نشست گروه بیست در بوینس آبرس آرژانتین ـ صرفنظر از یکدندگیهای دونالد ترامپ که دیگر تقریباً برای همه رهبران کشورهای عضو این گروه عادی و متعارف شده ـ شاهد برخی اتفاقات جالبتوجه دیگر بود. از میان همه این اتفاقات، مصافحه و خوشوبش گرم و عجیب پوتین با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی توجه افکار عمومی در سراسر جهان را به شدت به خود جلب کرد.
به گزارش «تابناک»؛ کاربران توییتر به شدت به این مسأله واکنش نشان داده و به شکلی جالبتوجه بسیاری از آنها این نوع از مصافحه گرم و گیرا را نشانههایی از رویکردهای تماماً همراه و یکسو در مسائلی از جمله مسائل مطرح در گروه بیست و خارج از آن دانستهاند.
برخی کاربران توییتر تا به آنجا پیش رفتهاند که این مصافحه را از پیش طراحیشده و نحوه جایگیری دو شخص در این صحنه را طبق یک سناریوی از قبل مشخصشده توسط مشاوران دانستهاند تا به این طریق، عمق رویکردهای یکسان دو کشور در این گروه و در خصوص مسائل دیگر را نشان دهند. حضور دونالد ترامپ در پسزمینه این مصافحه از نگاه این کاربران، معنای مستتر در آن را جذابتر میکند.
این در حالی است که نشریه تایم با نگاهی متفاوت به این مصافحه پرداخته و بیان کرده که این تهنیت گرم و گیرا، ناشی از موقعیت انزوای مشابهی است که دو کشور و دو مقام طی ماههای اخیر در فضای بینالملل تجربه کردهاند و از سوی کشورهای غربی به دلیل رویکردهای استبدادی در سیاست داخلی خود مورد نقد قرار گرفتهاند.
اما واقعیت آن است که این مصافحه گرم میان دو شخصیت عالیرتبه در دو کشور، فراتر از یک صحنهپردازی مصنوعی و از قبل طراحیشده و همچنین فراتر از جایگاه ایزوله شده دو کشور در بین سایر اعضای گروه بیست است. نگاهی به روابط رو به گسترش روسیه و عربستان سعودی طی یک سال گذشته به خوبی نشان میدهد، این لبخندهای از سر رضایت از چه پسزمینهای بلند میشود!
تاریخچهای از تقابل
اتحاد جماهیر شوروی اولین بازیگر بزرگی بود که در 1926 ابن سعود را به عنوان پادشاه حجاز و سلطان نجد شناسایی کرد؛ اتفاقی که البته چندان دوامی نداشت و در یک فعلوانفعال در دهه 1930 منجر به سردی شدید روابط و فراخواندن سفیر استالین از عربستان و اعدام او در شوروی شد. همراهی عربستان در بلوک غرب برای تأمین امنیت خود در دوران جنگ سرد، دوری عربستان از روسیه را بیش از گذشته تقویت کرد و ایدئولوژی شوروی موجبات دوری هرچه بیشتر میان دو کشور را توجیه میکرد. وقتی در دهه 1960 از فیصل پادشاه وقت عربستان پرسیده شد، چرا عربستان در شوروی سفارت ندارد، گفت: به مسکو بروید و به ایشان بگویید که خدا را باور کنند تا از فردا من سفارت عربستان در مسکو را افتتاح کنم.
این روابط سرد که از دوران قبل از جنگ سرد آغاز شده بود تا همین چند سال گذشته نیز ادامه داشت و اوج تفاوتهای دو کشور در مسائل جهانی را در صفآرایی آنها در دو جبهه مقابل در سوریه میتوان آشکار دید. درحالیکه عربستان سقوط اسد را مهمترین کلید برای کاهش قدرت ایران در منطقه میدید، روسیه بنا بر منافع استراتژیک خود در خاورمیانه «ناچار به ایستادن» در کنار ایران و در مقابل عربستان شد.
بستری از نفت برای دو نفر
به شکلی تاریخی یکی از مهمترین منابع تنش میان ریاض و مسکو کارتل نفتی اوپک بوده است. مسکو همواره بهعنوان عضو ناظر اوپک، خواهان کاهش حجم تولید نفت بوده، درحالیکه عربستان، همواره از منابع غنی نفتی خود به عنوان اهرمی علیه ایران و نفوذ منطقهای ایران سود برده است؛ اما یکباره از اواخر 2016 روسیه و عربستان به توافقی دوجانبه برای محدود کردن تولید نفت و در واکنش به کاهش شدید قیمت نفت دست زدند که یک شیفت اساسی در تاکتیک و استراتژی پادشاهی عربستان بود. این توافق در پی توافقات جداگانهای در شرکتهای نفتی دو کشور بود که فقط دو فقره از آن شامل یک میلیارد دلار سرمایهگذاری در حوزه انرژی و یک میلیارد دلار سرمایهگذاری در حوزه تکنولوژیهای سطح بالا و همچنین افزایش روابط نظامی دو کشور بود.
بخشی از این روابط، قطعاً به برنامه چشمانداز 2030 عربستان و نیاز شدید به سرمایهگذاری عمده در صنایع و اقتصاد این کشور بازمیگردد و بخشی از توافقات نفتی برای کاهش تولید، قطعاً مربوط به تلاش عربستان برای بالا بردن نفت در آستانه واگذاری سهام شرکت نفتی آرامکو بوده است.
نکته جالب در خصوص همه اینها این است که دو کشور از متحدان اصلی خود، یعنی روسیه از ایران و عربستان از آمریکا برای ایجاد یک پیوند جدید فاصله میگیرند. این امر اساساً منافع امنیتی و سیاسی روسیه و عربستان را به دو وجه کاملاً مشخص در منطقه خاورمیانه تأمین میکند.
از یک نگاه درواقع این ایالاتمتحده بود که با افزایش شدید در تولید نفت خود که اکنون به رکوردی بیسابقه از 1970 به این سو رسیده است، عربستان و روسیه را به سمت یکدیگر هل داد. اکنون ایالاتمتحده بعد از روسیه و با اختلافی اندک، دومین تولیدکننده بزرگ نفت است، اما همچنان به 8 میلیون بشکه واردات در روز محتاج.
روسیه از این اتفاق نهایت بهره را برده و عربستان را مجاب به کاهش تولید نفت با توجیه حفظ قیمت کرد؛ اما حفظ بهای نفت کمترین دلیل روسها برای ورود به روابط گرم با عربستان بود.
خلأیی برای پر شدن
قرارداد نفتی عربستان و روسیه، اولین قدم پوتین برای ایجاد نفوذ گستردهتر در خاورمیانه بود. روسیه بر خلاف آمریکا توان چانهزنی و برقراری ارتباط با همه جور کشور و از همه دست تنوع استراتژی را داراست: اسرائیل، ایران، عربستان، سوریه و حتی حماس و حزبالله. بر خلاف ایالاتمتحده که دستش برای چیدمان روابط در خاورمیانه تا حدی زیاد بسته است.
سیاستهای آمریکا در منطقه خاورمیانه و برنامه خروج این کشور از معضلاتی که چندین سال آنها را در عراق، افغانستان و اکنون سوریه درگیر ساخته، خلأیی ایجاد کرده است که روسها با هوشمندی در پی پر کردن آن هستند. از سوی دیگر، عربستان سعودی بهشدت در پی آن است که به روسها نشان دهد، متحد و دوستی ارزشمندتر از ایران برای روسیه خواهد بود.
روابط نفتی عربستان و روسیه تبدیل به روابطی استراتژیک شده که به تدریج در سایر حوزهها سرریز میکند. اکنون عربستان و روسیه وارد مراودات نظامی و خریدهای تسلیحاتی نیز شدهاند. روسها صرفنظر از اینکه دوستیها و ائتلافهای آنها از انسجام و یکپارچگی استراتژیک و ایدئولوژیک برخوردار است یا نه (قطعاً گنجاندن ایران و عربستان در کنار هم در یک طرح استراتژیک بیمعنی و ناشدنی خواهد بود) در حال پر کردن خلأ حضور آمریکا در منطقه خاورمیانه هستند.
طرحی برای تنوع دسترسی
گرمی روابط با روسیه برای عربستان هم در یک بزنگاه استراتژیک روی داده و این بزنگاه همان تلاش عربستان برای معرفی و تبدیل خود بهعنوان کشوری با تنوع اقتصادی و نظامی بالاست. چشمانداز 2030 محمد بن سلمان در پی آن است که عربستان را از نفت فارغ کرده و این کشور را در حوزه توریسم، تکنولوژی و اقتصاد مبتنی بر خدمات توسعه دهد.
درعینحال با توجه به اختلافات شدید آمریکا و روسیه (ماجرای انتخابات 2016 و همچنین مسأله اوکراین و تحریمهای روسیه) عربستان در تلاش است، همچنان آمریکا را در کنار خود نگاه داشته باشد، ولی از روسیه بهعنوان یک وزنه متعادلکننده آمریکا بهره برد. قطعاً روابط عربستان و آمریکا طی یک سال گذشته، شاهد نوساناتی بوده که این نوسانات در ماجرای قتل خاشقجی به اوج خود رسید.
عربستان سعودی و ائتلاف این کشور در خاورمیانه بعد از ماجرای خاشقجی اعلام کرد، دیگر از کمکهای هوایی آمریکا در حمله به یمن بهره نخواهد برد و دقیقاً بلافاصله چند روز بعد از این داستان، بهای نفت افزایش چشمگیری داشت و به بالاترین رقم خود رسید. آنهم در حالی که با شروع شدن تحریمهای ترامپ علیه ایران، آمریکا شدیداً نیاز به کنترل بهای نفت داشت.
عربستان به خوبی و با یک تاکتیک مشخص روسیه و آمریکا را در کنار خود نگاه داشته و اگر ماجرای خاشقجی نبود، چه بسا کنفرانس عظیم داووس صحرا (با تحریم بسیاری از سرمایهگذاران قدر روبه رو شد) تبدیل به نقطه عطفی در تاریخ اقتصاد این کشور میشد.
زمینههای مصافحه پوتین و بن سلمان، پررنگ و کاملاً مشخص است. منافع ملی دو کشور روسیه و عربستان اکنون هر دو را در کنار هم قرار داده است و این دو در تلاش مضاعف برای آن هستند که به تدریج طرح یکپارچهای برای نزدیکی بیشتر بدون تنشزایی (عربستان برای آمریکا و روسیه برای ایران) طراحی کنند. هم عربستان و هم روسیه میدانند که درنهایت این برنامه قرار است به کجا ختم شود و هیچ یک توقع بیش از اندازه ای از طرف مقابل ندارد. لبخند این دو در نشست گروه 20 حاکی از همین رضایت قلبی است که رویکرد دو کشور به مسائل بین دو طرف به دست داده است.