باشد و مشتری ـ به ویژه از نوع مصرف کننده ـ این احساس را داشته باشد که هر زمان مراجعه کند، توان خرید ارز را خواهد داشت، ولع کنونی تا حدودی تقلیل خواهد یافت.
تغییر مدل پرداخت با عابر بانک یک بانک و ساتنا
اگر قبلاً سری به بازار ارز زده باشد، دلالهایی را میدیدید که یک دستگاه پوز دارند و کارت خریدار را میکشند. با توجه به آنکه قیمت ارز به لحظه تغییر میکند و رقم پوز روز بعد به حساب صاحبِ پوز میآید، دلالها از دستگاه پوز استفاده نمیکنند. با توجه به آنکه دلال به دنبال خرید و فروش به لحظه است، عمده معاملات از طریق کارت به کارت با استفاده از عابربانک یکی از بانکهایی صورت میپذیرد که ظاهراً سقف کارت به کارتِ آن نامحدود است. میزان استفاده از عابربانک این بانک در میدان فردوسی اینقدر زیاد است که به صورت چشمی میتوان این کثرت را حس کرد.
اگر یکی از طرفین، کارت این بانک را نداشته باشد، بانکها میزبان دو طرف معامله است تا از طریق سامانه ساتنا وجه ریالی به سرعت از حساب خریدار به حساب فروشنده منتقل شد. در بعضی شعب بانک در میدان فردوسی، دلالها به این شکل به نقل و انتقال میپردازند. البته خبرنگار «تابناک» به طور مشخص برخورد یکی از کارمندان با یکی از دلالها را مشاهده و تهدید کرد حراست بانک به واسطه معامله دلال در محیط بانک با او برخورد میکند؛ اما به هر حال کارمندان بانک نمیتوانند مانع از انتقال وجه از حساب مشتری شوند و در نهایت معامله انجام میشود.
قاعدتاً یکی از روشهای کنترل خرید و فروش مکرر ارز برای افزایش قیمت صوری، میتواند کند کردن فرآیند نقل و انتقال پول باشد. میتوان سقف ساتنای شعب را پایین نگه داشت و به بانکها ابلاغ کرد که چک بین بانکی به جای ساتنا استفاده کنند که فرآیند انتقال پول را طولانیتر میکند. همچنین اگر سقف نقل و انتقال کارت به کارت درون بانکی برای اغلب بانکها محدود است، این الزام برای همه بانکها در نظر گرفته شود و یک بانک با عبور از این سقف، بستر سوداگری نشود.
مدیریت سوداگری در بازار و جلوگیری از کنترل افزایش قیمت در لحظه از همین نقطه آغاز میشود؛ اما قبل از آن باید به نیاز بازار برای ارز کاغذی توجه کرد؛ نیازی که نسبت به کل اقتصاد ایران اندک است، ولی سرنوشت کل اقتصاد و بازار پولی ایران را مشخص میکند.
ارزش انتظاری دلار، محصول چیست؟
یکی از مهمترین دلایل روانی افزایش قیمت ارز، ارزش انتظاری دلار است؛ هم در میان دلالها و هم در میان خریداران ارز، این تصور وجود دارد که ارزش دلاری بیش از رقم کنونی است؛ بنابراین، حاضرند بدون چانه زدن از دلال ارز خریداری کنند، چراکه انتظار افزایشی را دارند که میتواند ارزش نقدینگی آنها را کاهش دهد. به تعبیر بهتر این روزها، «دلار» و «یورو» بیش از آنکه به عنوان ارز و پول رایج مورد توجه قرار گیرد، به عنوان «کالای سرمایهای» جا افتاده است.
باید از متولیان امر پرسید ارزش انتظاری دلار که در بازار در قالب ارقام غریب و تخیلی مطرح میشود، محصول چیست؟ چرا مسئولان نتوانستهاند افکارعمومی را توجیه کنند که دست کم عموم مردم به سادگی بتوانند قیمت واقعی ارز را بر اساس روشهای مرسوم محاسبه کنند و ارز را گرانتر از قیمت واقعی خریداری نکنند و چه زمان قرار است چنین تدابیری در مقابل جنگ اقتصادی آمریکا با ایران در دستور کار قرار گیرد؟