پولشویی داریم یا نداریم، شنود اشباح آمریکایی، تکذیب نسبت خانوادگی مدیران «هفت تپه» با جهانگیری، سرقت ۷/۵ میلیاردی از خزانه بانک، تفاوت اعتراضات کارگران هفت تپه، نیلی: وقتی استعفا دادم، دلار ۴ هزار تومان بود!، سهم خواهی آمریکا برای طالبان، ماهیهای شکم پر از پلاستیک، تغییر در شکل روابط تهران و بغداد، رایزنی ظریف انتقادات شمخانی و اعتراف به آپارتاید آموزشی با فشار مافیای کنکور، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۲۹ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که سفر جرمی هانت به ایران و دیدار و رایزنی ظریف و شمخانی با او را با تیترها و عناوین مختلف در صفحه نخست منعکس کردند. روزنامههای امروز همچنین موضوعاتی همچون پولشویی داریم یا نداریم؟ اعتراض کارگران هفت تپه و پوشش خبری سفر رئیس جمهور به آذربایجان غربی را نیز در صفحات نخست خود با تصاویر و تیترهایی برجسته کرده اند.
روزنامه ایران با اعلام این خبر که وعده ریلی دولت محقق شد، عنوان قطار به ارومیه رسید را از دستاوردهای سفر روحانی به آذربایجان غربی در صفحه نخست برجسته کرد. این روزنامه همچنین پروندهای کوتاه درباره پول کثیف تهیه و عنوان آن را پولشویی داریم یا نداریم انتخاب کرده است.
روزنامه اعتماد که تصویر علی شمخانی در دیدار با وزیر خارجه انگلیس را در صفحه نخست خود قرار داده عنوان صبر ایران هم حدی دارد را به نقل از شمخانی برجسته و روتیتر گزارش خود را جرمی هانت باپیامهای صریح تهران به لندن بازگشت انتخاب کرده است.
روزنامه رسالت تیتر یک امروز خود را کارگران مشغول حبسند، از گزارشی انتخاب کرده که طی آن به مشکلات و اعتراضات چندماهه کارگران شرکت نیشکر هفت تپه پرداخته است. این روزنامه همچنین سرمقاله امروز خود به قلم صادق وفایی و با عنوان هفت تپه و ۹ نکته را به همین موضوع حصر کرده است.
روزنامه جوان گزارشی با تیتر اعتراف به آپارتاید آموزشی با فشار مافیای کنکور کار کرده و طی آن با اشاره به اظهارات اخیر سرپرست معاونت آموزش متوسطه آموزشوپرورش با عنوان کنکور حذف نمیشود، از قدرت این مافیا در جلوگیری از تغییرات مثبت در آزمون ورودی دانشگاهها نوشته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
آقای رئیس جمهور گناه آگاهی مردم چیست؟!
امید فراغت، کارشناس ارشد علوم سیاسی طی یادداشتی که در شماره امروز قانون چاپ شده نوشت: آقای رئیس جمهور در این روزگای که ابهامات فراوانی در جامعه وجود دارد و اظهارات مختلف اذهان عمومی را درگیر خود کرده است، مردم باید بدانند که به دنبال چه هستید و این مقاومت آنان را به کدام نقطه خواهد رسانید؟! به عنوان مجری قانون اساسی آیا خودتان به دورنمای سیاستهای خرد و کلان خوشبین هستید؟
آقای رئیس جمهور؛ با توجه به شرایط موجود احساس بر این است که دچار روزمرگی شده اید و تیم دولت به دلیل پراکندگی وابستگی، از قوای متمرکزی برخوردار نیست و حرفهای نگفته آنان را سنگین ساخته و در برابر ملت به نوعی با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتهاند و این وضعیت و عملکرد مناسب دولت جمهوری اسلامی نیست.
آقای رئیس جمهور؛ عملکردهای متناقض با گفتارها در میان شما دولتیها افزایش چشمگیری داشته است و با وجود نگرانی از دلواپسان، اما خود دلواپس سرنوشت خود نیز هستید چرا که در برابر خواست و مطالبات جریانهای سیاسی اعم از چپ و راست به تعبیری راه میانهای برگزیدید که معلوم نیست چه هستید!
آقای رئیسجمهور؛ مردم میدانند که بخشی از مشکلات موجود کشور خارج از اراده شماست و به نوعی تحمیلی است که دلایل آن میتواند تحریم و ... باشد، اما بخشی از مشکلات هم تابعی از سیاستهای اجرایی دولت است. چنین مشکلاتی را باید بپذیرید و مهمتر اینکه در گفت وگویی تلویزیونی نقاط ضعفی که میتواند نباشد، اما به دلیل تصمیم سازی و تصمیم گیریهای یک سویه که جریانهای معقول سیاسی نقش نداشته و منتج به شرایط موجود شده را با مردم در میان بگذارید.
آقای رئیس جمهور؛ همان گونه که توانستن جزو صفتهای یک رئیس جمهور است، نتوانستن هم میتواند جزو صفتها باشد بنابراین رییس جمهوری مورد اعتماد و باور عمومی قرار میگیرد که هر دو روی سکه را دارا باشد و البته به آن هم اذعان کند. با گفتار درمانی و امید غیر واقعی دادن شور و نشاط اجتماعی ایجاد نمیشود، همان گونه که مردم در واقعیت زندگی دارند مجری قانون اساسی هم باید در فضای واقعیت نقش آفرینی داشته باشد و مهمتر اینکه با زبان واقعیت با مردم سخن بگوید. وقتی معاوناولتان دچار گلایه و شکایت شده که میتوان چنین شکایتی را نوعی ناامیدی کمرنگ به حساب آورد آیا گلایه و شکایت جامعه به دلیل مشکلات اقتصادی که نوسان قیمتها در آن مشهود است را نباید ناامیدی پر رنگ به حساب آورد؟!
آقای رئیس جمهور؛ مردم به خوبی میدانند که دولتی هستید که هم میخواهید ملاحظه ادبیات چپ را داشته باشید و هم خوراک ادبیات راست را بدهید، بنابراین ناگزیر تبدیل به دولت ترکیبی شده اید که نه این را دارید و نه آن را. با توجه به اینکه همزمان شعار چپ و راست را با هم میسرایید، اکنون در مواجهه با شعارها و مطالبات واقعی به جا مانده دو طیف، نه راه چپ دارید و نه راه راست! اینکه با پشتوانه چه جریانی به قدرت اجرایی رسیدید موضوع این مطلب نیست!
آقای رئیس جمهور؛ سؤال مهم این است فناوری و تکنولوژی در قالب یکپارچگی اطلاعات چه آوردههایی برای مردم به ارمغان آورده است؟! از یک سو جامعه با ادبیاتهای گوناگون آشنا شده و همین دانایی سطح خواست و مطالبات را افزایش داده و از سوی دیگر توانی برای پیگیری خواست و مطالبات نمیبیند! انباشت خواست و مطالبات چه چیزی را برای جامعه تولید میکند؟! گناه آگاهی مردم چیست؟! نگارنده قصد ندارد وارد مصداقها شود، اما شعاری که پشتوانه حمایت ادبیات قدرت را ندارد، ذهن مطالبه خواه جامعه را فرسوده میکند و این فرسودگی به نوعی بیاعتمادی تولید میکند.
کارگران مشغول حبسند!
روزنامه رسالت گزارشی با عنوان کارگران مشغول حبسند، کار کرده و عنوان آن را در صفحه نخست خود برجسته نموده است. این روزنامه در بخشهایی از این گزارش نوشت: دست کارگران هفت تپه از زمین و آسمان خالی است. هر روز اعتراض میکنند و بر روی پلاکاردهای اعتراضی شان مینویسند که «نان خوردن هم ندارند و گرسنه اند»، چشم به راه اقدام اند و بی اقدامیها داغدارشان کرده. میگویند: «ما تا کی میتوانیم برای تامین هزینههای زندگی مان نان قرض کنیم و به جای سه وعده، دو وعده غذا بخوریم!»
صدای اعتراض کارگران هفت تپه را کمتر کسی است که نشنیده باشد. شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه با ۵ هزار و ۷۰۰ پرسنل رسمی، قراردادی و پیمانی در حدفاصل ۴۵ کیلومتری جاده اندیمشک به اهواز در استان خوزستان قراردارد و گزارشها حکایت از آن دارد که اوضاع به سامان نیست. روایت این نابه سامانی را میتوان از زبان محمد، یکی از کارگران این شرکت شنید، او به روزنامه رسالت میگوید: «ما نان مان را قرض میکنیم. دیگر خسته شده ایم. دردمان را نمیشنوند. تو را به خدا بنویسید که ما فقط حق مان را میخواهیم. همین. نمیتوانیم توی چشمهای زن و بچه مان نگاه کنیم. باید مرد باشید تا بفهمید که جیب خالی یعنی چه؟ ۸ ماه بن کارگری مان را نداده اند. حق بیمههای مان عقبافتاده چهارماه حقوق نگرفته ایم. چه کسی باید جوابگو باشد. ما خیلی موقعها به جای سه وعده، دو وعده غذا میخوریم.»
او میگوید: «پول اجاره خانه ام را ندارم. ماهی ۴۰۰ هزار تومان از کجا بیاورم؟ مگر میشود هر روز برای خرید قرض کنی و به مغازه دار بگویی پولش را بعد میآورم. کدام بعد؟ الان چهار ماه است دستمان خالی است. خیلی از این کارگران میخواهند برای تامین معیشت خود کلیه شان را بفروشند. این انصاف نیست.»
محمد از همه دغدغه کارگران هفت تپه حرف میزند، از اینکه دوست دارد امنیت شغلی داشته باشد و به خاطر اعتراضات به حقش تهدید به بیکاری و تعلیق نشود. حرفهای او به اینجا هم میکشد که چند روز پیش یکی از کارگرها به دنبال خودسوزی خود و فرزندانش بوده. این کارگر که به دلیل حضور در اعتراضات از کار محروم شده بود به سمت خانه اش میرود. بچه هایش را برمی دارد و میآید جلوی کارخانه و روی خود و فرزندانش بنزین میریزد تا همگی شان با آتش بسوزند، اما کارگرهای دیگر نجاتش میدهند.
او میگوید: وقتی حقوق یک کارگر روزمزد که یک میلیون و ۲۰۰ تا یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان است را پرداخت نمیکنند باید هم به فکر خودسوزی بیفتد. روی همه ما فشار است و وقتی هم اعتراض میکنیم، میگویند معترض نباشید همه چیز درست میشود. اما درست نشده است.» روایتهای مشابه دیگری را هم از زبان سایر کارگران میشنویم و تازه میفهمیم درد این کارگران درد دیروز و امروز و چندماه نیست و همواره با عقب ماندگی حقوق و مزایا و تنگناهای معیشتی دست به گریبان بوده اند. گفته میشود، از اواخر دهه ۸۰ پس از زیان ده شدن شرکت هفت تپه، زمزمههایی پیرامون خصوصی سازی بر سر زبانها افتاد، اما وقتی سال ۹۴ دو شرکت پیمانکاری، با پیش پرداخت ۶ میلیارد تومان هفت تپه را خریداری کردند، دامنه اعتراضات کارگران بیش از گذشته افزایش یافت. بر روی پلاکاردهای اعتراضی آنان عبارتهایی نظیر «من بچه هفت تپه ام. گرسنه ام. گرسنه»، «به نانواهای شهرستان دستور دهید که نان قرضی به کارگران هفت تپه بدهند.»، «چند ماه حقوق نداریم. نان خوردن نداریم» .. به چشم میخورد، اما این نکته را هم باید یادآور شد که مسئله هفت تپه تنها معوقات مالی کارگران را در برنمی گیرد بلکه عدم شفافیت در امر خصوصی سازی، تاکید کارگران بر واگذاری مجدد شرکت به بخش دولتی و البته اختلاس و متواری شدن مدیران این شرکت را هم شامل میشود.
مسأله دیگری که در این گزارش باید به آن اشاره داشت، پوشش رسانهای بسیار ضعیف صدا و سیماست، حال آنکه این خبر در رسانههای خارجی انعکاس فراوانی داشته است. به نظر میرسد بازتاب دغدغههای جامعه کارگری حداقل سبب میشود که دشمنان ما از آب گل آلود ماهی نگیرند و، اما نکته پایانی اینکه روزنامه رسالت به دنبال ارائه دیدگاههای نمایندگان کارگران هفت تپه بود، اما منابع آگاه اعلام کردند این افراد به علت مصاحبه با رسانهها پیرامون معوقات کارگران بازداشت شده اند.
سفر جرمی هانت؛ دغدغهها و ملاحظات
نصرالله تاجیک، کارشناس سیاست خارجی در سرمقاله امروز روزنامه ایران نوشت: وزیر امور خارجه انگلیس در شرایطی به تهران سفر کرده است که گفت وگو پیرامون مسائل منطقهای و تقویت روابط دوجانبه تهران ـ لندن در صدر موضوعات طرفین قرار دارد.
بی تردید مهمترین وجه این حضور را باید به پیگیری اهداف منطقهای انگلیس در راستای کاستن از بحرانهای منطقه ناظر به موضوع یمن دانست. زیرا انگلیس درصدد هماهنگی منطقهای و بینالمللی ارائه پیشنویس قطعنامهای به شورای امنیت سامان ملل است. جرمی هانت پیش از حضورش در تهران به ریاض و ابوظبی نیز سفر کرده بود و در خلال دیدارهایی که با مقامهای این کشورها داشته، کوشیده راه حلهای سیاسی برای فرو نشاندن جنگ نظامی یمن بیابد. راه حلی که دستیابی و اجرای آن را فارغ از کمک و مشارکت مؤثر ایران نمیداند. تکاپوی لندن درباره حل مسأله منطقهای خاصه زمانی افزون شد که ریاض در حل و فصل بحران دچار مشکل شد و نسخه جنگ نظامی این کشور تنها به تعمیق بحران و ناکامی بیشتر آن درباره اهداف منطقهایاش انجامید. در چنین شرایطی است که وزیر خارجه انگلیس که حزب و کشورش با چالشهای برگزیت دست و پنجه نرم میکند، تلاش میکند از پیشینه نفوذ و لابیگری بریتانیا در میان کشورهای منطقه برای فرو نشاندن بحرانها و تقویت مناسبات دوجانبهاش با قدرتهای مهم منطقه از جمله عربستان و جمهوری اسلامی بهره گیرد.
وجه مهم دیگر سفر وزیر خارجه انگلیس ناظر به تقویت مناسبات دوجانبه تهران- لندن است. رابطه دو کشور بعد از وقوع انقلاب اسلامی یک رابطه ثابت و رو به رشد نبوده و همواره با فراز و نشیبهایی همراه بوده است. فقدان اعتماد میان طرفین بعضاً به بروز رویدادهای تنشزا در صحنه دیپلماتیک دو کشور انجامیده است. حوادثی که گرچه حتی به قطع رابطه رسمی در مقاطعی از تاریخ مناسبات دو کشور انجامیده، اما مجموعه موضوعات و منافع مشترکی که همواره در این رابطه وجود داشته، باعث شده طرفین به رغم وجود مشکلات، بکوشند از هر فرصتی برای تقویت رابطه دوجانبه بهره گیرند.
جایگاهی که ایران در منطقه دارد و از سوی دیگر اهداف اقتصادی که انگلیس در پی رابطه با تهران بویژه در دوران پس از برجام جستوجو میکند، باعث شده تا این کشور در مقابل خروج امریکا از این توافق ایستادگی کند. اقدامی که با وجود روابط نزدیک ترزا مینخست وزیر انگلیس و دونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا صورت گرفته و منجر به آن شده که دولتمردان امریکا برای پیگیری سیاست تحریمشان علیه ایران حتی از سوی یکی از نزدیکترین متحدان اروپایی خود همراهی نشوند.
اما وجود منافع مشترک در مناسبات فی مابین تهران - لندن از جمله موضوع برجام و منافع اقتصادی در حالی است که همچنان سایه برخی موضوعات سیاسی بر این رابطه سنگینی میکند. چنان که موضوع خانم نازنین زاغری (شهروند ایرانی- بریتانیایی زندانی در ایران) یکی از این دست مسائل است که طی ماههای گذشته در رأس محور رایزنی مقامهای ایران و انگلیس قرار داشته است و حتماً در خلال سفر جاری جرمیهانت به تهران نیز مورد بحث قرار میگیرد.
از سوی دیگر ایران نیز انتظار دارد هم مطالبات پیشین که ناشی از عدم ایفای تعهدات انگلیس در زمینه فروش تانکهای اصلاح شده چیفتن و همچنین نقش پذیری بیشتر انگلیس در تأسیس سامانه تبادل مالی مستقل از امریکا و اقتصاد بدون دلار (تعبیه کانال SPV) را با جدیت دنبال کرده و در تلاش مشترک برای عملیاتی کردن آن نقش بیشتری پیدا کند. پس به نظر میرسد که دو طرف برای ترمیم و تقویت رابطه دوجانبه نیازمند توجه جدی به رفع چنین ملاحظات و دغدغههای موجود در رابطه هستند. این تلاش بویژه در شرایط کنونی که کشورهای اروپایی از جمله انگلیس با ایستادگی در مقابل کارشکنیهای قابل انتظار امریکا به دفاع از مناسبات اقتصادی و سیاسیشان با جمهوری اسلامی برخاستهاند، حل موضوعات لاینحل را بیش از پیش ضروری مینماید. یعنی اگر دو کشور انتظار دارند که روابط را از سطح کنونی ارتقا داده و به سطح بالاتری برسانند، خوب است دغدغههای یکدیگر را با رویکرد انسانی و استراتژیک دنبال کنند.