زمانی برای متفاوت شدن عروس، لباس نوعی از رنگ قرمز یا سبز با توجه به ویژگیهای قومی هر منطقه دوخته میشد، تا اینکه پای خارجیها به ایران باز و این لباس دستخوش تغییرات شد.
به گزارش ایسنا، هنوز هم پوشاک سنتی برای نمایش مراسم عروسی اقوام مختلف نقش مهمی ایفا میکنند. در حال حاضر در معدود نقاط کشور، از لباسهای رنگی به شیوه گذشته برای مراسم عروسی در اقوام ایران استفاده میشود و میتوان این نمونهها را در اقوام ترکمن، قشقایی، بلوچ و مردم جنوب کشور دید.
بیشتر زنانِ ترکمن هنوز هم از لباسهایی به رنگ قرمز و سوزن دوزیهای خاص این منطقه استفاده میکنند. زیورآلات ورشو که در زمان گذشته از جنس طلا و نقره ساخته میشد، همچنان نقش مهمی در پوشش عروسهای این منطقه ایفا میکند. زنان قشقایی نیز از دامنهای پرتور و سربندهایی با رنگهای شادِ براق استفاده میکنند. پوشاک این منطقه عموما با پارچههای دستبافت و دوختهای سنتی آماده میشد.
لباس عروس همسر دکتر حسابی که در خانه- موزه او در معرض عموم قرار گرفته، بیانگر سادگی این پوشش در مراسم عروسی این چهره مشهور کشورمان است. این لباس که به رنگ سبز است از جنس مخمل و با رودوزیهای سنتی دوخته شده است.
اما در حال حاضر فرهنگ استفاده از لباسهای ساده با رنگهای شاد در مراسم عروسی دستخوش تغییرات شده است. در حال حاضر عروسهای ایرانی ترجیح میدهند از الگوهای خارجی به ویژه عروسهای خاندان سلطنتی انگلیس با تغییراتی به سبک خودشان که بیشتر میپسندند، استفاده کنند به همین دلیل عموما لباسهای باز به رنگ سفید و شیری با دنبالههای بلند یا پُف زیاد سفارش میدهند، لباسهایی که در عین هزینهبر بودن فاقد اصالت هستند.
گرچه لباس عروسهای خاندان سلطنتی انگلیس ساده به نظر میرسد اما با هزینههای بسیاری و در شان این خاندان که عموما آستین بلند هستند، دوخته میشود. با این تفاوت که اصالت و هنرِ دست را در نوع پوشش خود در نظر میگیرند. به گفته رئیس منطقه اروپا در شورای جهانی صنایع دستی لباس عروسی کیت میدلتون (همسر شاهزاده ویلیام) را الکساندر کویین دوخته که به نوعی صنایع دستی محسوب میشود زیرا توربافی خاصی دارد.
فاطمه بهرامی- پژوهشگر پوشاک اقوام- نیز در باره تغییر لباس عروس در ایران به ایسنا، میگوید: لباس عروس در رسم کلی اقوام به همان شکلی که دیگران آن را میپوشیدند بوده است اما با این تفاوت که لباس نو میدوختند و از رنگهای شاد و تابناکتر بهره میبردند و از رنگ سفید برای لباس عروس به ندرت استفاده میکردند. برای مثال اقوام ترک از رنگ قرمز بیشتر استفاده میکردند و بعدها رنگها دستخوش تغییر شد.
او ادامه میدهد: رنگ سفید کم کم از دورهی قاجار برای لباس عروس مرسوم شد زیرا در اواخر دورهی صفویه و اوایل قاجار ارتباط کشور ما با روسیه زیاد شد. در این دوره، مهاجران و شرق شناسان رنگ سفید را به عنوان لباس عروس در کشور ما جا انداختند.
این کارشناس با بیان اینکه استفاده از رنگ قرمز به دلیل آنکه نشانهی برکت و نیکبختی بود، مورد استفاده قرار میگرفت، میگوید: همچنین اقوام زرتشتی از رنگ سبز برای لباس عروس استفاده میکردند زیرا این رنگ نشانه برکت و فراوانی و از نظر اسطوره شناسی به معنای زن و زایش بود. مبنای آنها برای انتخاب رنگ سبز طراوت، باروری و الگو برداری از طبیعت بود.
بهرامی درباره اینکه چرا برای اقوام ایرانی در گذشته لباسهای پوشیده مورد توجه بود اما در حال حاضر گرایش به لباسهای عروسِ باز بیشتر شده است؟ توضیح میدهد: متاسفانه ما فرهنگ خود در این باره را حفظ نکردیم و الگوبرداری بیمارگونه از ژورنالها داشتهایم. در حال حاضر آرایش عروسهای ما بیشتر به سبک عربی و لباسها به سبک غربی است که شکل عجیب و غریبی را به وجود آورده است. معمولا انتخابها منطق درستی ندارند.
او اضافه میکند: در تصاویری که از مراسم عروسی غربیها میبینیم، بیشتر سادگی دیده میشود زیرا هدف آنها صرفا یک شروع جدید است در حالی که متاسفانه مراسم عروسیهای ما جریان سالمی ندارد و چشم و هم چشمی عجیبی برای هزینه تراشی به وجود آمده است. اوایل انقلاب مُد بود که عروسیها در مساجد برگزار شود و لباس عروسی در کار نبود اما حالا شاهد نوعی افراط گری در این زمینه هستیم که از آن سوی بوم افتادهایم.
این کارشناس پوشاک اظهار میکند: الگوی موفقی در قالب مجلههای خبری در اختیار نسل جوان ما قرار نگرفت. فرش قرمزها، ژورنالها و برنامههای ماهوارهای در اختیار آنهاست. ای کاش ژورنالی در این حوزه تولید میشد. ما در مراسم هندیها و کشورهای عربی شاهد مراسم لوکس عروسی هستیم که غالبا اخبار آنها مورد توجه کشورهایی مثل ما قرار میگیرد. باید خوراک ذهنی مناسبی برای جوانان فراهم کنیم. چرا نباید مراسم عروسی افراد نخبه مثل مریم میرزاخانی را به عنوان الگو جستجو کنیم؟ افرادی که ارزشهایشان فرق میکند. اما برای مثال عکسهای عروسی هنر پیشهای مثل کیم کارداشیان را جستجو میکنیم و الگوی خودمان قرار میدهیم. زندگی من باید بر مبنای هوشمندانهها شکل بگیرد . به نظر میرسد همه چیز در مسیر رها شدهای پیش میرود.