حسام اینانلو (آهنگساز و نوازنده کمانچه) به اتفاق رضا عسگرزاده در سی و چهارمین جشنواره موسیقی فجر به اجرای دونوازی کمانچه و دودوک خواهد پرداخت.
به گزارش ایلنا، حسام اینانلو (آهنگساز و نوازنده کمانچه) که در محضر اساتیدی چون اردشیر کامکار و محمدرضا لطفی آموزش دیده و آلبومهایی چون «صبح امید»، «در آینه اوهام»، «شب آیینههای نور»، «همساز»، «رهگذار» و «چهارراه» را منتشر کرده، همزمان با جشنواره موسیقی فجر، روز شنبه (27 بهمنماه) از ساعت 21:30 در فرهنگسرای نیاوران به اتفاق رضا عسگرزاده به دونوازی کمانچه و دودوک خواهد پرداخت. درباره چگونگی و جزییات این اجرا با او گفتگو کردهایم.
برای اجرا در سی و چهارمین جشنواره موسیقی فجر چه برنامهای را تدارک دیدهاید؟
اجرایی که در جشنواره فجر امسال خواهم داشت سه پارت است که در پارت اول خودم به اجرای سولوی کمانچه خواهم پرداخت. در پارت دوم و سوم به اتفاق رضا عسگرزاده همنوازی کمانچه و دودوک را خواهیم داشت که در آن از ادوات الکترونیک نیز استفاده کردهایم.
کمی درباره ادوت الکترونیک موردنظر توضیح دهید.
قسمتهایی از این بخش الکترونیک به صورت افکت است. این افکتها روی سازها سوار میشوند و طی این روند قاعدتأ تاحدودی از موسیقی سنتی فاصله خواهیم گرفت. در بخشهای دیگر نیز از پدهای صوتی استفاده کردهایم. این پدها از پیش ضبط شدهاند و در حین اجرا پخش میشوند و ما را همراهی میکنند.
استفاده از ادوات الکترونیک در کلیت اثر شما چه تفاوتهایی ایجاد کرده است؟
طبیعتاً زمانی که ادوات الکترونیک وارد کار میشوند، دستور زبان موسیقی کمی تغییر میکند؛ یعنی گاه به سمت موسیقی الکترونیک میرود.
پس میتوان اجرای آتی شما را اثری تلفیقی به حساب آورد؟
اساساً مقولهای با عنوان تلفیق وجود ندارد و طی تولید آثاری که با این هدف ساخته میشوند چنین اتفاقی صورت نمیگیرد. اگر توجه کنید آثار خوانندهای مانند محسن نامجو را تلفیقی میدانیم این دستهبندی درباره آثار دیگر خوانندگان نیز وجود دارد. اساساً موضوع موسیقی تلفیقی عبارت بیدقتی است. من معتقدم مقولهای به اسم تلفیق وجود ندارد. بهتر آن است که بگوییم میتوانیم گونههای مختلف موسیقی یا همان ژانرها را اصطلاحأ با هم تفت دهیم، یعنی آنها را کنار هم قرار دهیم. حال اینکه آن دو ژانر یا چند ژانر امکان تلفیق شدن دارند یا خیر گمانم این است که چنین اتفاقی نخواهد افتاد. معمولاً اینگونه است که هر کار ترکیبی را تلفیق میدانیم.
چقدر در آثارتان مخاطب را مدنظر قرار میدهید و تا چه حد بر اساس سلیقه او پیش میروید؟
من برای مخاطب کاری نمیکنم. من به دنبال کشفیات و لذتهای خودم هستم و در این میان مخاطبم را در کشف و شهودها و لذتهایم شریک میکنم. من به دنبال این نیستم که مخاطب به چه چیزی احتیاج دارد و با چه چیزی خوشحالتر میشود، هیچ وقت به دنبال برآورده کردن نیازهای مخاطب نبودهام. در این میان ممکن است مخاطب از تجربیات و لذتهای شخصی من لذت ببرد یا آن را دوست نداشته باشد.
پس دیدگاه و رویه شما درباره مواجهه با مخاطب چه مبنایی دارد؟
قطعأ فلسفهای پشت این دیدگاه وجود دارد. اگر توجه کنید بسیاری از موسیقیدانان براساس نیاز مخاطب و خواسته و سلیقه او به تولید اثر میپردازند که البته این اتفاق در همه زمینهها و هنرها وجود دارد. برخی دیگر از هنرمندان به دنبال اصل موضوع هستند و شخصأ تلاشم این است جزو این دسته باشم. در تولید آثار سعی میکنم کار خودم را بکنم و مخاطب پیرو آن چیزی باشد که من دنبالش هستم، نه اینکه جای من و مخاطب عوض شود. زیرا ممکن است مخاطب سلیقه و علائق عجیبی داشته باشد و پیرو آثاری چون «شوخیِ مگه بذاری بری» باشد! به هرحال من مخاطب امروز را با فضای رسانهای که وجود ندارد، یعنی همان صداوسیما انتخاب نمیکنم زیرا مخاطبی تربیت نمیشود؛ لذا ترجیحم این است از آنچه که یافتهام و بر اساس آن چیزی که آموختهام به تولید اثر بپردازیم. حال در این میان ممکن است مخاطبی با من همراه شود و ممکن است مخاطبی دیگر از اثر خوشش نیاید و با من همراه نشود که در هر دو صورت من کارم را انجام میدهم.
از اجرای شما در جشنواره فجر امسال استقبال شده و گویا بلیتهای اجرای فروخته شده. در ادوار قبلی نیز اثرتان مورد استقبال قرار گرفته بود.
بله در جشنواره موسیقی فجر دوسال پیش نیز اثرمان مورد استقبال قرار گرفت و ده روز پیش از اجرا بلیتهایمان فروخته شده بود. در جشنواره امسال نیز این اتفاق افتاده و بلیتها پیشفروش شدهاند و به همین دلیل تصمیم گرفتیم اجراهای بیشتری داشته باشیم و به همین واسطه از ما دعوت شده تا در شهرهای سمنان، رشت، زنجان و اصفهان به اجرا بپردازیم و ما نیز پذیرفتیم و امیدوارم اجرای ما برای آنها نیز لذتبخش باشد و اینگونه نباشد که صرفاً به دلیل استقبال مخاطبان در تهران به دیدن اثر بیایند. البته به جز رشت و اصفهان که اجرای آنها یک هفته عقب افتاده، اجراهای سمنان و زنجان همزمان با برگزاری جشنواره خواهد بود.
به نظرتان این رویداد از لحاظ کیفی چه تغییراتی کرده و عملکرد آن را چگونه میبینید؟
نظرم این است که جشنواره موسیقی فجر رویداد مهمی است و بررسی کیفی آثار مربوط به نوع اجرا و برگزاری جشنواره است نه محتوای آثار، زیرا محتوای موسیقی ما همین است که میبینید. در دورههای قبلی برگزاری جشنواره در اختیار خانه موسیقی بود و حال مرکز موسیقی مسئولیت برگزاری آن را برعهده دارد. به هرحال مسئول برگزاری جشنواره هر مرجعی باشد، بضاعت موسیقی ما در همین حد است.
جشنواره امسال چه کاستیهایی دارد؟
امسال در بخش بینالملل ضعفهایی داریم که دلیل آن مشخص است. دلیل این کاستی وضعیت فعلی اقتصادی است. در حال حاضر اگر قرار باشد کوچکترین گروه را اروپا به ایران بیاورند و در جشنواره حضور داشته باشد، هزینه بسیار بالایی میطلبد و همان تبدیل دلار به ریال مشکلاتی را به وجود خواهد آورد. به همین دلیل است که گروههای خارجی مانند سالهای قبل در جشنواره حضور ندارند. به نظرم به دلیل حضور شهرام صارمی در بخش اجرایی، جشنواره امسال یک سر و گردن از دورههای قبلی بالاتر است. برنامهریزی و چگونگی برگزاری اجراها در شهرستان اتفاق های خوبی افتاده است. همچنین در جشنواره امسال قیمت بلیتها کنترل شده است. اگر توجه کنید قیمت بلیتها پایین آمده و به این ترتیب مخاطبان و اقشار مختلف میتوانند به جای دیدن یک کنسرت چند کنسرت ببینند. یکی دیگر از اتفاقات مثبت جشنواره دعوت از گروههایی است که آنچنان نامآشنا نیستند، اما کیفیت کارشان بالا است. طبق این روند امکان اجرا برای گروههایی که قبلا امکان اجرا نداشتهاند فراهم شده است. از طرفی سالنهایی که طی ادوار گذشته سهم کمتری داشتند فعالتر شدهاند و میزبان اجراهای بیشتری هستند.مانند برج آزادی که در جشنواره امسال میزبان گروههای مختلف است و اینکه قرار است چند گروه شهرستانی در تهران اجرا کنند و به این ترتیب معرفی شوند که اتفاق بسیار خوبی است. به هرحال اهالی موسیقی به شهرام صارمی اعتماد دارند و این به دلیل اعتباری است که او در نزد فعالان موسیقی دارند. حضور ایشان مهمترین دلگرمی برای شخص من است، یعنی زمانی که با او مواجهی با هیچ مشکلی برخورد نمیکنی و همه چیز درست پیش میرود. ایشان را از زمانی که در ارسباران بودند میشناسم.
در جشنواره امسال جایزه باربد حذف شده است، نظرتان چیست؟
آن زمان که جایزه باربد وجود داشت نوع داوریها در این بخش به شدت دچار نقص بود و دستهبندی ژانرها و اینکه آثار حاضر در جشنواره در چه ژانری میگنجند کاستیهایی داشت و مسائلی ایجاد کرده بود و در این زمینه دچار اشکلات فنی بودیم. بنابراین بسیاری از جوایز بیاعتبار بودند و البته نوع ارتباط داوران با رفقایشان فضایی غیرحرفهای را ایجاد کرده بود و از اعتبار این جایزه کاسته بود، بنابراین خوشحالم که جایزه باربد حذف شده است. گرچه خیلیها اعتقاد داشتند که جایزه باربد باشد اما امورات مربوط به آن اصلاح شود؛ اما من میگویم این جایزه تا زمانی که به یک ساختار مشخص نرسیدهایم، نباید وجود داشته باشد؛ زیرا اگر ساختار مشخصی وجود نداشته باشد آن جایزه اعتبار زیادی نخواهد داشت و فقط میان اهالی موسیقی اختلاف به وجود میآورد. به نظرم بهتر است در ابتدا سازوکار مشخصی تعیین شود و پس از آن به وجود جایزه باربد فکر کنیم. البته باید یادآور شد که وجود چنین جایزهای به داوران معتبر نیز نیاز دارد. بیشک زمانی که استاد حسین علیزاده داور باشد طبیعتاً آن جایزه اعتبار دوچندانی خواهد داشت. منظورم این است که هنرمندان معتبری مانند آقای درویشی یا کیهان کلهر باید در تیم داوران حضور داشته باشند تا جایزه مورد نظر اعتبار لازم را پیدا کند.
کار تازهای دارید؟
قرار است آلبومی را با عنوان « سپیدی اسب را گریستم» در ابتدای سال جدید منتشر کنم که میکس و طراحی آن تمام شده است. این آلبوم قرار بود زودتر به بازار بیاید اما همزنانی روند انتشار آن با جشنواره موسیقی فجر امسال باعث شد که این اتفاق به تاخیر بیفتد. در این آلبوم که موسیقی و آهنگسازی آن بهعهده خودم بوده، با هوشیار خیام (نوازنده پیانو) و نوید افقه (نوازنده تنبک) همکاری کردهام و قرار است توسط نشر رها منتشر شود. آلبوم دیگری دارم که دونوازی است و در آن با تونی اورواتر نوازنده مطرح کنترباس همکاری کردهام. ایشان قبلا با آقای کیهان کلهر نیز همکاری کردهاند. این آلبوم قرار بود قبل از عید منتشر شود اما به احترام آنکه آقای کلهر اثری منتشر میکنند برای انتشار آن صبر کردهام.