به گزارش «تابناک»؛ از چند سال پیش، زمانی که خبر رسید دریاچه ارومیه در آستانه خشک شدن قرار گرفته و به زودی از نقشه محو خواهد شد، برای بسیاری این پرسش به وجود آمد که به راستی با منابع آب چه کردهایم که دومین حوضه آبریزِ پر آب کشورمان به این وضع مبتلا شده؟
پرسشی که البته اکنون تا حدود زیادی پاسخش را میدانیم؛ اما این دانستهها به هیچ عنوان برای بازگرداندن اوضاع در این منطقه به وضع سابق کافی نیست. این را وضعیت دریاچه ارومیه نشان میدهد که هنوز راه زیادی تا احیا در پیش دارد و چه بسا هرگز به شکل و وضعیت قبلی بازنگردد.
حال و روز ناخوش بزرگترین دریاچه واقع در مرزهای کشورمان که بر روی همه رودهای منتهی به آن چندین سد زدهاند و آنقدر حقابه اش را ندید گرفتند که حالا نمیشود احیایش کرد، مگر با سالها کار و انبوه مصوبه و قانون و در نهایت، به کار گیری طرحهای عجیب و البته صرف هزینههای هنگفت.
اما چگونه در زمان احداث آن همه سد روی رودهایی که به دریاچه ارومیه میریخت، کسی به ذهنش نرسید که قطع این شاهرگهای حیاتی دریاچه ممکن است چه میزان خطرناک باشد؟ شاید باور نکنید، اما پاسخ به این پرسش این بود که مسئولان اصرار داشتند آب رودها شیرین است و وقتی به دریاچه میریزد، شور میشود و هدر میرود و در نتیجه بهتر است مانع از هدررفت آنها شد!
استدلالی که اکنون میدانیم چه اندازه عجیب، غیرعلمی و به دور از آینده نگری بوده است، به ویژه اهالی مناطق پیرامون دریاچه ارومیه که بستر خشک و نمکی دریاچه هر لحظه این اشتباه را به ایشان یادآور میشود؛ مردمانی که با توفان، گرد و غبار، شنهای روان، بی آبی و مسائل ریز و درشت دیگری دست به گریبان هستند و به شدت آینده خود را تیره و تار میبینند.
اما آیا همه به اشتباهات قبلی مان پی بردهایم؟ آیا میدانیم وضعیت امروز دریاچه ارومیه حاصل چیست و چگونه میتوان راه تکرارش را بست؟ آیا از آن همه بی توجهی به محیط زیست و دست درازی بی حد و حصر به طبیعت و منابع آب درس گرفتهایم و آمادهایم که از این به بعد تنها بر پایه اصول و نتایج آزموده هایمان عمل کنیم؟
شاید توقع داشته باشیم بسیاری از شرایط دریاچه ارومیه و بلایی که بر سر آن آوردهایم درس گرفته باشند، اما شواهد حکایت از آن دارد که مسئولان عالی رتبه، درس خاصی از این ماجرا نگرفتهاند؛ امثال وزیر جهاد کشاورزی کشورمان که خبر از «سرمایه گذاری بی سابقه دولت تدبیر و امید برای اجرای طرحهای آب و خاک در مزرعه» میدهد.
محمود حجتی در نشستی که یکی دو روز پیش برگزار شد، از امضای توافق نامه میان وزارت متوبعش با سازمان برنامه و بودجه و استانداران سه استان شمالی کشورمان خبر داد و گفت: «۹.۸ میلیارد متر مکعب آب شیرین استانهای شمالی بدون بهره برداری مناسب به دریای خزر میریزد.»
جملهای آشنا که اهالی سن و سال دار پیرامون دریاچه ارومیه حتما مشابهش را بسیار شنیده اند و میتوانند بعد از آن بر چه مواردی تأکید خواهد شد. درست مثل تأکیدات حجتی بر بهسازی آب بندها در استانهای شمالی کشورمان، توسعه کشاورزی با تخصیص منابع آب و به طور خلاصه، تلاش برای ممانعت از هدررفت ۹.۸ میلیارد متر مکعب آب شیرینی که هدر میرود!
برنامهای که البته دورنمای آن متفاوت از ماجرای دریاچه ارومیه به نظر میرسد چراکه میدانیم ابعاد خزر با ابعاد دریاچه ارومیه قابل مقایسه نیست، اما آیا بی ضرر است؟ آیا واقعا آبی که در رودخانهها جریان دارد و به دریا میریزد، در حال هدررفت است؟ اصلا آیا جایی در استانهای شمالی کشورمان مانده که در آن کشاورزی نمیشود که بخواهیم برایش طرحهای ویژه آبی به اجرا درآوریم؟
تصمیمهایی که فارغ از حدس و گمانهایی که میشود درباره نتایج شوم آن زد، صرف مطرح شدنشان هم نگران کننده است، چون نشان میدهد خشک شدن دریاچه ارومیه با آن ابعاد بزرگ و فاجعه آمیز نیز نتوانسته تکانمان دهد. تکانی که ظاهرا برخی مسئولان بیش از ما نیازمندش هستند که اگر نبودند، شدت گرفتن بحران آب در سراسر کشور ممکن بود ادبیاتشان را تغییر دهد تا میان سرازیر شدن آب به دریاچه ها، تالابها و آبگیرها را هدررفت آب توصیف نکنند!