با نابسامان شدن اوضاع اقتصادی کشور در سال اخیر، میزان جرایم خرد به شدت رو به افزایش گذاشته است؛ جرایمی که با وقوع پی در پی شان، جامعه به مرور گوهری را از دست میدهد که ظاهرا هنوز ارزش آن را درک نکردهایم!
نخست:
به گزارش «تابناک»؛ تأمل در آمارهای دورهای پلیس در ماههای اخیر حکایت از کاهش نرخ آمار جرایم خشن دارد. جرمهایی مانند سرقتهای مسلحانه که گاه انتشار اخبار و روایات آنها لرزه بر اندام بسیاری مان میافکند و ترس و دلهره ناشی از آن، سبب ساز انتقادات بسیاری به مسئولان میشد.
وضعیتی که قطعا دور شدن از آن، ولو به میزان اندک، خبر بسیار خرسند کنندهای به شمار میآید که جا دارد، پیرو آن از مسئولان و متولیان امر تقدیر و تشکر کنیم و امیدوار باشیم در سایه تلاش ایشان، این روند کاهشی تا ریشه کنی این دست جرایم ادامه پیدا کند.
اما این پایان کار نیست، چون تقریبا همه آمارهای منتشره توسط نیروی انتظامی کشورمان، در کنار تأکید بر کاهش نرخ این دست جرایم، بر یک افزایش نیز تأکید دارد؛ افزایش نرخ جرایم خرد. جرایمی مانند سرقت تلفن همراه، کف زنی، جیب زنی و سرقت لوازم خودرو؛ جرایمی که برخی شان حتی به پیگیری خاصی نیز منجر نمیشوند.
بعد:این در حالی است که در نتیجه بحرانهای اقتصادی و افزایش شدید نرخ ارز و طلا، جبران هزینه بسیاری از جرایم خرد دشوارتر از همیشه شده و گاه اوضاع آنقدر وخیم است که ممکن است جبران یک سرقت خرد برای برخی تا مدتها غیرممکن باشد. برای آنهایی که حقوق بگیر هستند و خرید یک گوشی تلفن همراه هوشمند جدید برایشان به غایت دشوار است.
افرادی که در تنگنای مالی شدید، برای تأمین مایحتاج روزمره خود نیز با مشکلات فراوانی مواجه هستند و در نتیجه اگر تلفن همراهشان سرقت شود، بعید است چند میلیون تومان برای خرید گوشی دیگری داشته باشند. مثالی که میشود به دیگر کالاهای مورد علاقه سارقان هم بسطش داد؛ مثل ضبط و باند یا چرخ خودروها و امثال آن.
درباره مال باختگانی سخن میگوییم که روز به روز بر شمارشان افزوده میشود؛ این را آمارهای ارائه شده توسط پلیس نشان میدهد که حکایت از افزایش نرخ جرایم خرد دارد. جرایمی که بعید است در اطرافیانمان کسی از زمره آسیب دیدگانش نباشد و درباره آثار سوء ناشی از وقوع آنها نشنیده باشیم و چیزی ندانیم.
ادامه:
اما آیا آسیبهای وارد آمده به این افراد، محدود به ضرر و زیان مالیست؟ این پرسشی است که در گفتوگویی کوتاه با مال باختگان، به پاسخهای تلخی میرسد. پاسخهایی که اگر افراد مال باخته، تلفن همراهشان را از دست داده باشند، گاه به طرح مسائلی مانند سوءاستفاده از انسان دوستی ایشان منجر میشود. نوع دوستی که ایشان نشان دادهاند تا سارقی که خود را رهگذر نشان داده و از ایشان آدرس میپرسد را راهنمایی کنند؛ غافل از اینکه در حال قدم گذاشتن به دام وی هستند.
دامهایی که در بسیاری از جرایم خشن نیز برای مردم پهن میشوند و در نهایت به زورگیری یا سرقت خودرو یا حتی جرایم سیاه گره میخورد. بلایی که نه تنها مال و آبروی این افراد بی خبر از همه جا را، که انسان دوستی شان را نیز هدف قرار میدهد و گاه به ربودن آن منجر میشود. ربودن خاموش عواطف و احساسات انسانی افراد جامعه!
بلایی که میشود حدس زد فرجام آن برای آینده جامعه چیست؛ جامعهای که در آن شهروندان به افراد مجزا از هم تبدیل میشوند که میترسند به هم اعتماد کنند و حتی پرسشهای یکدیگر را پاسخ دهند. افرادی که باید خیلی ساده انگار باشیم تا تصور کنیم در کنار هم قرار گرفتنشان، جامعه تشکیل میدهد، بلکه باید انتظار داشته باشیم که تکیه شان بر فردیت، موجب بروز مشکلاتی بزرگتر در آینده شود.
فرجام:
درباره آسیبهایی سخن میگوییم که از جمله آثار آن، ندید گرفتن زشتیها و کاستیهای جامعه است که در دراز مدت، مسبب شکل گیری بزه کاران و گرایش آنها به ارتکاب جرایم مختلف و خشن خواهد شد و نتایج آن به عموم القا خواهد کرد که بیش از پیش احتیاط کنند و مراقب خود باشند، چون خطر در کمین ایشان است.
چرخهای از ناخوشی و ناملایمتی که روز به روز وسیعتر میشود و ارزشهای انسانی بیشتری را در خود فرو میکشد و از بین میبرد؛ وضعیتی که برای مقابله با آن، باید از همین امروز دست به کار شد و سلسله اقداماتی را در دستور کار قرار داد. اما چه کسی یا کدام نهاد مسئول این کارند و اصلا در رسیدن به وضع فعلی چه کسی را باید سرزنش کرد؟
شاید سادهترین کار این باشد که مسئولان را شماتت کنیم و چه بسا برخی از مسئولان در این خصوص شایسته شماتت هم باشند، اما آیا خودمان در این زمینه بی تقصیریم؟ اگر این گونه فکر میکنید، بد نیست کمی با خود خلوت کرده و خاطراتتان را مرور کنید تا دریابید چند بار حین رانندگی به خودروی دیگر زدهاید و قصور خود را گردن نگرفتهاید یا چند بار آینه خودرویی پارک شده را شکستهای و به روی خود نیاوردهاید.
مروری که میشود جامع ترش کرد تا به عبور از خط ویژه یا معکوس راندن در خیابان یک طرفه یا پارک کردنهای منجر به راه بندان یا پیچیدن بدون راهنما زدن یا رعایت نکردن نوبت در صف بانک یا مزاحمت برای همسایگان یا انبوه مسائل ریز و درشت دیگری برسد که هرچند جرم نیستند و حداکثر تخلف نام دارند، همان بلایی را بر سر انسان دوستی و گوهرهای ارزشمند وجود آدمی میآورند که سرقتهای خرد میآورد؛ سرقت عواطفی ذی قیمت و گرانبها که نه در آمار پلیس میآید و در نه در هیچ آمار دیگری و وقتی در آمارها هم جایی ندارد، لاجرم نباید توقع دیده شدنش را داشت!