در پی گفتوگوی «تابناک» با دکتر اسماعیل کهرم، بومشناس و پیشکسوت حوزه محیط زیست که در نقد صدور پروانه شکار و راهاندازی قرقهای اختصاصی منتشر شده بود، قرق خصوصی منصورآباد رفسنجان
جوابیهای صادر کرد که طبق قانون مطبوعات منتشر شد.
این جوابیه تند و عجیب که نشان از بیپروایی قرقداران در بیحرمتی به منتقدان دارد، واکنش کهرم را به همراه داشت.
یادداشتی را که کهرم در واکنش به جوابیه قرق منصورآباد رفسنجان تنظیم و برای تابناک ارسال کرد در ادامه میخوانید:
با عرض سلام
مطالب عنوان شده توسط قرق رفسنجان به حدی غیرواقعی، غیرعلمی و خیالی گردآوری شده که خود را به عنوان یک خدمتگذار محیط طبیعی ایران ملزم به پاسخگوئی نمودم. در این نوشته، به یکیک ادعاهای کذب که در جوابیه قرق منصورآباد ذکر شده به ترتیب پاسخ میدهم تا خوانندگان و علاقهمندان حیات وحش ایران دریابند که گردانندگان قرقها از چه قماشی هستند و چه افکاری آنها را به چنین اقداماتی وامیدارد.
- عنوان «حفاظتگاه مردم نهاد» که آقایان دوستداران (قرقداران) طبیعت رفسنجان، مورد استفاده قرار دادهاند به هیچ عنوان مناسب قرق منصورآباد نیست. زیرا مردم رفسنجان هیچ نقشی در پدید آوردن، مدیریت و بهرهبرداری از آن ندارند. این قرق توسط برخی متمولین محلی که گاه ساکن تهران نیز هستند صرفا برای بهره برداری مادی تاسیس شده و هدف آن سرمایهگذاری به هزینه طبیعت ایران عزیز است.
- در جوابیه ادعا شده که تعداد کل و بزها در قرق منصورآباد به ۱۰۰۰ راس رسیده. سوال این است که این آمار حاصل کدام روش سرشماری است؟ آقایان برای سرشماری جمعیت از کدامیک از روشهای رایج استفاده کردهاند؟ Linear یا Vantage point یا Aerial یا Capture mark capture؟ میدانیم که هر کدام از این روشها با توجه به توپوگرافی منطقه میزان خطای مختص به خود را دارند. اینها را میگویم، چون میخواهم فرض را بر این بگذارم که آمار متورمی که ارائه کردهاند حاصل خطاست نه فریبکاری. چرا که قاطعانه میگویم منطقه منصورآباد ظرفیت ۱۰۰۰ راس علفخوار بزرگ را ندارد. ظرفیت برد (Carrying capacity) منصورآباد از ۲۵۰ راس کل و بز بیشتر نیست.
- بر اساس کدام آمار و مطالعه ادعا میفرمایند که هرساله چندین برابر پروانههای صادر شده در ایران، شکار غیر مجاز در ایران صورت میگیرد. این نمونهای است از ادعاهای اثبات نشده که بنا بر میل گوینده بدون مطالعه ذکر میشود؛ و باز هم از مطالعات انجام شده در داخل و خارج از کشور سخن رفته در حالی که یک نمونه هم ذکر نشده. ذکر اینکه چنین اقداماتی در محافل علمی داخل و خارج تایید شده سرپوشی است بر ناآگاهیها و جهل گردانندگان قرق منصور آباد. این آقایان هیچکدام تحصیلات و تجربه کار با حیات وحش ندارند و تنها سرمایهدارانی هستند در سودای تجارت. این گونه نوکیسهها برای اعتبار بخشیدن به کار و افکار خود صحبت از مطالعات دانشگاهی در ایران و یا خارج از میکنند و اینکه این گونه عملیات در سایر نقاط جهان هم اجرا شده که البته صحت ندارد و اگر هم چنین کاری در مثلا نیوزیلند، اتریش و آلمان شده باشد حضرات از آن چگونگی اجرا و جزئیات برنامهریزی آن بی اطلاعند.
- مرقوم فرمودند: واگذاری پروانه شکار یکی از اهداف خرد این قرق است. آیا وجدانا کسب درآمد برای آقایان یک هدف خرد است؟ بر اساس کدام تجربه و تحصیلات شما خود را محق میدانند که قسمتی از زمین سرزمینمان را تصاحب کنند، از عبور و مرور مردم جلوگیری کنید و کسب درآمد نمایند؟ آیا میتوان هدف از این کار را حفظ حیات وحش دانست؟ قضاوت با خواننده!
- توضیح در مورد سمت بنده به عنوان مشاور در سازمان حفاظت محیط زیست و یا هر سازمان دیگر الزامی است: بنده به عنوان مشاور رئیس پیشین سازمان حفاظت محیط زیست، نظرات و پیشنهادات خود را که ناشی از تجربه بهخصوص و لحاظ کردن تخصص و مسائل وجدانی و خلاقی بود به رئیسم ارائه میدادم، اما تصمیم نهایی با ایشان بود. مصوب شدن و اجرای دهها طرح در سازمان مخالف نظر بود، اما رئیس سازمان به صلاح سازمان میدید؛ بنابراین حضور بنده به عنوان مشاور به معنی موافقت با آن طرحها نبوده. مثلا بنده علیرغم نظر رئیس جمهور روحانی و رئیس وقت سازمان با واگذاری آشوراده به عنوان سایت گردشگری مخالف بودم وهستم و مخالفتم را هم ابراز کردم، اما آشوراده لو رفت و سازمان باخت: حافظ وظیفه تو دعا کردن است / دربند آن مباش که نشنید یا شنید.
- بلی به لطف دعوت آقایان، به رفسنجان زیبا رفتم و از منصورآباد در معیت آنان بازدید کردم و مطالبی که ذکر شده را در روزنامه اعتماد نوشتم. اما آیا در مدت حضور بنده در رفسنجان آقایان صحبتی از بهرهبرداری و فروش پروانه شکار کردند؟ خیر. آنها بر عکس، خود را حامیان طبیعت معرفی کردند که برای حفظ حیات وحش چنین اقدامی را انجام دادهاند. در حین بازدید از منصورآباد رفتوآمد تانکرها و رانندگان مرا به فکر انداخت که این حضرات با چه انگیزهای این هزینهها را متحمل میشوند؟ لذا در بازگشت از منصورآباد با محیطبان پاسگاه منطقه به صحبت نشستم و پرسیدم که اینها در ازای چه چیزی این هزینهها را متحمل میشوند؟ او که متاسفانه تطمیع، تهدید و یا تحمیق شده بود گفت که اینها علاقمند به طبیعت هستند و دلیل دیگری در میان نیست!
- نکته دوم اینکه اگر سازمان تحت مدیریت سابق اداره میشد، این قرق جرات عرض اندام نداشت، ولی اکنون که شکارچیان جای متخصصان را اطراف رئیس سازمان گرفتهاند، بادهای موافق در جهت حفظ منافع منصور آبادیها میوزد و شکارفروشان ابنالوقت از آن سود میجویند تا کیسه خود را پر کنند؛ شکارکشها فرصت را مغتنم شمردهاند.
- نویسندگان محترم جوابیه، بنده را متهم به دورویی و دودوزهبازی کردهاند! محترمان! دورو شما بودید که ابتدا خود را طرفدار و حامی طبیعت و حیات وحش جا زدید و حالا که بافت سازمان حامی شکارچیان و سوداگران حیات وحشِ در حال انقراض ایران است، صحبت از اهداف خرد میکنید. یک مسئله را حتما بدانید: دست شما نزد همان مردم شریف رفسنجان باز شده. همان زمان، در سالن سخنرانی که بنده حضور داشتم (و شما فقط ازدجام جمعیت را مشاهده کردید) چهار نفر از اهالی نسبت به اقدامات شما کاملا مشکوک و حتی شاکی بودند که یقین بدانید مشتی نمونه خروار است.
در پایان، میماند تشکر از میهماننوازی گرم (داغ) و بیبدیل شما هنگام بازدید از رفسنجان که قلبا بابت آن سپاسگزارم. من میل دارم باز هم به دیدار شما بیایم، ولی بدون خونریزی حیات وحش.
بنده ۴۵ سال است که برای حفاظت و اعتلای طبیعت و حیات وحش ایران تلاش میکنم و موضع من برای علاقمندان طبیعت ایران روشن است. من مخالف سرسخت پرورش و سپس قتل و خونریزی حیات وحش بوده و هستم.
به خصوص آنکه شکار تفریحی حرام است، حرام.
با احترام
اسماعیل کهرم