در هفتمین روز از سی و هفتمین جشنواره ملی فیلم فجر، مستند «نتهای مسی یک رویا»، «دیدن این فیلم جرم است»، «23 نفر» و «پالتو شتری» به نمایش درآمد.
به گزارش «تابناک»؛ سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر عرصه نمایش 22 فیلم در بخش اصلی (سودای سیمرغ)، و ده فیلم در بخش نگاه نو (فیلم اولیها) رقابت میکنند که از ده فیلم بخش نگاه نو، دو فیلم در بخش سودای سیمرغ نیز حضور دارند و شانس رقابت برای جوایز بخشهای فنی را نیز در اختیار دارند. جزئیات تمامی فیلمهای جشنواره را از اینجا میتوانید ببینید.
در هفتمین روز از سی و هفتمین جشنواره ملی فجر، مستند «نتهای مسی یک رویا» به کارگردانی رضا فرهمند، «دیدن این فیلم جرم است» ساخته رضا زهتابچیان، «23 نفر» اثر مهدی جعفری و «پالتو شتری» ساخته مهدی علی میرزایی به نمایش درآمد. «دیدن این فیلم جرم است» یک کاریکاتور از «آژانس شیشهای» بود که همان فیلم نیز یک برداشت از بعدازظهر سگی محسوب میشد. فیلم چه در روایت، چه در کارگردانی و چه در بازیها از ضعف جدی رنج میبرد و برخلاف فضاسازیها بدون هیچ مشکلی اکران میشود و بعید است فروش چندانی نیز داشته باشد.
«23 نفر» نیز فاقد داستان پردازی و تعلیق جدی و ساختار روایی درست اما در مجموع یک فیلم شریف بر اساس روایتی ارزشمند محسوب میشد و به همین دلیل نقصهای آشکارش کمتر مورد توجه قرار گرفت. این داستان ارزشمند میتوانست با سناریوی قویتر و کارگردانی مسلطتر، به فیلمی تبدیل شود که در سطح بین المللی مورد توجه قرار گیرد اما به هر حال چنین اتفاقی رخ نداد. «پالتو شتری» نیز یک کمدی نه چندان خنده دار برای سینما بدنه بود که ورودش به جشنواره همچون فیلم «زهرمار» و نظایر اینها اسباب شگفتی ناظران را فراهم آورده است.
نتهای مسی یک رویا
دیدن این فیلم جرم است!
بیست و سه نفر
پالتو شتری
«تیغ و ترمه» با مونتاژ جدید اکران میشود / حذف ۵ دقیقه از فیلم
«تیغ و ترمه» به کارگردانی کیومرث پوراحمد که در بخش سودای سیمرغ سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد، پس از بازخوردهای انتقادی از سوی مخاطبان و رسانهها، از شب گذشته دوشنبه ۱۵ بهمنماه با مونتاژ جدید و حذف ۵ دقیقه از این فیلم در سینماهای مردمی روی پرده رفته است.
در نسخه جدید، فیلم بهصورت خطی مونتاژ شده و فلاشبکهای ۳ ماه قبل و ۳ ماه بعد را ندارد. نسخه جدید این فیلم سینمایی شب گذشته در سینماهای کورش و آفریقا به نمایش در آمد و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت دیبا زاهدی، پژمان بازغی، لاله اسکندری، مهران رجبی، هومن برق نورد و کوروش سلیمانی بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
در همین رابطه فارس با تیتر «این «پوراحمد» حرفگوش کن!» نوشت: فیلم سینمایی «تیغ و ترمه»که با انتقادهای بسیاری از سوی اهالی رسانه روبهرو شد، با تدوین جدید در سینماهای مردمی سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد. اقدامی که پیش از این شاید در جشنواره فیلم فجر بیسابقه بوده باشد. این فیلم به کارگردانی کیومرث پوراحمد شب گذشته در پردیس سینمایی چارسو و پردیس سینمایی کورش با تدوین جدید به نمای درآمد که این تدوین به بهبود روند کلی فیلم کمک شایانی کرده است.
سازندگان فیلم جاندار مطرح کردند: آدمها تبدیل به بمب شدهاند
فیلم سینمایی جاندار به کارگردانی حسین امیری و پدرام امیری دوماری در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده است. به بهانه نمایش این فیلم، با کارگردانان آن که جوانترین کارگردانان حاضر در جشنواره فیلم فجر هستند، گفتگو کردهایم.
ایده فیلم جاندار چگونه شکل گرفت و آیا داستان واقعی بود؟
داستان فیلم برگرفته از تحولات و واقعیتهای جامعه است اما اینکه مابهازای بیرونی داشته باشد، نه اینطور نیست و به نوعی یک درام ساخته ذهن است و شاید برخی از اتفاقاتی که در فیلم رخ میدهد از ضمیر ناخودآگاه ما یا خاطراتی که شنیدهایم، نشات گرفته اما داستان شکل واقعی و مابهازای بیرونی به صورت مستقیم ندارد.
باتوجه به اینکه فیلم دو کارگردان دارد آیا تقسیم کار صورت گرفته بود که مثلا یک نفر موقعیتها را بنویسد و فرد دیگری دیالوگها را یا شاید فیلم با نظر مشترک هر دو کارگردان ساخته شد؟
ما هر دو سابقه دوستی 10 ساله داریم و پیش از این فیلم، سه فیلم کوتاه با همکاری همدیگر ساخته بودیم و به فضای ذهنی هم کاملا آشناییم. به همین دلیل اختلافی به وجود نمیآمد. ما به یک زبان مشترک رسیدهایم. وقتی میخواستیم تصمیمی درباره فیلم بگیریم باید به صورت صد در صد با آن موافق باشیم.
تم اصلی فیلم بحرانی است که رخ میدهد و بعد از یک فصل شاد در ابتدای فیلم، آرام آرام بحران در درون خانواده شکل میگیرد و بزرگتر میشود.
دقیقا درست است فیلم جاندار تصویر بخشی از جامعه ماست جامعهای که در آن آدمها تبدیل به بمب شدهاند. ما امروز با افرادی در جامعه برخورد میکنیم که به خاطر شرایط سخت زندگی مسائل اقتصادی و مشکلات دیگر آستانه تحملشان پایین آمده و هر لحظه ممکن است خشمشان را بروز بدهند و این خشم نتایج غیرقابل جبرانی را به دنبال دارد. امروز در درون همه ما نوعی خشم پنهان وجود دارد که مشخص نیست چه زمانی فوران خواهد کرد. تلاش ما هم در این فیلم این بود که نشان دهیم عواقب انفجار این بمب چیست و چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا از انفجار آن جلوگیری کنیم یا آن را به تاخیر بیاندازیم.
در فیلم انگار بعضی اتفاقات خودخواسته است و افراد کاملا عامدانه خشم خود را بروز میدهند. آیا این رفتار نیز محصول شرایط امروز جامعه است؟
طبعا این گونه رفتار نیز تابع شرایط جامعه است. ما امروز شاهد جامعه ناراحت و عصبانی هستیم اما این جامعه ناراحت رفتارهای متفاوتی دارند گروهی از افراد از ناراحتی به عنوان ابزاری برای رسیدن منویات خود استفاده میکنند که این رفتار آنها عصبانیت طرف مقابل را به دنبال دارد. گروهی دیگر نیز به دلیل ناراحتیهایی که دیدند و یا لطمهای که از برخی افراد میبینند، میخواهند با خشم خود انتقام بگیرند. نتیجه هر دو رفتار بسیار تلخ و ناراحتکننده است.
پس راهکار درست کدام است و چگونه میتوان با این خشم برخورد کرد؟
ما به عنوان فیلمساز فقط طرح مساله کردیم و نخواستیم که راهکار ارائه دهیم زیرا واکنش آدمها متفاوت است و خشم کاملا ریاکشن و واکنشی است که ما در موقعیت از خودمان بروز میدهیم به همین دلیل نمیتوانیم به آدمهای مختلف بگوییم که در زمان خشم چه کار کنند. هر فردی باید در زمان بروز خشم به یک راهکاری مناسب دست پیدا کند. خود من به عنوان فیلمساز اگر بهجای خانوادهای بودم که در فیلم داستان آنها را تعریف کردم، نمیدانم که چه کار باید میکردم. در فیلم نیز حق را به هیچ طرفی ندادیم و از طرفی معتقدیم زمانی که یک فرد رفتاری از خود بروز میدهد براساس رفتارش به او برچسب به حق بودن یا نیا ناحق بودن نزنیم بلکه بهتر است خودمان را جای او بگذاریم. راحت نمیتوان به افراد تعیین تکلیف کرد.
فیلم قابلیت این را دارد که به یک ملودرام اشکانگیز تبدیل شود اما به نظر میرسد عمدا از این مساله جلوگیری کردید؟
اگر در این فیلم ما با هر کدام از شخصیتها بیشتر حرکت و همذاتپنداری میکردیم امکان داشت این اتفاق رخ بدهد یا حق را حتی به یکی از شخصیتها بدهیم، توازن قصه به هم میخورد و آن حس برزخگونه فیلم از بین میرود.
فیلم جاندار در بخش سودای سیمرغ حضور ندارد و فقط در بخش نگاه نو به نمایش درآمده. باتوجه به اینکه فیلم این قابلیت را داشت که در رشتههای مختلف نامزد شود آیا به حضور نداشتن این فیلم در بخش سودای سیمرغ اعتراض نکردید؟
البته زمانی که اسامی فیلمها اعلام شد و نام فیلم جاندار در بخش سودای سیمرغ نبود برای ما تعجببرانگیز بود اما به هر حال ما به نظر هیئت انتخاب احترام میگذاریم و معتقدیم فیلمی که خوب باشد راه خود را پیدا میکند و مخاطب با آن ارتباط برقرار میکند. شاید این حرف کلیشهای باشد اما واقعیت این است که بهترین پاداش برای یک فیلمساز این است که تماشاگران؛ قصه اثرش را دوست داشته باشند و با آن ارتباط برقرار کنند و تماشاگران قاضی اصلی سینمای ما هستند.
رقابت آرای مردمی فجر به 7 فیلم رسید
طبق اعلام ستاد آرای مردمی جشنوارهی فیلم فجر؛ «ماجرای نیمروز: رد خون» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، «متری ششونیم» ساخته سعید روستایی، «غلامرضا تختی» به کارگردانی بهرام توکلی، «شبی که ماه کامل شد» از نرگس آبیار، «سرخپوست» به کارگردانی نیما جاویدی، «بیستو سه نفر» ساخته مهدی جعفری و «جاندار» به کارگردانی مشترک حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری، ۷ فیلمی هستند که تاکنون بیشترین آرای مردمی را به خود اختصاص دادهاند.
«قصر شیرین» به کارگردانی رضا میرکریمی، فیلمی است که نسبت به فهرست قبلی آرامی مردمی فعلاً از جدول خارج شده است.
محمدرضا طالقانی: فیلم "تختی" دست مریزاد دارد
محمدرضا طالقانی دوشنبه 15 بهمن ماه به تماشای فیلم «غلامرضا تختی» در سینما آزادی نشست.
به گزارش ایسنا، این پیشکسوت کشتی ایران درباره روایت بخشهایی از زندگی جهان پهلوان تختی گفت: «آقا تختی همیشه برای مردم اسطوره بوده و هست و پرداختن به زندگی او در فیلمی سینمایی قطعاً جذاب است و خوشحالم بالاخره فیلمی درباره او ساخته شد و هنرمندانه به زندگی جهان پهلوان تختی نگاه شد.»
او در بخش دیگری از صحبتهایش بااشاره به زندگی غلامرضا تختی در این فیلم خاطرنشان کرد: «با دیدن این فیلم، بسیاری با ابعاد شخصیتی او آشنا میشوند و پاسخ پرسشهایشان را میگیرند. فیلم ویژگیهای بسیاری دارد و دوست دارم همه مردم ایران را به دیدن این فیلم دعوت کنم.»
طالقانی گفت: «زنده یاد علی حاتمی نتوانست فیلم آقا تختی را تمام کند و در روزهای آخر عمرش، وقتی مشغول ساخت فیلم بود آرزو میکرد آنقدر زنده باشد که فیلم را تمام کند که متاسفانه این اتفاق نیفتاد و خوشحالم که بعد از سالها فیلمی از جهان پهلوان تختی ساخته شده است.»
او ادامه داد: «فیلم غلامرضا تختی پایان زیبایی دارد که دست مریزاد دارد، اینکه در پایان در اتاق بسته میشود و ابهامی وجود دارد جذاب است.»
طالقانی در پایان گفت: «من مرام آقا تختی را دوست داشتم و دارم و فیلم «غلامرضا تختی» به زیبایی همه چیز را به تصویر کشیده است و اگر بخواهم از ویژگی های فیلم تعریف کنم، باید به اندازه ساعتی که فیلم را دیدم از آن تعریف کنم.»
خیراندیش: دخترم به خاطر «معمای شاه» از سینما طرد شد / تمجید از «قصر شیرین»
شامگاه دوشنبه پانزدهم بهمن ماه، بعد از پایان ششمین روز سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر، هفتمین قسمت از سری جدید برنامه تلویزیونی هفت با حضور مسعود نجفی مدیر روابط عمومی جشنواره و نیز گوهر خیراندیش بازیگر «مردی بدون سایه» روی آنتن شبکه سه سیما رفت.
بنا بر این گزارش، برنامه تلویزیونی «هفت» ویژه سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر با اجرای محمدحسین لطیفی، شامگاه دوشنبه پانزدهم بهمن ماه ضمن بررسی سه فیلم اکران شده در سالن رسانه ها، میزبان مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی و جشنواره سی و هفتم، گوهر خیراندیش بازیگر سینما بود.
بعد از پخش گزارشی از اهالی رسانه درباره دو فیلم یلدا ساخته مسعود بخشی و جمشیدیه ساخته یلدا جبلی که هر دو در مورد قصاص بودند و همچنین بعد از پخش آیتم نظر سینماگران مطرح کشور درباره گوهر خیراندیش، این بازیگر مطرح سینما با حضور در استودیوی برنامه تلویزیونی هفت در پردیس سینمایی ملت به گفتوگو با محمدحسین لطیفی پرداخت.
گوهر خیراندیش در ابتدای صحبت های خود با اشاره به حضور خود در سریال هیولا ساخته مهران مدیری گفت: من توکیو،بدون توقف و دایره زنگی را کنار مهران مدیری کار کردهام اما به عنوان کارگردان با ایشان همکاری نکرده بودم. چند روز گذشته درگیر این سریال بودم به همین دلیل کمتر در جشنواره فیلم دیدم.
این بازیگر سینما و تلویزیون ادامه داد: دیشب موفق شدم در سینما آستارا فیلم سینمایی قصرشیرین را ببینیم، و بسیار از این فیلم لذت بردم. از تریبون برنامه شما میخواهم به رضا میرکریمی و تمام عوامل فیلم سینمایی قصر شیرین که توانستند فیلمی به این زیبایی خلق کنند، تشکر کنم. هم بازی حامد بهداد و هم سایر بازیگران این فیلم عالی بود و خوشحالم که سینماگران ما در شأن مخاطبان فیلم می سازند.
دخترم را به خاطر سریال معمای شاه از سینما طرد کردند
خیراندیش همچنین درباره تعداد بازیهای خود در سینمای ایران گفت: من در سال هایی که در سینما بودم، ۱۱۸ فیلم بازی کرده ام. همچنین حدود پنجاه سریال و ۵۸ تئاتر هم کار کردهام.
بازیگر فیلم مردی بدون سایه ساخته علیرضا رییسیان گفت: در این فیلم آزاده (دخترم) هم بازی کرده است. متاسفانه بعد از سریال معمای شاه، دخترم را در سینما طرد کرده اند و برای هر پروژه سینمایی که پیشنهاد می شود، می گویند همان دختری که در معمای شاه هم بازی کرده بود؟ و به او بازی نمیدهند.
گوهر خیراندیش درباره تنوع نقشهای خود گفت: به اندازه تمام آدم های روی زمین کاراکتر و تیپ وجود دارد؛ اگر بخواهم نقش دیوانه یا زن مرفه را بازی کنم، در فیلمهای مختلف کاملاً جدا از هم بازی خواهم کرد. به عنوان مثال من هم در سریال میوه ممنوعه نقش زن حاجی را بازی کردم و هم در فیلم دنیا؛ اما این دو نقش کاملاً متفاوت بوده و نمی توان گفت نقش هایم تکراری است.
حسرت قائم مقام فارابی از رد فیلمنامه «شبی که ماه کامل شد»
روز ۱۴ بهمن ماه فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی نرگسآبیار در پردیس سینمایی ملت؛ سینمای رسانهها به نمایش درآمد که بازخورد مثبت اصحاب رسانه و منتقدان را به همراه داشت.
حالا و همزمان با بازخورد مثبت اکران این فیلم حبیب ایلبیگی قائم مقام بنیاد سینمایی فارابی به تازگی متنی درباره آن در صفحه شخصی خود نوشته و از اینکه بنیاد فاربی نتوانسته در ساخت این فیلم مشارکت داشته باشد اظهار حسرت کرده است.
در متنی که ایلبیگی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشته، آمده است: «درود فراوان بر این زوج سینمایی. سرکار خانم نرگس آبیار و آقای محمدحسین قاسمی برای ساخت فیلم عالی «شبی که ماه کامل شد» سال گذشته که فیلمنامه را خواندم کمتر تصور میکردم این فیلمنامه بتواند یک اتفاق فوقالعاده شود. جلسات متعدد با تهیهکننده فیلم و دیگر عزیزان متاسفانه منجر به توافق سرمایه گذاری فارابی در این فیلم نشد. حیف شد که کنارشان نبودیم اما خوشحالیم که این فیلم ساخته شد و می درخشد.»
روایت تنابنده از سختیهای ساخت «قسم» در اتوبوس
محسن تنابنده همزمان با حضور خود در پردیس سینمایی چارسو برای نمایش فیلم «قسم» گفت: ساخت این فیلم برای عوامل و به خصوص برای من به عنوان کارگردان بسیار سخت بود چون بخش عمده ای از فیلم در اتوبوس فیلمبرداری شده و کار کردن پیوسته در اتوبوسی که چهل مسافر دارد، در شرایط بد آب و هوایی پاییز کار دشواری است.
محسن تنابنده تاکید کرد: ساخت فیلم «قسم» به لحاظ میزانس مشکل بود و کار آنجا سخت تر شد که باید در یک مکعب فعالیت می کردیم و از آنجا که فیلم هم «رئال» است تمایل نداشتم زوایای عجیب در فیلم موجود باشد.
او درباره فضای کلی جشنواره فیلم فجر امسال گفت: من فیلم های جشنواره سی و هفتم را از دریچه نگاه منتقدین دنبال می کنم. تصور می کنم سینمای ایران بضاعتی دارد که بر اساس آن، فیلم های یک دوره از جشنواره پربارتر است، سال بعدی در سطح متوسطی قرار می گیرد و سال بعد به ژانر کمدی بیشتر می پردازد.
او در پایان اضافه کرد: فکر می کنم اگر از نظر چند منتقد خاص درباره فیلم های جشنواره سی و هفتم چشمپوشی کنیم، سال خوبی از نظر کیفیت فیلم ها - و نه گیشه- در انتظار این دوره است.
نادر طالبزاده: فیلمهایی در جشنواره امسال داریم که در شان 40 سالگی انقلاباند
نادر طالبزاده که در جریان برگزاری سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر در سینمای رسانه حضور یافته بود، در گفتوگوی کوتاهی دیدگاه خود را درباره سینمای ایران و جشنواره سی و هفتم بیان کرد. او در پاسخ به این سوال که سینمای ایران در چهل سالگی انقلاب اسلامی چقدر توانسته به اهداف انقلاب نزدیک شود گفت: «انصافا به خوب جایی رسیدهایم و من از بین این چند کاری که دیدهام همه در فرم و محتوا خوب بودند. در این چهل سال بدون هیچ اغراقی تکاملی در سینمای ایران اتفاق افتاده است.»
او اضافه کرد: «امسال کارهایی ساخته شده که هم سنگین هستند هم تکان دهنده، من فکر میکنم امسال مخاطب بعد از تماشای هر فیلمی به فکر فرو میرود و اثر تکانش میدهد و همین نشاندهده این است که جشنواره امسال جشنواره پربار و خوبی است.»
جشنواره فیلم فجر یکی از مهمترین اتفاقات سینمایی است، طالبزاده در پاسخ به این سوال که برگزاری این جشنوراه چقدر توانسته حال و هوای انقلاب و دهه فجر را زنده نگه دارد گفت: «جشنواره فیلم فجر به معنای واقعی جشنواره است، مدتی که در پردیس سینمایی ملت بودیم رفت و آمد و شور و حال زیاد بود و این نشان از استقبال از جشنواره است.»
این کارگردان در ادامه صحبتهایش گفت: «ایران هم کشور مخلصی است و هم کشوری پر از مشکلات، ولی در فجر و سینمای فجر که یک جور آینه از وضع جامعه و خلاقیت جوانها است حس میشود که اتفاقات مهمی افتاده است. در واقع ایران است که در غرب همه چیز را بهم ریخت، از اول انقلاب اول آمریکا را بهم ریخت و آنها برای مقابه با جمهوری اسلامی کارهای بسیار و خرجهای زیادی برای خاموش کردن ایران کردند. در جشنواره امسال فیلمهایی جدی داریم که در شان چهلمین سال انقلاباند.»
پولاد کیمیایی از خداحافظی پشیمان شد!
یکی از خبرهای حاشیهای روز هفتم جشنواره به پولاد کیمیایی مربوط میشود چرا که او روز گذشته با انتشار پیامی از سینمای ایران خداحافظی و اعلام کرد قصد مهاجرت از کشور را دارد و به همین دلیل شاید تا مدتی نتواند در سینما فعالیت کند اما یک روز پس از انتشار این پیام و بخاطر پیامهایی که از سوی علاقهمندانش دریافت کرد، از تصمیم خود منصرف شد و گفت کجا برود از اینجا بهتر؟! به نظر میرسد این واکنش سریع و احساساتی پولاد کیمیایی بیشتر ناشی از نقدها و بازخوردهایی بوده باشد که برای اولین فیلم سینماییاش در جشنواره فجر به راه افتاد.
در نشست مستند «نت های مسی یک رویا»: با کودکانی روبرو بودیم که چیزی جز رویا نداشتند
نشست پرسش و پاسخ فیلم نت های مسی یک رویا با حضور رضا فرهمند (کارگردان)، مرتضی شعبانی (تهیه کننده)، ستاره بنیادی (تدوین گر)، حمید احمدی (صدابردار) و حسن مهدوی (صداگذار) با حضور منصور ظابطیان به عنوان مجری برگزار شد.
رضا فرهمند در ابتدای این نشست در پاسخ به سوالی در مورد ساخت این مستند در خارج از کشور گفت: من اساسا چهار یا پنج سال است که درگیر بحران های خارجی هستم. به سوریه رفتم و تصمیم گرفتم برای زنان سوری مستندی بسازم اما بخاطر مسائل امنیتی نشد. در ادامه اما توانستیم به این سوژه در مورد کودکان برسیم.
مرتضی شعبانی تهیه کننده این مستند، گفت: من پنج یا شش کار را در خدمت آقای فرهمند بودم. تیم قوی و سوژه های خوبی که ایشان انتخاب می کنند باعث تولید کارهای قوی می شود.
شعبانی در مورد توجیه اقتصادی در ساخت مستند در خارج از کشور برای تهیه کننده گفت: اگر ما توجه مان در کنار مخاطب ایرانی، به مخاطب غیرایرانی هم باشد،حتما این توجیه ایجاد می شود.
حسن مهدوی صداگذار فیلم در مورد اینکه آیا صدایی به مستند اضافه کرده است یا نه گفت:صدا گذاری روی مستند سخت است چون بهتر است که همه چیز طبیعی باشد با این حال اما در سینمای جهان درام دیگر با مستند قاطی میشود و وقتی پای درام به مستند باز می شود، صداگذاری هم جزو جدایی ناپذیر آن است. صداگذاری به فضای مستند کمک می کند. در این فیلم همه صداها سر صحنه گرفته می شد.صدای اضافه ای در این کار استفاده نشد و فقط صدای باد بود که ما برای نشان دادن حالت خرابی از آن استفاده کردیم.
فرهمند در مورد خطراتی که در سوریه گروه مستندسازی را تهدید می کرد گفت: منطقه یرموک سه ماه بود که آزاد شده بود و منطقه پر از تله های انفجاری و بمب های دستی بود. ما نمی دانستیم که وقتی پای مان را زمین می گذاریم چه اتفاقی برای ما می افتد و این کابوس همیشه همراه ما بود. با این حال خدا را شکر اتفاقی نیفتاد و کار فیلم پیش رفت.
فرهمند ادامه داد: کار کردن با بچه ها چالش های خاص خودش را دارد. بچه هایی که علاقه مندی های خاصی هم به دوربین دارند. با این حال من به بچه های گروه گفتم که ما داریم وارد چاهی می شویم که انتهایش معلوم نیست زیرا بچهها پس از چند روز از فیلمبرداری و این مسائل خسته می شوند. نکته دیگر این است که پرسوناژ فیلم اگر نتواند در روزهای اول با دوربین کنار بیاید دیگر امکان ندارد کار شکل بگیرد. من هیچ چیزی به آن ها یاد ندادم و هر حرف بزرگی که زدند را از خودشان گفتند.
شعبانی تهیه کننده فیلم در پاسخ به سوالی در مورد پخش جهانی فیلم گفت: فیلم دارد مسیر خودش را طی می کند و برنامه داریم که به زودی فیلم را در خارج از کشور نمایش دهیم، اولین هدف مان انشاالله جشنواره کن است.
فرهمند در پاسخ به سوالی در مورد علقه کودکان به فلسطین گفت: ما با بچه هایی طرف بودیم که هنوز چندان وارد این معادلات نشده اند با این حال در بین بعضی هایشان این حس بی وطنی و آوارگی وجود داشت.مثلا در فیلم یکی از بچهها هم می گفت که می خواهم وطنم را آزاد کنم.این نشان می داد که کم و بیش چنین حسی وجود داشت.
کارگردان فیلم در مورد اینکه آیا سکانس پایانی فیلم نشان دهنده رویا بودن این فیلم و خواسته های کودکان است گفت: من هم با رویا بودن این قصه موافقم زیرا با کودکانی طرف بودیم که همه آرزوها و زندگی شان را از دست رفته میدیدند و چیزی جز رویا نداشتند.
مهرداد امین تصویربردار مستند در مورد تعداد تکرارهای یک برداشت، گفت: ما معمولا برداشت ها را زیاد تکرار نمیکردیم. به غیر از پلان هایی که مجبور بودم تنها و بدون پرسوناژ بگیرم،چندبار تکرار می کردیم اما اکثر صحنه های فیلم را بدون تکرار توانستیم بگیریم و آن چیزی که آقای فرهند در ذهنش بود را توانستیم پیاده کنیم. آن هم در جلساتی که قبل از فیلم برداری با آقای فرهمند داشتیم مشخص می شد.
فرهمند در مورد اینکه پدر چگونه وارد این ماجرا شد، گفت: حضور پدر در فیلم کاملا غیرقابل پیش بینی و ناگهانی بود.وقتی ما وارد خانه ناصر شدیم، پدر به صورت ناگهانی وارد داستان شد و همین باعث شد که من همان روز کار را تعطیل کنم چون اتفاق غیر مترقبه ای افتاده بود. بعدا در ادامه من با پدر صحبت کردم و گفتم که من می خواهم زندگی شما را در این مستند به تصویر بکشم، او هم موافقت کرد و چندان هم سخت نبود.
«دیدن این فیلم جرم است» کاریکاتور «آژانس شیشهای»؟
نشست خبری فیلم دیدن این فیلم جرم است با حضور رضا زهتابچیان(نویسنده و کارگردان)، مهدی زمین پرداز،لیندا کیانی،حمیدرضا پگاه، محمود پاک نیت و حمید ابراهیمی(بازیگران)، محمدرضا شفاه(تهیه کننده)، حمید خزایی فر(آهنگساز)، محسن دارسنج(طراح چهره پردازی) و تعدادی دیگر از عوامل فیلم برگزار شد.
محمدرضا شفاه تهیه کننده فیلم در مورد موانع برای ساخت فیلم، گفت: درباره این سوال زیاد صحبت شده است. داستان اولیه فیلمنامه قبل تر نوشته شده است. دو سال پیش ما این فیلمنامه را تصمیم گرفتیم بسازیم که در مراحل اولیه گرفتن مجوز متوقف شد. بعد از آن از اسفند سال گذشته این بحث به طور جدی در حوزه هنری مطرح شد و یک بار دیگر تصمیم گرفتیم که این فیلم را بسازیم. میدانستیم موانع زیاد است ولی تلاش کردیم با مذاکره کار را پیش ببریم. در نهایت مجوز را به نام سازمان حوزه هنری صادر کردند. بعد از این هم که ساخته شد،نام تهیه کننده حقیقی هم که بنده بودم را به فیلم اضافه کردند.
زهتابچیان در ادامه درباره پایان فیلم و اینکه آیا رضایت مخاطب را جذب خواهد کرد، گفت: سعیم بر این بود که مخاطب رضایت داشته باشد. اما اینکه این اتفاق افتاده یا نه نمی توانم به طور قاطع بگویم. این بازخوردی است که باید از مخاطبان بگیرم.
این کارگردان در پاسخ به این سوال که به این قائل هستید که شروع فیلم بهتر از پایانش است گفت: شروعش قاطع تر است ولی فکر نمی کنم بهتر باشد.
از رضا زهتابچیان درباره اینکه کلوزآپ های پیاپی در سکانس خلع سلاح باعث شده مخاطب دیر متوجه اتفاق رخ داده شود و آیا تدوین مجدد می شود، گفت: کمی بخش درگیری ها را کم می کنیم.
زهتابچیان درباره اینکه آیا فیلم نگاهی به موضوع کاپیتولاسیون دارد، و اینکه آیا این موضوع میتواند مانع اکران فیلم شود، گفت: حتی بدون کاپیتولاسیون هم احتمال اکران نشدن فیلم وجود دارد. این فیلم درباره کاپیتولاسیون نیست. من یک خطای سیستمی را به پرده می آورم.اما من به دنبال این هستم که چرا چنین خطایی در این سیستم وجود دارد. من می خواهم بگویم چرا اصلا چنین مرد مستی باید به این شوکت برسد. این به خاطر ناصر احتشام است. برخی منتقدین نوشته بودند که کارگردان فیلم اسلحه را بر قلم مقدم می داند و هرگونه مذاکره با غرب را مایه خفت می داند. اگر بحث ما کاپیتولاسیون بود دیگر سرهنگ نیروی انتظامی و فرمانده سپاه و آن روحانی وارد داستان نمیشدند. آن مرد مست سطح قصه است و در عمقش چیز دیگری وجود دارد.
زهتابچیان در مورد سفارشی بودن فیلمش و همچنین پرداختن به مقوله غیرت سیاسی گفت: فقط در همین حد بگویم که چنین حرفهایی قابل اثبات نیست. فیلم سفارشی یعنی از سمت نهادهای حکومتی حمایت شود که اگر اینطور بود چنین فیلمی ساخته نمیشد. من این فیلم را به دندان گرفتم و ساختم. به ما پروانه ساخت ندادند و گفتند این فیلم خط قرمز ماست. در نهایت حوزه هنری پای کار آمد و کمک کرد این فیلم را بسازیم. ما محروم بودیم از دریافت مجوز. مجوزی که همه فیلم ها به راحتی می روند و می گیرند. کدام کار سفارشی؟
صالحی، دستیار کارگردان فیلم در مورد بحث سفارشی بودن آن گفت: این فیلم وقتی ساخته شد متولی زیاد پیدا کرد. این کار مجوز نیروی انتظامی نداشته به خاطر همین ما مجبور شدیم برویم در شهرک سینمایی غزالی با دکور سال 57 سریال معمای شاه فیلمی بسازیم در سال 97. ما در خیابان دزدکی پلان می گرفتیم و نمی توانستیم نماهای باز داشته باشیم. انگار که فیلمی زیرزمینی ساختهایم. نیروی انتظامی حتی مجوز نمیداد برای مجوز نمایش این فیلم در جشنواره برای اینکه یک پلان را از کار دربیاوریم، پلانی که فقط پیامش این بود نیروی انتظامی در کنار مردم است.
زهتابچیان در پاسخ به سوالی درباره مقدم بودن اسلحه بر قلم در فیلمش گفت: اینطور نیست. من در شرایطی هستم که مدام اسلحه را نفی می کنم. انصافا من از دوستانی که آنجا حاضر هستند می پرسم که شما اگر جای امیر بودید چه میکردید؟ خودتان را جای او بگذارید که این بلا سر زن و بچهاش آمده. امیر چه کار باید میکرد؟ یک مشت قلدر آمدهاند و دارند او را میبرند. من آن اسلحه را بیدلیل دست امیر ندادهام. حتی خود امیر هم گفت که این اسلحه را آنها دست من دادند.
شفاه در پاسخ به سوالی در مورد سانسور فیلم از پایان فیلمبرداری تا اکران گفت: صبر مجموعه حوزه هنری در طول ساخت این فیلم مثال زدنی بود. آن چیزی که در نهایت ساخته شد و ارشاد با رعایت تمام محافظه کاریها مجوزش را صادر کرد، چیزی از آن حذف نشد به جز یک سکانس که آقای صالحی توضیح داد.
او همچنین در مورد شباهت شخصیتهای سیاسی حاضر در فیلم با افراد حقیقی گفت: هیچکدامش مشخصا یک نفر نیست. این آدمها، آدمهایی هستند که نمونههای آن در سپهر سیاسی ایران و یا هر کشور دیگری وجود دارد و در مورد شخص خاصی نیست.
شفاه در پایان در مورد کاپیتولاسیون گفت: کاپیتولاسیون یک قانون است که ایرانی بودن را یک ننگ می داند. قبل از انقلاب بوده و بعد از انقلاب هم وجود دارد. این که اگر امروز نتوانستهاند این را به قانون تبدیل کنند به خاطر ایستادگی مردمی است که در این کشور زندگی می کنند.
سوال بعدی درباره اسم فیلم پرسیده شد و اینکه آیا این اسم برای جذب مخاطب بوده، رضا زهتابچیان در پاسخ گفت: اسم فیلم دیالوگی بود در یکی از سکانسها که میگفت پس چرا نمیگذارید این فیلم را مردم ببینند. دیدن فیلم جرم است؟ به خاطر اینکه مردم تجمع کرده بودند و عکسهایشان در شبکههای مجازی منتشر میشد. راد یک تیم فیلمبرداری میآورد و مینوشت اینجا صحنه یک فیلم است. این دیالوگ و آن سکانس حذف شد و الباقی سکانسها را هم نتوانستیم بگیریم. بنابراین خالی از مردم است. دوازده، سیزده سال پیش که این اسم را انتخاب کردم دو منظوره بود. هم احساس می کردم جذابیت دارد و هم کاشت و برداشتی در این فیلم است. بعدا اسم به صورت مضمونی ماند چون هر جا برای فیلمنامه صحبت میکردیم با هیجان گوش میکردند ولی نهایتا میگفتند نمیخواهی بسازی که؟ و بعد وعده میدادند که ببینیم چه میشود، و هیچکس و هیچ نهادی پای کار نیامد.
کارگردان «دیدن این فیلم جرم است» در ادامه درباره نهادهایی که برای ساخت این فیلم به آنها مراجعه کرده گفت: تقریبا به تمام نهادهای مربوطه و حتی نهادهایی که فیلم به آنها مرتبط می شود، پای کار نیامدند. بعضی ها می گفتند این فیلمنامه را دوست داریم و فلان بخش آن حرف دل خود ما است. هیچ کس نیامد و فقط حوزه هنری پای کار و به رغم تمام مخالفت ها یک تنه ایستاد تا کار به اینجا رسید.
زهتابچیان در ادامه درباره پایان فیلم و اینکه آیا رضایت مخاطب را جذب خواهد کرد هم گفت: سعیام بر این بود که مخاطب رضایت داشته باشد. اما اینکه این اتفاق افتاده یا نه نمی توانم به طور قاطع بگویم. این بازخوردی است که باید از مخاطبان بگیرم.
کارگردان در پاسخ به این سوال که به این قائل هستید که شروع فیلم بهتر از پایانش است گفت: شروعش قاطع تر است ولی فکر نمی کنم بهتر باشد.
از رضا زهتابچیان درباره اینکه کلوزآپ های پیاپی در سکانس خلع صلاح باعث شده مخاطب دیر متوجه اتفاق رخ داده شود و آیا تدوین مجدد می شود گفت: کمی بخش درگیریها را کم می کنیم.
از خزائیفر آهنگساز فیلم درباره موسیقی فیلم و تکراری بودن موتیفهای آن گفت: اینطور نبوده است. یک بخش به این دلیل است که من خیلی از سکانس های فیلم را نرسیدم کار کنم و مجبور شدیم کپی کنیم. چند تا قطعه به خاطر زمان کم قطعه انتخابی بوده و این بهم ریختگی و تکراری بودن در آن به وجود آمده است.
رضا زهتابچیان درباره اینکه 20سال پیش حاتمی کیا آژانس شیشه ای را با موضوع بی عدالتی ساخت و حالا شما این را ساختید و آیا ممکن است 20 سال بعد هم کارگردان دیگری باز هم از بی عدالتی فیلم بسازد گفت: این آسیب پذیری اصلا قضای خداوندی و یک مساله فلسفی است. همه چیز در حال تغییر است و نیاز به مراقبت دارد. ضمن اینکه با فرض اول شما موافق نیستم. آژانس شیشه ای را استادی ساخته که من خیلی او را دوست دارم و به او شبیه هستم. فیلم آژانس شیشه ای خیلی درباره بی عدالتی نبود. دیالوگ اینوری اونوری زیاد در فیلم ما استفاده شده بود و ما سعی کردیم این را رئالیزه کنیم برای همین شاید مشخص نباشد.
تهیه کننده فیلم هم در ادامه گفت: من یادم است در نشست خبری آژانس شیشه ای هم پرسیدند چرا شبیه بعدازظهر سگی ساخته شده و حتما 20سال بعد هم فیلمی شبیه فیلم ما ساخته خواهد شد. چون موقعیت دراماتیک یکی است.
سوال بعدی از رضا زهتابچیان پرسیده شد که آیا فرد انگلیسی قرار بود تحریم ها را دور بزند؟ کارگردان «دیدن این فیلم جرم است» گفت اصلا چه کسی گفت این فرد انگلیسی است. عمدا این فرد یک ایرانی الاصل است که «تو ای پری» گوش می کند. سیستم ها از داخل می پوسد و ما میخواستیم این را نشان بدهیم.
«چرا امیر حین مذاکره در گوشه ای نشست و فیلم سونوگرافی و همسرش را نگاه کرد. احساس نمیکنید این باعث می شد انگیزه های شخصی وارد فیلم شود. این سوالی بود که پرسیده شد و رضا زهتابچیان در پاسخ»، گفت: چنین احساس نمی کنم برای اینکه نقطه پیچش انگیزه شخصی و انگیزه ملی و یک فضاسازی عاطفی بود.
تهیه کننده هم در تکمیل این حرف گفت: بعد از آن پلان درواقع این پایان ارتباط های عاطفی و شخصی امیر با قصه گروگان گیری است و از آنجا تا پایان فیلم دیگر حرفی از خانواده امیر به میان نمی آید.
توضیحات کارگردان فیلم «23 نفر» درباره مالکیت مادی و معنوی این فیلم
نشست خبری «بیست و سه نفر» با حضور مهدی جعفری کارگردان، آلبو عبادی (بازیگر)، امیر و هادی اسلامی (جلوههای ویژه بصری)، محسن روزبهانی (جلوههای ویژه میدانی)، مرتضی قیدی (فیلمبردار)، مجتبی فرآورده (تهیهکننده)، آریا عظیمینژاد (موسیقی)، میثم مولایی (تدوینگر)، بهمن اردلان (صدابردار و صداگذار)، احمد یوسفزاده (مشاور فیلمنامه) و با اجرای منصور ضابطیان در ششمین روز جشنواره فیلم فجر برگزار شد.
جعفری درباره اینکه چطور شد به سراغ این موضوع برای ساخت فیلمسینمایی رفته است، گفت: جوابش خیلی پیچیده نیست. از چند سال پیش که مستندی درباره آنها ساختم این موضوع در ذهن من هک شده بود و این جزو آرزوهای من شد که یک روز بتوانم فیلمسینمایی از روزگاری که این دوستان گذراندند بسازم.
او درباره انتخاب بازیگران این فیلم توضیح داد: مساله مهم این بود که در اقتباس چقدر میتوانیم به واقعیت وفادار باشیم. بعد از 10، 12 سال رفاقت با این بچهها وظیفه خودم میدانستم که تلاش کنم تا فیلمی درست درباره آنها بسازم. از روز اول همه ما نگران بودیم که آیا میتوانیم بچههایی را پیدا کنیم که بتوانند قصه ما را واقعی بازی کنند.
کارگردان «23 نفر» تاکید کرد: در واقعیت هم در بین این 23 نفر از گویشها و شهرهای مختلف وجود داشتند. بنابراین خواسته یا ناخواسته طوری این قصه اتفاق افتاده بود که انگار آنها سمبل ایران بودند. ما حدود یک ماه با آنها کار کردیم تا سطح بازی آنها را بهم برسانیم. حدود یک ماه و نیم انتخاب بازیگران طول کشید. در شهرستانهایی که میخواستیم از آنجا بازیگر داشته باشیم، فراخوان اعلام کردیم.
در ادامه، رآورده درباره مسائلی که علیرضا رئیسیان درباره مالکیت این فیلم مطرح کرده بود توضیح داد و گفت: بله، صحبتهایی در اینباره طرح شده بود. آقای رئیسیان حقوق مالکیت مادی مستندی که درباره این 23نفر برای تلویزیون ساخته شده بود را نداشتند. البته حقوق معنویشان قابل احترام است. از ابتدا که جلسهای باهم در ارشاد داشتیم، به او گفتم که حقوق مادی این فیلم به ایشان تعلق ندارد. اما حقوق معنوی آقای رئیسیان را محترم میدانیم. ایشان چند جا از جمله در خانه سینما از ما شکایت کردند که در هیچجا ما محکوم نشدیم.
جعفری در ادامه گفت: بیشتر این شکایات به سمت من بود. آقای رئیسیان حقوق معنوی آن مستند را داشتند. اما منابع تحقیقی من برای ساخت این فیلم فقط آن مستند نبود. اول از همه خودشان بودند که با آنها در ارتباط بودم. دو کتاب دیگر هم منبع ساخت این فیلم بودند. در هر صورت موضوعی که آقای رئیسیان مطرح کردن فقط یک حاشیه بود.
مهدی جعفری- کارگردان درباره صحنه های کلیشه ای جنگی در فیلمش بیان کرد: تمام تلاش مان را کردیم که تقریبا از لحاظ اجرا کلیشه ای برخورد نکنیم.
او درباره اینکه همه 23 نفر شخصیت ها در عالم واقعیت در قید حیات هستند؟ گفت: 22 نفر در قید حیات هستند و فقط یکی از آنها به نام احمد سعادت سال ها پیش از دنیا رفته است.
این کارگردان همچنین درباره برخورد و مواجهه بچه ها در فیلم با افراد واقعی داستان و شباهت چهره آنها اظهار کرد: بچهها تا پیش از فیلمبرداری برخوردی نداشتند و من فقط مستند را به آنها نشان دادم و روز فیلمبرداری از 22 نفر دعوت کردم که به صحنه آمدند. شاید یکی از فاکتور انتخاب ما برای بچه ها شباهت هم بوده است.
جعفری درباره اینکه چرا از اسامی واقعی 23 نفر در فیلم استفاده نشده است، توضیح داد: خیلی سخت بود که از اسامی واقعی 23 نفر در فیلم استفاده کنیم زیرا دردسرهایی برای ما ایجاد می کرد بنابراین اجازه گرفتم و آنها هم بزرگواری کردند و اجازه داند تا اسم ها را در فیلم عوض کنیم.
او اشاره کرد: این اولین اکرانی است که 22 نفر شخصیت واقعی داستان فیلم را می بینند و ان هم با اهالی رسانه بوده است.
این کارگردان درباره منبع اقتباس داستان و اینکه بهتر نبود فیلم در قالب سریال ساخته شود؟ گفت: کاملا موافقم اما آنقدر جهان این داستان بزرگ است که من حسرت می خورم که چرا نتوانستم همه اطلاعات در واقعیت را در فیلم هم بیاورم اما معتقدم هر مدیا تماشاگر خودش را دارد و امیدوارم روزی شخصی این کار را انجام دهد زیرا حیفم می آید که برخی از تصاویر جذاب و دیدنی در آن دیده نشد.
فرآورده درباره نسبت بین مذهب و ملیت در فیلم نیز گفت: این دو از هم جدا نیستند. در حوزه دین حب الوطن، ایمان است..ما به سیرت فیلم کار داریم نه صورت. آنچه فکر می کردیم، می توانیم در دهه 90 و برای نسل امروز ارائه دهیم روحی از دین بوده است.
احمد یوسف زاده- مشاور فیلمنامه- که یکی از شخصیت های واقعی 23 نفر است، درباره اینکه این فیلم تا چه اندازه به واقعیت نزدیک بوده است؟، گفت: با دیدن این فیلم من و دوستانم شوکه شدیم. نمی دانستیم گریه کنیم یا بخندیم. فیلم خیلی به واقعیت نزدیک بود و من از عوامل فیلم تشکر می کنم.
در نشست پالتوشتری مطرح شد: بعضی دفاتر فیلمسازی می گویند ما کمدی آدم های احمق را دوست داریم
نشست پرسش و پاسخ فیلم «پالتو شتری» با حضور مهدی علی میرزایی(کارگردان)، مجید شیخ انصاری(تهیه کننده)، سام درخشانی، لیندا کیانی، افسانه چهره آزاد، شاهرخ فروتنیان و بانیپال شومون (بازیگران)، مسعود امینی تیرانی (مدیر فیلمبرداری)، مسیح حدپور سراج (صدابردار) این فیلم و با اجرای منصور ضابطیان برگزار شد.
سوال اول از مهدی علی میرزایی درباره هدفش از ساخت فیلم «پالتو شتری» بود، این کارگردان در پاسخ به سوال گفت: هدفم ساختن این فیلم بوده و هدف خاصی نداشتم. یک داستان داشتم که در یکی از مجلات معتبر ادبی کشور چاپ شده بود و بازخوردهای خوبی داشت، ظرفیت های دراماتیکش را گسترش دادم و به عنوان اولین فیلمم ساختم.
مجید شیخ انصاری تهیه کننده درباره شرایط ساخت این فیلم گفت: فیلمسازی در ایران بیشتر برای عوامل به خصوص کارگردان و تهیه کننده یک اتفاق است تا انتخاب. به محض اینکه شرایط حداقلی پیش بیاید ساخت را شروع می کنیم. شرایط قبل از عید آماده شد و بلافاصله بعد از عید کلید زدیم و کار پیش رفت. با یک گروه بسیار عالی، پشت صحنه بسیار آرام بود و باعث افتخارم است که با این گروه کار کردم
سام درخشانی درباره تجربه کار کردن با یک کارگردان کار اولی گفت: من مهدی علی میرزایی را خیلی وقت است که میشناسم. به عنوان نویسنده فی المدت معلوم را نوشته بودند و قبل از این کار در یکی از نوشته هایشان یعنی تخته گاز بازی می کردم برای همین با نوع کارشان آشنا بودم. خیلی خوشحال شدم چون وقتی یک نویسندهای بخواهد فیلمی بسازد قطعا یک فیلمنامه خوب برای خودش کنار می گذارد و من خوشبخت بودم که توانستم در این کار بازی کنم و از نتیجه هم راضی هستم.
لیندا کیانی هم درباره تجربه بازی در «پالتو شتری» گفت: بی اغراق باید بگویم از معدود کارهایی بود که آنقدر پشت صحنه آرامی داشت که من روزشماری می کردم آفیش باشم. آنقدر همه چیز آرام پیش می رفت و لذتبخش بود که خیلی کار را دوست داشتم. بی اغراق می گویم سام یکی از بهترین پارتنرهایی بود که تا به حال داشتم. سام به من خیلی کمک کرد و آنقدر باآرامش تمرین کردیم تا آن خروجی را داد.
افسانه چهره آزاد هم درباره بازی در این فیلم گفت: خیلی خوشحالم که سهمی در این فیلمی که حرفی برای گفتن دارد دارم و از آقای علی میرزایی برای این متن زیبا و کارگردانی بسیار قوی بسیار سپاسگزارم. از آقای شیخ انصاری هم به خاطر شرایط و موقعیت هایی که برای ما ایجاد کردند که به راحتی این نقش را بازی کنیم، ممنونم.
از علی میرزایی درباره کلمات رکیک در این فیلم پرسیده شد و اینکه آیا برای رده سنی محدودیت درنظر گرفته می شود، که کارگردان این فیلم گفت: من نمی دانم منظورشان از این کلمات چیست به لحاظ تجربی شاید فیلم سن دار باشد. تجربه ای که دو شخصیت در داستان فیلم می گذرانند به نوعی می تواند برای جوان ها جذاب تر باشد و برای نوجوانان هنوز آن اتفاقات رخ نداده باشد و با موقعیت های درامی که بین دو شخصیت هست ارتباط برقرار نکنند.
سوال بعدی درباره شخصیت پردازی با استفاده از مابه ازاهای بیرونی و شخصیت های خاص پرسیده شد، علی میرزایی گفت: اول اینکه درام باعث می شد شخصیت را در یک موقعیت تجسم کنم و بپرسم چه لازم دارد. دوم اینکه به کسانی که از فکر و فلسفه فیلسوفان یا اندیشمندانی که زمینه سو تفاهم در فلسفه شان زیاد است رجوع می کردم و به تفکر آنها فکر می کردم. سوم مابه ازاهای بیرونی که زیاد هم هستند استفاده می کردند.
مسعود امینی تیرانی هم درباره ویژگی های فیلمبرداری این فیلم گفت: فیلم از دو منظر برای من جذاب بود؛ یکی آشنایی قبلی که با تهیه کننده و کارگردان داشتم و دیگری تجربه ای که در ژانر کمدی نداشتم و می خواستم امتحان کنم. همیشه دوست دارم در کارها چالشی باشد که جدی تر بتوانم به موضوع فکر کنم. روی بعضی از موضوعات و ایده های اجرایی فکر کردیم به خصوص روی شکل نور و ترکیب بندی ها به سه چهار فرم کلی رسیدیم.
شاهرخ فروتنیان یکی دیگر از بازیگران این فیلم هم در ادامه گفت: برای من باعث مباهات بود که در این پروژه حضور داشتم.
بانیپال شومون هم درباره اینکه امسال چهار بار در جشنواره حضور داشته گفت: فکر می کنم کار خدا بوده است.
او در پاسخ به این سوال که کدام کار را بیشتر دوست داشته گفت: مهمترین فیلمم این پالتوشتری بود چون فیلمنامه را خیلی دوست داشتم واین نقش کوهیار برایم خیلی سخت بود. همینطور حضور مهدی علی میرزایی و مجید شیخ انصاری و پارتنری مثل سام درخشانی برایم جذاب بود.
مهدی علی میرزایی در پاسخ به این سوال که نویسندگی سخت تر است یا کارگردانی گفت: فیلمسازی ادامه نویسندگی است و من در طول فیلم این موضوع را بسیار درک کردم.
درباره موسیقی فیلم هم مهدی علی میرزایی گفت: در فیلمنامه در مدت معلوم من این را تجربه کردم. فونداسیون فیلمنامه را براساس یک اصل فکری و مفهومی طراحی می کنم. وقتی این طراحی می شود و بعد رویش داستان ها و دیالوگها و موقعیت هایی را برای مخاطب عام طراحی می کردم. نتیجه ای که در این فیلم طراحی کردم همین است. وقتی فیلم اکران می شود کسی که دنبال موقعیت شوخ و شنگ و روایت سیال و ... است بهره خودش را می برد و کسی هم که دنبال یک نگاه عمیق تر در لایه های فیلم است هم ان شالله بهره خودش را می برد. امیدوارم این اتفاق بیفتد.
از بانیپال شومون درباره گذشته اش پرسیده شد، این بازیگر در پاسخ گفت: گذشته کاری من به تئاتر برمی گردد و الان دو سه سال است که جدی تر کار تصویر انجام می دهم.
مجید شیخ انصاری درباره اکران فیلم گفت: به طور کلی فضای جشنواره امکان یک بازخورد جدی تر را به ما می دهد که بررسی می شود ولی احتمالا در نیمه اول سال آینده اکران می شود.
مسیح سراج صدابردار این فیلم هم در ادامه گفت: برای من فیلم کمدی و جدی صدایش فرقی نمی کند. سعی کردم به بهترین وجه دیالوگ ها را ضبط کنم این ساده ترین چیزی است که می توانم بگویم.
از مهدی علی میرزایی پرسیده شد فکر نمی کنید پایبندی زیاد به مفهوم اولیه به درام ضربه زد، که او در پاسخ گفت: در فیلم های دیگری که می نوشتم و دیگران می ساختند یک صنف تحصیلکرده را می دیدم که بدنه سینماروی ما را تشکیل می دادند. خیلی از کمدی ها اینها را جدی نمی گیرد و از کنار آنها می گذارد. بعضی دفاتر فیلمسازی می گویند ما کمدی آدم های احمق را دوست داریم. من فکر کردم گفتمان فیلم می تواند در فضایی باشد که برای قشر تحصیلکرده جذاب باشد و واقعا باید ببینم در اکران عمومی چه اتفاقی می افتد.