گرانیها جامعه ایران را آسیبپذیر کرده است. این در حالی است که بسیاری از جامعه شناسان نسبت به پیامدهای وضعیت نامناسب معیشتی مردم و واکنش احتمالی آنها هشدار دادهاند. نکته مهم در این زمینه این است که تحلیلهای امروز درباره شرایط جامعه بیشتر رنگ و بوی سیاسی دارد و کمتر از منظر جامعه شناختی و پیامدهایی که فشارهای اقتصادی به مردم وارد میشود صحبت شده است. این در حالی است که فشارهای اقتصادی زمینه انواع آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، فساد و طلاق را افزایش میدهد.
روزنامه آرمان به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی پیامدهای اجتماعی فشارهای اقتصادی به مردم با مصطفی اقلیما رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران گفت وگو کرده است. اقلیما معتقد است: «هرچه بیشتر به مردم وعده بدهیم و حل کردن مشکلات بنیادین را با تأخیر بیندازیم به همان اندازه شدت تبعات اجتماعی را بالاتر میبریم». در ادامه ماحصل گفتوگوی «آرمان» با دکتر اقلیما را میخوانید.
گرانیها اخیر چه پیامدهای اجتماعی به همراه دارد؟
تورم در کشور از آبان ماه سال گذشته تاکنون 35 درصد افزایش پیدا کرده و اغلب کالاهای مورد نیاز مردم تا سه برابر گرانتر شده است. در شرایط کنونی گروه کثیری از کارگران در وضعیت نامناسب اقتصادی زندگی میکنند و بسیاری از مغازهداران با رکود مشتری مواجه هستند. از سوی دیگر بیکاری روز به روز در جامعه در حال افزایش است. وضعیت به شکلی شده که شرکتهای خصوصی یا به حالت نیمه تعطیل درآمدهاند و یا اینکه مجبور شدهاند کارکنان خود را اخراج کنند. در نتیجه گرانیها جامعه را عصبی کرده است. این اتفاق اگر امروز رخ ندهد بدون شک در آینده نزدیک رخ خواهد داد. شرایط اقتصادی مردم تأثیر مستقیمی در تحولات اجتماعی یک جامعه خواهد داشت. این مسأله تنها مختص به ایران نیست، بلکه در همه کشورهای جهان وجود دارد. این در حالی است که هیچ کس حاضر نیست این مسئولیت شفاف و دقیق را برعهده بگیرد. در این شرایط برخی عنوان میکنند که مردم باید مقاومت کنند. سوال اینجاست هنگامی که پدر خانواده نمیتواند شکم همسر و فرزندان خود را سیر کند چگونه باید مقاومت کند؟ دولت عنوان میکند که قصد دارد درآمدها را افزایش بدهد. با این وجود در واقع هنگامی که دولت درآمدها را افزایش میدهد در مقابل مالیاتها را نیز تا چندین برابر افزایش خواهد داد. مردم از دولتی که نمیتواند امورات آنها را مدیریت کند فاصله میگیرند. مردم نمیتوانند با وعده و قول زندگی خود را بچرخانند و شکم آنها با وعده مسئولان سیر نمیشود. در سال گذشته نیز همین مردم با توجه به نابسامانیهای اقتصادی اعتراض خود را نشان دادند. باید توجه داشت که مردم با هیچ دولتی خصومت ندارند و این مسأله اصلا سیاسی نیست. هنگامی که فشار اقتصادی به مردم بیش از توانایی آنها میشود به صورت طبیعی این فشارها در قالب اعتراض خود را نشان میدهد. در کشورهای جهان همه روسای جمهوری تلاش میکنند بیکاری را در جامعه کاهش بدهند. به همین دلیل نیز اگر در زمان یک رئیسجمهور بیکاری در جامعه افزایش پیدا کند مردم دیگر به آن رئیسجمهور رأی نمیدهند و فرد دیگری را انتخاب میکنند. از منظر جامعه شناختی در شرایط نامناسب اقتصادی فساد و بزهکاری اجتماعی افزایش پیدا میکند. تا چه زمانی میتوان کشور را با شرایط کنونی مدیریت کرد؟ هرچه بیشتر به مردم وعده بدهیم و حل کردن مشکلات بنیادین را با تأخیر بیندازیم به همان اندازه شدت تبعات اجتماعی را بالاتر میبریم. مقام معظم رهبری همواره به دو نکته مهم یعنی شایسته سالاری و پاسخگو بودن مسئولان اشاره کردهاند. این در حالی است که هیچ کدام از این دو مورد در کشور دقیق اجرا نمیشود. در شرایط کنونی کمتر مسئولی برای مشکلات کشور راه حل ارائه میدهند و همواره عنوان میکنند انشاءا... مشکلات در آینده حل میشود. این در حالی است که با انشاءا... گفتن مشکلات مردم حل نخواهد شد. دغدغه اصلی مردم گرسنگی آنها است. یعنی مردم بر اثر گرسنگی اعتراض خواهند کرد. با این وجود واکنش مردم نسبت به گذشته شدیدتر خواهد شد و ممکن است پیامدهای غیرقابل جبرانی برای جامعه به همراه داشته باشد.
گرانیها ساخت خانواده را تحت تأثیر قرار داده و آرامش روانی را از خانوادهها گرفته است. به نظر شما فقدان آرامش روانی در خانواده که منشأ اقتصادی دارد به چه شکل خود را در سطح جامعه نشان خواهد داد؟
فقدان آرامش روانی در خانوادهها یکی از دلایل اصلی افزایش آمار اعتیاد و طلاق عاطفی بین زوجین است. هنگامی که مرد مجبور است برای تأمین شرایط اقتصادی خانواده دو شیفت کار کند دیگر فرصتی برای عشق ورزی به همسر و فرزندان برای وی باقی نمیماند. در نتیجه روز به روز روابط بین زوجین در محیط منزل سردتر میشود. هنگامی که یک فرد شغل و درآمد کافی برای گذراندن زندگی خود ندارد به صورت طبیعی دچار افسردگی و مشکلات روحی و روانی میشود. براساس تحقیقات تنها10 تا15 درصد از مردم جوامع مختلف به واقع دارای مشکلات روانی هستند و بقیه به دلیل مشکلات زندگی دچار مشکلات روحی و روانی میشوند. نکته دیگر اینکه نباید همه مشکلات کشور را سیاسی کرد یا رنگ وبوی سیاسی به آن داد. هیچ فرزندی وقتی متولد میشود معتاد، دزد و قاتل نیست. ریشه این مشکلات در محیط خانواده و فشارهایی است که به پدر و مادرها در خانوادهها وارد میشود. باید ببینیم خانواده و جامعه با یک فرد چه برخوردی کرده که دزد شده است. هنگامی که پدر و مادر فرصت رسیدگی به مشکلات فرزندانشان را به دلیل مشکلات زیاد پیدا نمیکنند چه انتظاری میتوان داشت که فرزند دزد نشود. عدم امنیت شغلی و پاسخگو نبودن مسئولان نسبت به مشکلات مردم از دلایل اصلی عصبی شدن جامعه است. فشارهای روانی زیادی روی شهروندان است که به آنها پاسخ مناسب داده نشده و همچنان لاینحل مانده و فرد آن را با خود حمل میکند. اگر امروز فردی در خیابان به شما زور بگوید و حق شما را ضایع کند شما نمیتوانید حق خود را بگیرید. انسانها با پول کم هم میتوانند خوشبخت زندگی کنند. این در حالی است که بسیاری از مردم برای به دست آوردن همین پول کم هم دچار مشکلات عدیده هستند. هنگامی که فرد هنوز نمیداند آیا فردا نیز به کار خود ادامه خواهد داد یا اینکه وی را کنار خواهند گذاشت دچار مشکلات روانی شدید خواهد شد. اغلب دعواها و نزاعهایی که بین کارمندان در محل کار صورت میگیرد ریشه در محیط منزل دارد که زن و شوهر بر سر مسائل مختلف زندگی با همدیگر اختلاف دارند. مغز انسان ظرفیت محدودی برای تحمل مشکلات و فشارهای روانی دارد و از یک میزان معین که عبور کرد به شکلهای مختلف واکنش نشان میدهد. مشکلات مردم در کوچه و خیابان با همدیگر نیست، بلکه مشکل فرد با خود فرد است که در محیط منزل ایجاد شده است. جامعهای دارای آرامش است که همه چیز در سر جای خود قرار داشته باشد و حساب و کتاب داشته باشد. هنگامی که در یک جامعه هیچ چیز در سر جای خود قرار نداشته باشد و حساب و کتابی وجود نداشته باشد به صورت طبیعی مردم آن جامعه عصبی و ناراحت میشوند. در چنین شرایطی افراد جامعه اعتماد خود را نسبت به یکدیگر از دست میدهند. در نتیجه هنگامی که افراد جامعه به هم اعتماد نداشته باشند به دولت هم اعتماد نخواهند داشت.
یکی از مهمترین چالشهای جامعه شناختی جامعه ایران موضوع اعتماد اجتماعی است. چه اتفاقی در جامعه ایران رخ داد که در شرایط کنونی اعتماد مردم نسبت به یکدیگر و مسئولان کاهش داشته است؟
اگر روسای جمهور کشور به جای اینکه نزدیکان خود را روی کار بیاورند از افراد شایسته در مسند کار استفاده میکردند و مدیران خود را ملزم به پاسخگویی به مردم میکردند هیچگاه این اتفاقات در کشور رخ نمیداد. مردم از مسئولان حرف نمیخواهند، بلکه نگاه آنها به عملکرد مسئولان است که به چه میزان در راستای مطالبات آنها حرکت میکنند. نکته دیگر اینکه هر مدیری که روی کار میآید در ابتدا وعدههای بزرگی به مردم میدهد. با این وجود پس از مدتی نمیتواند به وعدههایی که به مردم داده عمل کند و در نتیجه مردم به مرور زمان اعتماد خود را نسبت به مسئولان از دست میدهند. به عنوان مثال مدیریت شهر تهران همواره با حاشیه و جنجال همراه بوده است. متأسفانه در گذشته برخی مدیریت شهر تهران را برعهده گرفتند که اصلا نمیدانستند شهرداری تهران کجاست. برخی مدیرانی که تازه روی کار میآیند به شکلی رفتار میکنند که گویا قرار است اتفاقات مهمی در دوران مدیریت آنها رخ بدهد. با این وجود این مدیران پس از مدتی که با محدودیتها و موانع جدی در مسیر خود مواجه میشود به این نتیجه میرسند که در عمل هیچ کاره هستند. آقای روحانی هنگامی که در فضای انتخاباتی حضور داشت وعدههای مهمی درباره جوانان، زنان و عدالت اجتماعی مطرح کرد. با این وجود امروز هیچ اتفاق تاثیرگذاری در این زمینهها در جامعه رخ نداده و چه بسا وضعیت در برخی حوزهها بدتر از گذشته شده است. در شرایط کنونی جوانان با بحران بیکاری و در رسیدن به مطالبات خود با موانع جدی مواجه هستند. این وضعیت درباره زنان نیز وجود دارد و زنان با مشکلات جدی از نظر اقتصادی، شغلی و عاطفی مواجه هستند. در زمینه عدالت اجتماعی نیز وضعیت نسبت به گذشته مناسب نیست و روز به روز شکاف طبقاتی شکل جدیدی به خود میگیرد و درصد بیشتری از مردم فقیرتر از گذشته شدهاند. اعتماد اجتماعی یک روزه از بین نرفته که یک روزه به دست بیاید. اعتماد اجتماعی اگر قرار است دوباره به جامعه برگردد نیاز به زمان زیادی دارد.
برخی ریشه مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه را در بیرون از مرزها جست وجو میکنند. تحلیل شما چیست؟
ریشه اتفاقات اخیر صددرصد داخلی بوده و مسائل ناچیزی وجود دارد که به عامل بیرونی ارتباط داشته باشد. برخی از مسئولان ریشه اصلی نابسامانیهای اخیر را به خارج از کشور مرتبط میدانند. این دیدگاه به منزله این است که مسئولان در داخل کشور هیچ کارهاند و بلکه برخی در بیرون از مرزها برای کشور تصمیمگیری میکنند. این دیدگاه بهصورت کلی اشتباه است. ریشه انتقادات مردم فقر، بیکاری و مشکلات اقتصادی و آسیبهای اجتماعی بوده است و نباید ریشه این اتفاقات را در خارج از کشور جستوجو کرد. در شرایط کنونی قیمت دلار در کشور افزایش پیدا کرده است. آیا دلیل این مسأله را باید در خارج از مرزها جستوجو کرد؟ خیر. دلیل این مسأله سیاستهای اقتصادی اشتباهی است که مسئولان در پیش گرفتهاند و نه صرفا دشمنی آمریکا. همه این مسائل سبب بیاعتمادی مردم نسبت به مسئولان میشود. برخی اتفاقات در کشور اصلا سیاسی نیست و بزرگان جامعه نیز توصیه نکرده و بلکه با آن مخالف هم هستند. مدیران ارشد جمهوری اسلامی همگی به احترام به مردم و رعایت حقوق آنها توصیه میکنند. آیا مدیران به این توصیهها عمل میکنند؟ در نتیجه نباید آنها را مورد خطاب قرار داد، بلکه باید آن مدیر را بازخواست کرد. جمهوری اسلامی هم یک سیستم است شبیه بسیاری از حکومتهای جهان که دارای ساختارها و کارکردهای خاص خود است. ما باید مدیران را مجبور به پاسخگویی نسبت به مطالبات مردم کنیم.
راه حل شما برای برون رفت از این وضعیت اجتماعی و اقتصادی چیست؟
نگاه ما همواره باید به سمت آینده باشد و نباید در گذشته باقی بمانیم. حضرت علی(ع) میفرماید:« در دیروز زندگی نکنید و بلکه در امروز زندگی کنید تا فردایتان ساخته شود». به همین دلیل نیز نباید در دیروز متوقف شد و بلکه باید به فکر آینده بود. با این وجود اگر مسئولان کشور مشکلات مردم را حل نکنند من شرایطی را در آینده میبینم که اعتراضات مردم نسبت به این وضعیت افزایش خواهد داشت. من این هشدار را به مسئولان میدهم که اگر به فکر راه علاج نباشند انتقادات آینده معطوف به ساختارها خواهد شد. در نتیجه مسئولان باید از همین امروز به فکر باشند و تلاش خود را دوچندان کنند تا به مطالبات مردم پاسخ مناسب بدهند. مردم دنبال رفاه و آرامش هستند و زمانی که رفاه و آرامش آنها تأمین شده باشد هیچ اعتراضی نخواهد داشت. مردم ایران با مشکلاتی در زندگی و آینده خود مواجه هستند. با این وجود همواره نسبت به آینده امیدوار هستند و معتقدند که شاید فردا مدیری روی کار بیاید که در وضعیت زندگی مردم تغییر جدی ایجاد کند. این در حالی است که این فردا هنوز نیامده و به همین دلیل هرچه زمان بگذرد مردم ناامید تر از گذشته خواهند شد که باید برای این مساله زودتر چارهای اندیشیده شود.