توافق در هفتتپه، چالش درآمدهای پیشخورشده بودجه ۹۸، غافلگیری دلار در بازدید سرزده همتی، یک بام و دوهوای اعتدال و توسعه، همه به دنبال سود تحریم ایران، عبور از روحانی به چه قیمتی؟، گستردهتر شدن چتر اصولگرایی بر صداوسیما، خط فقر کجاست؟، ماجرای یک آتشبس تجاری، داستان منافع اقتصادی چین و ایران، روانکاوان اوضاع را وخیمتر کردهاند، گستاخی آلمان درباره توان موشکی ایران، سود هزاران میلیاردی قاچاقچیان با حذف کارت سوخت، اثر سمل وایس و شکستن استخوان محیط زیستیها و خبرشویی با انتشار شایعهها، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه سیزدهم آذر در حالی چاپ شدند و بر روی پیشخوان مطبوعات کشور قرار گرفت که اظهارات لاریجانی در نشست خبری روز مجلس در تالار مشروطه با دو محور «مجمع تشخیص نمیتواند قانونگذاری کند» و عدم وجود بن بست در لوایح FATF در کنار موضوعاتی همچون تکذیب قول زیست محیطی ابتکار به اولاند، انتساب مدیران احمدی نژادی در وزارت اقتصاد و طرحی علیه خویشاوند سالاری در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
روزنامه آفتاب یزد با درج کاریکاتوری در صفحه نخست خود با مضمون خویشاوندسالاری از طرحی در مجلس برای مقابله با این پدیده خبر داده است. این روزنامه در گزارشی دیگر درباره انتصاب مدیران احمدی نژاد در وزارت اقتصاد نوشته است.
روزنامه ابتکار عنوان خط فقر کجاست؟ را از گزارشی که طی آن به بررسی اعداد مختلفی که برای تعیین مرز فقر اعلام میشود پرداخته به عنوان تیتر یک انتخاب کرده است. این روزنامه همچنین شکست کارخانههای خاطره سازی را عنوان گزارش خود درباره چرایی عدم علاقه جوانان به ادبیات جنگ انتخاب و در بخشی از صفحه نخست گنجانده است.
روزنامه شرق تیتر یک خود را از نشست خبری روز گذشته علی لاریجانی به مناسبت روز مجلس برگزیده و نظر رئیس مجلس درباره شفافیت آرای نمایندگان را با عبارت کدام یک؛ حریت یا شفافیت منعکس کرده است. این روزنامه همچنین تصویر معصومه ابتکار را در مرکز صفحه نخست در کنار جمله من به اولاند قول ندادم قرار داده است.
روزنامه جوان بازدید سرزده همتی از خیابان فردوسی و بازار ارز را با عنوان غافلگیری دلار در بازدید سرزده همتی برجسته کرده و بخشی از صفحه نخست خود را به تیتر مشت آهنین ماکرون بر فرق فرانسویها و تصاویر اعتراضات جلیقه زردها اختصاص داده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
ویژگی بودجه ویژه ۹۸ چیست؟
مهران بهنیا تحلیلگر اقتصادی طی یادداشتی که روزنامه ایران در شماره امروز خود منتشر کرده، پیرامون بودجه ۹۸ نوشت: با توجه به اعلام برنامه تحریمهای ظالمانه امریکا، از ماهها پیش قابل پیشبینی بود که سال ۱۳۹۸ یکی از دشوارترین سالهای چند دهه اخیر از منظر شرایط بودجه دولت خواهد بود. کاهش فروش نفت، شرایط رکودی و کاهش احتمالی میزان مالیات دریافتی دولت به قیمتهای حقیقی، عدم اصلاح قیمتهای نسبی و یارانههای مختلف در زمانهایی که امکان اصلاح آنها به مراتب مهیاتر بود، موانعی که برای واگذاری داراییهای دولت وجود دارد و اصرار بر نرخ ارز غیرواقعی در بودجه که چندین سال است گریبانگیر اقتصاد ایران شده از یک طرف و افزایش تمایل دولت به توزیع یارانه و منابع بین گروههای مختلف و ایجاد اشتغال و کاهش فقر از طریق وضع یارانههای جدید و افزودن به حجم ناکاراییهای قبلی در تشخیص و حمایت از خانوارهای فقیر و تمایل به افزایش قابل توجه دستمزدهای کارکنان دولتی از طرف دیگر، نشان میدهد که شکاف بین منابع و مصارف بودجه برای سال آتی بیش از پیش خواهد شد.
ذکر ارقام مقدماتی بودجه مانند میزان فروش نفت در نظر گرفته شده، نرخ ارز بودجه و تا حدودی قیمت نفت نیز نشان میدهد در همچنان بر همان پاشنه خوشبینی و نادیده گرفتن واقعیتهای موجود اقتصاد ایران میچرخد. رویکردی که طی چند سال اخیر بر سازمان برنامهای که میبایست واقعگراترین تحلیلگر و فعالترین نهاد در ارائه راهکارهای اقتصادی باشد، سایه افکنده است.
اینفوگرافیهایی که برای معرفی ویژگیهای بودجه سال ۱۳۹۸ نیز تهیه میشوند اطلاع جدیدی از شرایط بودجه سال آتی ندارند و صرفاً نشان میدهند دولت از طریق بودجه سال ۱۳۹۸ در نظر دارد به مجموعهای از اهداف عالی و بعضاً ناسازگار دست یابد؛ به نحوی که هم وضعیت معیشت و اشتغال و تولید به میزان قابل توجهی بهبود یابد، هم انضباط بودجهای تقویت شود و هم پایداری بودجه در مقابل تکانههای بینالمللی افزایش یابد و سؤالی که همچنان بیپاسخ مانده و امیدواریم با انتشار جزئیات بودجه پاسخی برای آن پیدا شود آن است که با چه منابعی دولت میخواهد هم به این اهداف برسد و هم توازن بودجه را بهبود بخشد.
دامن زدن به کسری بودجه در سال آینده از طریق افزایش هزینهها و پافشاری بر رویههای قبلی در خصوص یارانهها، قیمتگذاریها و عدم اصلاح نرخهای کلیدی بودجه، همان اتفاق ناخوشایندی است که میتواند آتش بیثباتیهای اقتصادی سال ۱۳۹۷ و شیب تند افزایش قیمتها را در سال ۱۳۹۸ شعلهورتر کند. اگر دولتمردان نگران تبعات اصلاحات بودجهای هستند، کارشناسان نگران تبعات افزایش کسری بودجه در سال ۱۳۹۸، تأمین پولی آن و تشدید بیثباتیهای اقتصادی هستند. شاید برای اینکه دولت بخواهد اصلاحاتی در بودجه سال ۱۳۹۸ اعمال کند دیر شده باشد، اما امید میرود بتوانند با در نظر گرفتن شرایط دشوار سال آتی، تعدیلهای قابل توجهی برای بودجه سال آینده اعمال کنند.
در پایان قابل ذکر است ایجاد اشتغال یا صیانت از اشتغال موجود از طریق بودجه و تخصیص منابع، سرابی است که هیچیک از مطالعات تجربی در خصوص ارزیابی تجارب کشورهای مختلف در این زمینه، این رویکرد را تأیید نمیکند. بخصوص در شرایطی که اقتصاد در شرایط بیثباتی از منظر متغیرهای پولی قرار دارد، تشدید نوسانات اقتصادی از محل افزایش هزینههای دولت، آثار نامطلوبی بر بخش حقیقی اقتصاد و بخصوص مشاغل خرد و کوچک خواهد داشت؛ بنابراین أکیداً توصیه میشود اهتمام اصلی برای بودجه سال آتی معطوف به توازن بیشتر آن باشد و از اهداف دیگر مانند اشتغالزایی از مسیر توزیع منابع اجتناب شود.
اوضاع کشور یک ماه پس از تحریم
جلال خوشچهره در سرمقاله امروز ابتکار با عنوان یک ماه پس از تحریم نوشت: یک ماه از آغاز دور تازه تحریمهای دولت آمریکا علیه ایران گذشت. به طور منطقی و با نگاه به آنچه از آبانماه گذشته در بازار ارز، طلا و برخی اقلام خوراکی، مصرفی و صنعتی رخ داد و به ایجاد وحشت عمومی انجامید، باید شاهد تشدید این وضع در یک ماه گذشته میبودیم. اما بهرغم افزایش برخی اقلام که بر شانههای بهویژه طبقه متوسط و فقیر جامعه سنگینی میکند، اوضاع آنگونه نشد که طراحان اجرای تحریمها و حاشیهنشینان آن انتظار داشتند.
کاهش ارزش پولهای خارجی، طلا و تغییر رویکرد سرمایههای خرد و سرگردان به سمت دیگر جاذبههای سرمایهگذاری از جمله مسکن و زمین، دو وجه از اوضاع را به نمایش گذاشته است. نخست اینکه دولت دونالد ترامپ در ایجاد شوک روانی به جامعه ایرانی و بیثباتی در آن کامیاب نبوده است. تصور افراطیون کاخ سفید تا پیش از اعلام رسمی شروع دور تازه تحریمها، تحمیل نابسامانی سیاسی در ایران بود. آنان با امید بستن به تجربه ناآرامیهای دیماه سال گذشته بر این تصور بودند که فرایند بحران در بازار ارز و ایجاد وضع سکون در اقتصاد کشور به بیثباتی سیاسی انجامیده و سرانجام تهران را به قبول مذاکرات مشروط با واشنگتن وا خواهد داشت. عامل امیدواری بیشتر افراطیون آمریکایی در این راهبرد، اختلاف نگرشها و مخالفخوانیهای جناحی در ایران است که شوربختانه بستر هرگونه اعمال فشار بیشتر به تهران را برای واداشتن آن به عقبنشینی از مواضع اصولیاش امیدوار کرده و میکند.
ثبات سیاسی و ناکامی کاخ سفید در وارد کردن شوک لازم به فضای عمومی کشور، دستاوردی است که نمیتوان از کنار آن به سادگی گذشت. در واقع وجه دوم اوضاع همین است. بازگشت آرامش به بازار پولهای خارجی، طلا و کنترل نسبی قیمتها در بازار اقلام مصرفی، اتخاذ تصمیمهای کاربردی در حوزه صنعت و بخش خصوصی و شفافسازیهای قانونی در حوزه اقتصادی، محصول تدابیری است که تصمیمسازان کشور از جمله دولت به اجرا گذاشتند. اما نکته مهم در این میان نه اعتراف واشنگتن به وارد کردن شوک فوری به جامعه ایرانی، بلکه سکوت معنادار مخالفان داخلی دولت است که رندانه در قبال این دستاورد سکوت اختیار کردهاند. آنان بهرغم کنترل اوضاع از سوی دولت ـ که البته نباید همراهی دیگر قوا را نادیده گرفت ـ همچنان با سیاهنمایی اوضاع به هرگونه امیدواری به توانایی دولت دراینباره دهن کجی میکنند. مهمتر اینکه از سرعت مانعتراشیها و تبلیغات سیاه نه تنها کاسته نشده بلکه هر روز سوژههای تازهای در دستور کار قرار میگیرد. علاوه بر این در یک ماه گذشته دولت شمار زیادی از نیروهای توانمند و مجرب خود را در بخشهای مختلف با اجرای قانون بازنشستگی از دست داد. برای مثال حداقل ۱۴ استان کشور بدون استاندار شدهاند. صندلی بسیاری از معاونتها در وزارتخانهها و ادارات و سازمانهای کلیدی خالی شده است. وزیران پرکار و موثر دولت در آستانه استیضاح قرار گرفته و یا برکنار شدهاند. سرانجام تصویب CFT و FATF همچنان در پرده ابهام است و مذاکرات ایران و اروپا برای برونرفت از بنبست تحریمهای آمریکا با چالشهایی روبهرو است که بیش از عوامل بیرونی از برخی رفتارها در داخل تاثیر میگیرد. با همه این احوال، هنوز جامعه ایرانی دچار شوک نشده و حالا کاخ سفید با بهانه آزمایش موشکی میخواهد جبران مافات کند. تغییر ادبیات مقامهای دولت ترامپ علیه حضور منطقهای ایران تا مرز تهدیدهای نظامی و برخی ادعاها درباره توان موشکی این کشور به طور مستقیم با سرخوردگی آنان از تاثیراتی است که تصور میکردند اجرای دور تازه تحریمها میتوانست بر فضای عمومی کشور وارد کند. انصاف این است که توان دولت در کنترل اوضاع دیده شده و در این حال از شدت سوداهای جناحی کاسته و در خدمت به ایجاد توان مدیریت اوضاع عمل شود.
آدرس پولشویان
غلامرضا نظربلند، اقتصاددان در بخشی از یک یادداشت مفصل با عنوان آدرس پولشویان در سرمقاله امروز روزنامه شرق نوشت: پولشویی وقتی پایان میگیرد که کشف شود و تا آن زمان، پولشویان با استفاده از شگردهای گوناگون و پیچیده، پول کثیف را در سیستم مالی قانونی قرار میدهند، سپس با استفاده از ابزارهای پوششی مانند شرکتهای توخالی (کاغذی)، از منشأ خود جدا میکنند و بالاخره پول کثیف شستهشده را به کانال تبهکاری بازمیگردانند. در این میان، پولشویان حرفهای بزرگمقیاس تلاش میکنند تا با دراختیارگرفتن انحصاری آخرین دستاوردهای نوآوری و فناوری، گوی سبقت از هر ناظر و پایشگری بربایند و با اطمینان خاطر به اقدامات تبهکارانه خود ادامه دهند؛ ضمن آنکه در هر صورت و حالتی، مترصد میمانند تا اگر راههای اصلی روی آنها بسته شد، از پنجره وارد شوند.
طنز تلخ آنکه طیف پولشویان به حدی وسیع است که نهتنها جنایتکاران، بزهکاران، قاچاقچیان، جاعلان، راهزنان، کلاهبرداران و سارقان را دربر میگیرد، بلکه بعضی نهادهای رسمی و قانونی مانند غولهای مالی و بانکی جهان را هم شامل میشود! نگارنده به رسم عادت مألوف همواره خود را از جروبحثهای اختلافی طیفهای سیاسی و حزبی و جناحی داخلی دور نگه داشته و پیروی از آن رسم را در اینجا هم ملحوظ داشته است، اما با توجه به موضوعیت مستقیم این یادداشت با آن قسمت جنجالبرانگیز از مصاحبه اخیر رئیس دستگاه دیپلماسی کشور، لازم است بدون نیتخوانی درخصوص پسزمینه اظهارات مشارالیه، که نه کار ما و نه ما را از آن اطلاعی است، از آنها که تا پای امضای استیضاحنامه پیش رفتهاند، پرسیده شود که آیا شما به دلیل اظهارات نادرست آن مقام رنجیدهخاطر شدهاید یا ناراحتیتان به خاطر این است که جاریشدن این کلام، فارغ از صحیح یا سقیمبودن آن، از زبان بلندپایهترین مقام سیاست خارجی محل اشکال است؟
اگر پاسخ پرسش مطروحه ناظر به قسمت اول آن است، منتقدان را به خطوط سیاهوسفید این یادداشت ارجاع میدهیم و به آنها میگوییم که منابع جرمانگاری پولشویی را مورد امعان نظر قرار دهند و موارد درجشده در فهرست پیشگفته را مرور کنند تا ببینند کدامیک از آنها، در این کشور محل وقوع نمییابد. اصولا وقتی که آلات جرم فراهم است، میتوان مطمئن بود که بزهکار معدوم باشد؟ به علاوه، ما تا کجای راه مبارزه بیامان با پولشویی را پیمودهایم که اطمینان پیدا کرده باشیم هر آنچه را به پولشویی ربط پیدا میکند، تحت نظر داریم و رصدشان میکنیم و سد راه آن میشویم. ما تا چه میزان شرکتهای توخالی (کاغذی) را شناسایی و با فاکتورسازیهای جعلی برخورد کردهایم.
آیا ما آندسته از نهادهای مالیای را که اجازه میدهند حسابهای بانکی و کارگزاری و از این قبیل پناهگاه پولهای کثیف شود، پاسخگو کردهایم و اصولا با توجه به نقش بانکها بهعنوان وسیله بالقوه پولشویی، این مؤسسات پولی بهجز در حدی بسیار ابتدایی و مقدماتی چرا دست به کنترلهای لازم نمیزنند و تراکنشها را پایش نمیکنند تا مطمئن شوند حسابهای آنها در جهت پولشویی مورد استفاده قرار نمیگیرد.
فرض محال را محال نیست. اگر منتقدان را اعتقاد بر این است که برخلاف شیوع گسترده پولشویی در جهان (بعضا بالقوه و بعضی دیگر بالفعل)، ایران پدیدهای مستثنا از قاعده است یا بدون آنکه قائل به استثنا شوند، بر این باورند که در ایران امکان تبدیلشدن پولشویی بالقوه به بالفعل، حال به هر دلیلی، فراهم نیست، دیگر ارجاعدادن آنها به این یادداشت بیمورد است و بنابراین ایشان را به همکار پارلمانیشان رجوع میدهیم که برای دادن آدرس پولشویان اعلام آمادگی کرده است. اما اگر آنها بالاخره به این نتیجه رسیدند که پولشویی در این کشور نهتنها لاموجود نیست بلکه بهشدت هم فعال است، فقط عنایت کنند که پولشویان را آنقدر قدرت است که مصداق این آموزه مدیریت مالی باشند: too big too fail «آنقدر بزرگ که نتوان ورشکست شد».
توجه داشته باشیم که ارزش اقتصادی جرثومه فسادی به اسم پولشویی تا حدود چهار هزار میلیارد دلار برآورد میشود و این یعنی نزدیک به شش برابر بودجه نظامی آمریکا! این حد ارزش اقتصادی میتواند جنگلهای آمازون را که به ریه جهان شهرت دارند، به بزرگترین شورهزار عالم تبدیل کند.