هبر انقلاب مطابق با سال، در آغاز سال 97 این سال را به نام «حمایت از کالای ایرانی» معرفی کردند؛ شعاری که شاید بسیاری ناخواسته امسال به بهترین شکل ممکن آن را محقق ساختند! چون شرایط اقتصادی کشور به گونه ای پیش رفت که با التهابات اقتصادی مردم به هر شکلی تلاش کردند، پول های خود را به کالا تبدیل کنند و بنابراین، هرچند برخی کارخانه ها و تولیدات به دلیل نابسامانی های ارزی و پایین و بالا شدن قیمت ها ورشسکته و نابود شدند، وضع بسیاری از تولیدات داخلی خوب شد.
به گزارش «تابناک»، چندین و چند سال است برای نامگذاری سال ها از شعارهای اقتصادی بهره گرفته می شود و مهمترین مشکل کشور از دید حاکمیت و مقامات تصمیم گیر همچنان مسائل و موضوعات اقتصادی است، لذا پس از نامگذاری سال های اخیر با نام هایی نظیر اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی، اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل، اقتصاد مقاومتی، تولید – اشتغال و با توجه به اینکه رویکرد انتخاب سال ها از سال 88 به این طرف عمدتا اقتصادی بوده، باز هم شک شعار اقتصادی در جهت حمایت از تولید داخلی محور قرار گرفت.
هرچند موضوع توجه به شعار سال در این وضعیت اقتصادی کمتر مورد توجه و نظر مردم بود، ناخواسته و با عطش خرید دیوانه واری که بر کشور حاکم شد، بسیاری از کالاهای داخلی وضعیت بسیار خوبی پیدا کردند تا جایی که می توان گفت، برای مثال ایران خودرو و سایپا هم اکنون بسیاری از معادن کشف نشده را هم به مردم فروخته اند، چه برسد به خودروهایی که در حال تولید آن هستند.
به طور حتم مسأله توجه به «حمایت از تولیدات داخلی و کالای ایرانی» خیلی متفاوت از آن چیزی است که امروز روند و رویه بسیاری از کارخانجات تولیدی و مردم است، چون وضعیت فعلی حاکی از رویکرد نامناسب مردم و عطش دیوانه وار برای خرید است؛ موضوعی که رابطه عرضه و تقاضا را به هم می ریزد و دود مشکلات اقتصادی ناشی از آن به چشم کشور و در درجه اول خود مردم می رود.
مثال غربی وجود دارد که می گوید: سرخ پوستان از رئيس جديد قبیله خود پرسیدند: آيا زمستان سختی در پيش است؟ رئيس جوان قبيله که نمی دانست چه جوابی باید بدهد، گفت: برای احتياط برويد هيزم تهيه کنيد. سپس به سازمان هواشناسی زنگ زد: آقا امسال زمستان سردی در پيش است؟ و پاسخ شنید: اينطور به نظر می آید. پس رئيس دستور داد که بيشتر هيزم جمع کنند، و بعد يک بار ديگر به سازمان هواشناسی زنگ زد: شما نظر قبلی تان را تأييد می کنيد؟ و پاسخ شنید: صد در صد.
رئيس دستور داد که همه سرخپوستان، تمام توانشان را برای جمع آوری هيزم بيشتر به کار ببرند. سپس دوباره به سازمان هواشناسی زنگ زد: آقا شما مطمئنيد که امسال زمستان سردی در پيش است و پاسخ شنید: بگذار اينطور بگویم؛ سردترين زمستان در تاريخ معاصر. رئيس پرسید: از کجا می دانيد و پاسخ شنید: چون سرخ پوستها دارند دیوانه وار هيزم جمع میکنند!
درست است که مردم نسبت به وضعیت اقتصادی فعلی کشور نگرانی های جدی دارند و رویکرد و عملکرد مسئولان در قبال این موضوعات آنها را بیشتر نگران کرده است تا آنها خود اقدامی برای نجات دارایی های شان از وضعیت فعلی بکنند، اما گاهی ما خودمان مسبب وقايع اطرافمان هستيم و این مسأله اکنون به شدت در مورد ما صدق می کند، چون تلاش برای احتکار، ذخیره، خریدهای آنچنانی در نهایت چیزی جز ضرر عاید عامه و قریب به اتفاق مردم نخواهد کرد.
بخشی از افزایش قیمت ارز، خودرو، دلار، گوشت، مرغ و سیب زمینی، گوجه و رب گوجه فرنگی و مثال های زیادی از این دست به دلیل عملکرد نامناسب اقتصادیون دولتی و نهادهای متولی است که به تعبیری کشور را به امان خدا رها کرده اند و در این شرایط چیزی جز سردرگمی از آنها دیده نمی شود؛ اما بخشی از آثار و ضایعات ناشی از این شرایط به دلیل عملکرد نامناسب مردم در ارتباط با کالاهای یاد شده است.
بدون شک، مدارا و تلاش برای نجات کشور اگر از سوی مسئولی رخ ندهد، مردم مسئول ساختن آینده و بهبود وضعیت کشور هستند. حالا که مردم اعتقاد دارند برخی مسئولان ناکارآمدی شان به اثبات رسیده است و تلاشی برای بهبود وضعیت نمی کنند، قطعا اگر راه در پیش گرفته طی ماه های اخیر را بپیمایند، چیزی جز بدتر شدن اوضاع و احوال کشور و به هم ریخته تر شدن وضعیت در آینده عاید خود و کشور نخواهند کرد.
در شرایط بحرانی در پیش گرفتن رویکرد عقلانی و منطقی و مقابله با جنگ روانی، بهترین اقدام است و اگر قرار باشد ما خودمان بخشی از سناریوی گرانی باشیم، فقط به غیرمنطقی شدن وضعیت اقتصادی و بهم ریختگی اقتصادی دامن خواهیم زد. این موضوع حاصل نمی شود، جز آنکه مردم از خریدن معادن کشف نشده که توسط برخی سودجویان نظیر خودروسازان در قالب های مختلف عرضه می شود، خودداری کنند.
جالب اینجاست تا یک سال پیش، خواستار توقف تولید برخی خودروهای داخلی که از آنها با عنوان ارابه مرگ یاد می شد، بودیم و تقاضا داشتیم نظیر خودروهای روز دنیا در کشور تولید شود یا اجازه واردات این خودروها در شرایط رقابتی داده شود، اما حالا تنها به واسطه جو روانی ایجاد شده برای خرید و حفظ ارزش پول، در سناریوی دلالان ایفای نقش می کنیم، در حالی که اگر استقبال برای خرید نبود قیمت ها به میزان فعلی افزایش نمی یافت و جیب عده ای دلال پر نمی شد.
باید یا بگیریم به یکدیگر رحم کنیم و مطابق با مثالی که پیشتر به آن اشاره شد، کمتر هیزم جمع کنیم! نسل های اول، دوم و سوم انقلاب می دانند که وضعیت امروز ما قطعا از سال هایی که به ویژه در دوران جنگ گذشت سخت تر نیست، اما رقابت های ما برای خریدهای دیوانه وار کار را به جایی رسانده است که خیلی از حیث اقتصادی احساس ناامنی و خطر می کنیم.