نایبرئیس فراکسیون پیشگیری از جرایم و آسیبهای اجتماعی با اشاره به افزایش تنوع آسیبهای اجتماعی و تعدد آن، مهمترین خلأ مقابله با آسیبهای اجتماعی را نبود آمایش ملی میداند و معتقد است که همین امر باعث شده قانونگذاریهایی که بعضاً برای مقابله با آسیبهای اجتماعی صورت گرفته، به نتیجه نرسد.
طیبه سیاوشی در گفتوگو با ایسنا به برخی خلاءها در زمینه پیشگیری و مقابله با آسیبهای اجتماعی اشاره میکند و میگوید که موضوعاتی مثل «کودکان کار» و «زنان آسیبدیده» با قوه قهریه، تابوسازی و سرپوش گذاشتن مورد بررسی قرار نمیگیرد.
نماینده مردم تهران در مجلس همچنین تقویت نهاد خانواده، آموزش، فرهنگ سازی، ورزش و اوقات فراغت را از جمله ملزومات پیشگیری از آسیبهای اجتماعی میداند.
مشروح گفت وگوی ایسنا با طیبه سیاوشی را در زیر میخوانید:
- در طول ۴۰ سال گذشته چه تغییر و تحولی در حوزه آسیبهای اجتماعی رخ داده؟
طبیعتاً طی ۴۰ سال گذشته با افزایش جمعیت، توسعه شهرنشینی و مباحث مربوط به قرن ۲۱ تنوع آسیبهای اجتماعی و تعداد آن هم بیشتر شده و متأسفانه جمعیتی هم که به این بخش اضافه شده قابل توجه است. مثلاً در سال ۵۷، ۵۰۰ هزار نفر حاشیه نشین در ایران داشتیم اما الان طبق اعلام رسمی وزیر کشور ۱۴ میلیون حاشیه نشین داریم و فقط در زاهدان حدود ۴۵ درصد از مردم شهر حاشیه نشین هستند.
چیزی که ما در ۴۰ سال گذشته با خلأ آن مواجه بودیم بحث آمایش ملی است. این موضوع چند سال قبل از انقلاب مطرح شد اما در آستانه شکلگیری و بعد از انقلاب به دست فراموشی سپرده شد. ما حتی آمایش استانی هم نداریم. در حالی که باید آمایش فراملی هم داشته باشیم. به شهادت همه کسانی که در حوزه مباحث توسعه اقتصادی و اجتماعی کار میکنند این خلأ بزرگی در سیاست گذاری است و متأسفانه باعث شده قانون گذاریهای صورت گرفته هم نتواند به هدف خود برسد.
به همین دلیل است که شاهدیم برخی از انواع آسیبهای اجتماعی از بین رفتهاند، اما از مقدار، حجم و تعداد افراد درگیر کم نشده است. البته طی سالها موضوع آمایش، اعتباراتی هم به خود اختصاص داده اما محقق نشده و یک آمایش واقعی صورت نگرفته که طبق آن سیاست گذاری شود. این در حالیست که ما در سازمان برنامه و بودجه، کمیسیون بودجه و کمیسیون عمران کمیته آمایش داریم ولی اینها هنوز به جایی نرسیده که بتواند منجر به توسعه شود و میزان آسیبها را کاهش دهد.
- وجود آمایش ملی از چه طریق میتواند به کاهش آسیبهای اجتماعی کمک کند؟
نداشتن این جانمایی باعث شده به جایی برسیم که مثلاً اشتغال در یک محدوده جغرافیایی تعریف شود و نیروی کار از سراسر کشور به آنجا منتقل شود. در چنین شرایطی جامعه مهاجر دچار مشکلات متعددی خواهد شد. تجرد قطعی و حاشیه نشینی هم از جمله مواردی است که به دنبال عدم جانمایی درست به وجود میآید.
یکی دیگر از بزرگترین مسائل مبتلابه امروز کشور ما بحران آب است. ما به دلیل نبود آمایش درست، در این زمینه جانمایی نکردهایم. مثلاً فولاد را از بوشهر به اصفهان بردند. در حال حاضر تعداد زیادی صنایع فولاد در اصفهان مستقر هستند که همینها موجب تشدید بحران آب شده، پس نبود آمایش ملی خلأ اول ما در این زمینه است.
عدم مقابله با فسادهای اداری، ایجاد رانت و تحت الشعاع قرار گرفتن عدالت اجتماعی هم از دیگر موارد مربوط به این حوزه است که باعث شده آنچه ما به عنوان عدالت در ابتدای انقلاب شعار دادیم محقق نشود.
- از نظر قانونی ما با چه خلاءهایی در این زمینه روبرو هستیم؟ آیا در قانون ظرفیتهای کافی برای مقابله با آسیبهای اجتماعی پیش بینی شده است؟
در قانون اساسی در خصوص حقوق زنان تاکید شده است. خصوصاً اصل ۲۰ و ۲۱ قانون اساسی توجه خوبی به موضوع زنان و زنان سرپرست خانوار داشته است. طبق آمار بیش از سه میلیون زن سرپرست خانوار داریم که با احتساب فرزندانشان جمعیت قابل توجهی هستند. اینها کسانی هستند که نیاز به سیاستهای حمایتی دارند و البته در قانونگذاری به آنها توجه شده است. مثلاً در قانون برنامه چهارم یکی از خط مشیهای اساسی این بود که این زنان تحت حمایت دولت قرار بگیرند، مستمری و بیمه اجتماعی داشته باشند. در برنامه سوم بحث توانمندسازی این زنان در نظر گرفته شد. همچنین در برنامه چهارم علاوه بر توانمندسازی زنان سرپرست خانوار و حمایت دولت حمایت تشکلهای مدنی هم دیده شد و نهایتاً در مرحله پنجم حق سرانه بیمه اجتماعی زنان سرپرست خانوار مطرح شد. در برنامه ششم هم بیمه سلامت در نظر گرفته شد که یکی از مهمترین وجوه حمایتی در بحث آسیبهای اجتماعی موضوع بیمه است.
در موضوعات خاص فرابخشی کلان توانمندسازی محرومان با اولویت زنان سرپرست خانوار مطرح شد. همچنین ماده ۸۰ برنامه ششم ویژه مباحث حمایتی در حوزه آسیبهای اجتماعی است اما در شاخصهای توانمندسازی یک شاخص مغفول مانده و آن هم توانمندسازی روحی و روانی است. در حوزه کودکان نیز قوانینی تصویب شده که مهمترین آن لایحه حمایت از کودکان در سال ۸۱ بود.
- نهاد خانواده به عنوان رکن اولیه جلوگیری از آسیبهای اجتماعی چقدر در سیاست گذاریها مورد توجه قرار گرفته است؟
یکی از موضوعات مهمی که ما روی آن تاکید داریم بحث خانواده است که در این باره بر سندهای بالادستی خصوصاً سیاستهای ابلاغی رهبری تاکید میکنیم. خانواده یکی از مهمترین مباحث در جامعه است که در سالهای اخیر به دلایل متعدد آسیب دیده است و بخش مهمی از آسیبهای اجتماعی نیز به آن بر میگردد. امروزه هم ازدواج دچار تغییراتی شده و هم طلاق بحث حائز اهمیتی است. در این زمینه سیاستهایی که اتخاذ شده متأسفانه سیاستهایی نبوده که متناسب با زمانه خود باشد. البته تلاش شده در قانون مواردی گنجانده شود ولی اینها قابلیت حل و فصل معضل بزرگی مثل طلاق را ندارد.
ما در کمیسیون فرهنگی روی موضوع مشاوره قبل، حین و بعد از ازدواج بحث کردیم و گفتیم مشاوره قبل از ازدواج در مدرسه و در سنوات مختلف تحصیلی ارائه شود. از وزیر آموزش و پرورش هم خواستیم اینها در مواد درسی گنجانده شود تا مهارتهای اجتماعی افزایش یابد.
در ایران متأسفانه به موضوع فرهنگ سازی و آموزش توجه چندانی نشده است و آنچه الان وجود دارد مشاوره حین ازدواج آن هم به صورت یک آموزش حداقلی است. در برنامه ششم توسعه پنج سال بعد از ازدواج هم مشاوره وجود دارد اگرچه زیرساختها کافی نیست و امکانات بودجهای لازم را هم نداریم. حتی وزارت بهداشت میگوید اگر بخواهیم مشاوره فعلی ازدواج را از دو ساعت به شش ساعت افزایش دهیم از نظر هزینه این امکان را نداریم. اینها مواردی است که برای کاهش نرخ طلاق و رشد ازدواج مد نظر قرار گرفته است.
- آیا صرف قانون گذاری میتواند به جلوگیری از آسیبهای اجتماعی کمک کند؟
ما علاوه بر اینکه نیازمند قانون خوب هستیم نیاز داریم که این قانون یک پشتوانه جانمایی شده داشته باشد و زیرساخت لازم فراهم شود. سپس قانونگذاری صورت گیرد. مثلاً مسکن مهر استان تهران بدون پیوست فرهنگی اجرا شد و همین امر یک زمینه سازی برای آسیبهای اجتماعی بود. در واقع سیاستگذاریهای غلط ما باعث تشدید آسیبهای اجتماعی میشود.
من معتقدم از بعد قانونگذاری قوانین ما متناسب با شرایط نبوده که بتواند کاملاً جلوی برخی اتفاقات را بگیرد. در مواردی مثل کودکان کار و زنان آسیب دیده به دلایل متعدد با قوه قهریه، تابوسازی و سرپوش گذاشتن به این موارد نمیپردازیم. پس ما فقط نیاز به قانون نداریم بلکه قانونی میخواهیم که قابلیت اجرایی داشته باشد.
- با توجه به گسترش و تنوع آسیبهای اجتماعی میتوان انتظار داشت که این آسیبها متناسب با سیاست گذاریها کاهش پیدا کنند؟ یا چیزی فراتر از این سیاست گذاریها مورد نیاز است؟
ما نمیتوانیم به صورت مطلق این را ارزیابی کنیم که متناسب با قانونگذاری و سیاستگذاری رشد جمعیت درگیر آسیبهای اجتماعی متوقف شده یا کاهش یافته است. با توجه به شرایط حاکم بر کشور مثلاً در مورد میزان اعتیاد زمانی این امر با قوه قهریه کاهش پیدا میکرد ولی دوباره رشد کرد. این موضوع نیاز به بحث پیشگیری دارد که ما از آن غافل هستیم. ما باید آموزش و فرهنگ سازی در مدارس و گفتوگو در فضاهای عمومی را تقویت کنیم. یکی از چیزهایی که در مورد اعتیاد موفقیتآمیز بوده همین نگاه به معتادان به عنوان بیمار است. این یک قدم رو به جلوست. کسانی هستند که بعد از ۲۰ یا ۳۰ سال اعتیاد به زندگی پاک روی آوردند و هر هفته در جلسات مربوط به ترک اعتیاد شرکت میکنند.
یکی از نکات مهم دیگر این است که هر جا ورزش و فعالیت ورزشی یا فعالیتهای هنری وجود دارد آسیبهای اجتماعی هم کاهش مییابد. یعنی به همان نسبت که ما ورزش همگانی را جدی نگیریم شاهد افزایش آسیبها نیز خواهیم بود.
- به نظر شما نهاد خانواده چقدر در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی مؤثر است؟
من اخیراً فیلم اتاق تاریک را تماشا کردم، در این فیلم وقتی کودک دچار یک آسیب میشود شما شاهد سرگردانی و نادانی پدر و مادر به بدترین شکل ممکن هستید. پدر و مادر نمیفهمند که باید از جایی کمک و مشاوره بگیرند و راه حل درست را برای بچه پیدا کنند. سیستم آموزشی ما هم صرفاً هشدار میدهد که مراقب بروز حادثه برای فرزندان باشید و این حوادث مواردی نظیر تصادف، آتش سوزی و نهایتاً تجاوز است.
به اعتقاد من میزان اختصاص بودجه به مسائل مختلف عقلانیت این جامعه را نشان میدهد. مثلاً بررسی کنید که در فنلاند اعتبارات بیشتر به چه مواردی اختصاص مییابد. اگر ما از ابتدا تناسبی بین بودجه بخش فرهنگ و آموزش قائل بودیم شاید شاهد این مشکلات نبودیم. کودکان ما باید در سیستم آموزش و پرورش آموزش پیدا کنند و مهارتهایی اجتماعی و مشاوره ازدواج را از دوران مدرسه تا دانشگاه بیاموزند. امروز فضا برای مونولوگ مناسب نیست. بلکه کودکان و نوجوانان تمایل به گفتوگو دارند. به شهادت تحقیقات مراکز پژوهشی، آموزش یک راه برای جلوگیری از آسیبهای اجتماعی است.
یکی از موضوعات مهم دیگر در حوزه آسیبهای اجتماعی سرگرمی و اوقات فراغت است که نحوه برنامهریزی برای آن با جلوگیری از بروز آسیبهای اجتماعی در ارتباط تنگاتنگ است. باید بپذیریم که امروزه فضای مجازی به بخشی از سرگرمی و اوقات فراغت فرزندان تبدیل شده، اگر بررسی کنیم میبینیم از محتوای این فضا ۷۰ درصد تولید داخلی نیست. در حالی که ما میتوانیم از این فضا برای تولیدات فرهنگی خود استفاده کنیم. فضای مجازی به فرهنگ سازی و تغییر ذائقه مردم کمک میکند اما متأسفانه ما دائماً به قدرت تخریبی آن فکر میکنیم تا قدرت سازنده این فضاها.
انتظار داریم دستگاههای فرهنگی داخلی با استفاده از این فضا خوراکی را برای آموزش و زندگی در اختیار کودکان و نوجوانان و عموم مردم قرار دهند. البته غیر از آموزش و فرهنگ سازی، قانون هم میتواند در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی کمک کند اما قوانین ما عموماً از بالا وضع میشود تا برای ۸۰ میلیون ایرانی قابل اجرا باشد. این در حالیست که وظیفه شوراها و شورایاریها، آموزش مهارتهای اجتماعی به منظور کاهش آسیبهاست. اگر این آموزشها، محله محور باشد و از هستههای کوچک شکل بگیرد میتواند اثرات خوبی داشته باشد، همچنان که در کارهای عمرانی هم اینچنین است. مثلاً در گذشته یک کدخدای معتمد میتوانست روستایی را اداره کند. هنوز هم یک معتمد محله میتواند یک مسئله مربوط به حوزه شهری را پیش ببرد. ما در حوزه قانونگذاری هم باید به این موضوع توجه کنیم که هستههای کوچکتر درگیر مسائل شوند. به اعتقاد من پارلمان شهری و شورایاریها از جمله نهادهایی هستند که میتوانند پاسخگوی حل و فصل مسائل و مشکلات مردم به ویژه در حوزه آسیبهای اجتماعی باشند.