به گزارش «تابناک»، بهار سال 95 خبری منتشر شد که هرچند در قیاس با پرونده های فراوان مطرح در خصوص زمین خواری و دست درازی به حقوق شهروندان خرد به نظر میرسید، حکم سنگ محکی را داشت که میتوانست بسیاری از مسائل را روشن کرده و به همگان نشان دهد، اوضاع چقدر بحرانی و وخیم یا خوب و آلوده با سیاه نمایی هاست.
عیاری که حالا راحت تر میشود درباره اش سخن گفت، چون دو سال و نیم از آن خبر گذشته و نتیجه کار مشخص و روشن است. آنقدر واضح که امید داشته باشیم پرونده ای مفصل برای آن شکل گیرد و در آن به قصورهای صورت گرفته رسیدگی شده و حتی فراتر از آن، روالی برای رسیدگی به پرونده های مشابه ابداع شود که مانع از تکرار این رویداد خواهد شد.
رویدادی که مقدمه یک زمین خواری به نظر میرسید، اما شهرداری منطقه به سرعت به آن واکنش نشان داد و همه چیز را کذب خواند؛ به این صورت که تأکید کردند برچیدن زمین ورزشی موقتی است و تنها یک سال به طول خواهد انجامید؛ چرا؟ چون کارگاه مترو در نزدیکی محل این زمین بازی نیاز به زمینی برای دایر کردن بخشی از کارگاه خود داشته است.
البته ماجرا به اینجا ختم نمیشد و در ادامه جوابیه تأکید شده بود که شهرداری منطقه حقوق شهروندان را در این واگذاری موقت دیده است. به این صورت که مترو موظف شده بعد از تخلیه این زمین، در آن یک سالن ورزشی بسازد؛ معامله ای که ظاهرا برد ـ برد به نظر میرسید، چراکه هم کارگاه مترو دایر میشد و منفعت بزرگی به شهروندان میرساند و هم در نهایت اهالی محله بابت همکاری شان در چشم پوشی از زمین ورزشی برای مدت محدود، صاحب سالن ورزشی میشدند.
چیزی شبیه معامله ای که قرار نبود به پرداخت وجهی منجر شود، بلکه اجاره نامه ای بود که به جای مبلغ، احداث سالن ورزشی در نظر گرفته شده بود؛ رویدادی که تنها در قد و قواره یک رویا ماند و محقق نشد؛ این را میشود از بررسی فرجام آن زمین ورزشی دریافت که حالا به میدان میوه و تره بار تبدیل شده است!
میدان میوه و تره باری که زمین بازی بود، ولی اکنون منبع درآمدی جدید برای شهرداری منطقه شده و چه بسا برای تصاحب منفعت های ناشی از آن هم جنگ و جدالی وسیع در پس پرده در جریان باشد. بازاری که اگر در آینده بشنویم مالکیت آن هم واگذار شده، جای تعجب نخواهد داشت، همان گونه که ظاهرا برای هیچ کسی عجیب نبوده که چگونه آن زمین ورزشی برای دو سال به مترو واگذار شده اما دو سال نشده، جایش یک بازارچه سبز شده است!
اتفاقی که نه در جایی پرت و دور از دید عموم و نه در شهری که فاقد شورای شهر و انبوه نهادهای نظارتی و تصمیم سازی، که در پایتخت کشورمان رقم خورده است و خدا میداند چند نمونه مشابه آن را میتوان یافت. اتفاقی که به وضوح میبینیم رسانه ای شدن در گام های نخست وقوعش نیز نتوانسته مانع از بروزش شود و از این روی ترسناک تر به نظر میرسد.
زمین خواری آشکاری که رقم زننده آن نه مافیای ثروت و قدرت، که شهرداری تهران است. نهادی که میبایست با این دست اتفاقات مبارزه و مقابله تمام عیار کند؛ اما عملا خود به زمین خواری مشغول شده است؛ زمین خواری که از یک سو مدعی است سرانه ورزشی و فضای سبز و... را در شهر افزایش داده و میدهد و از سوی دیگر برای رسیدن به اهداف مدیرانش، حتی به زمین 400 متری رحم نمیکند، چه برسد به اراضی وسیع تر و گرانبهاتر!