به گزارش «تابناک»؛ روایت مردی که همسرش را اغلب زیر باد کتک میگرفت تا جایی که زن را ۲۷ بار مجاب کرده بود برای دریافت طلاق اقدام کند، اما این اقدام به ثمر نرسیده، به زندگی مشترک بازگشته بودند، روایت عجیبی است که اگر در فیلمهای هندی نیز به تصویر کشیده شود، صدای مخاطب را درخواهد آورد، اما در رسانه ملی کشورمان بی هیچ درنگی نقل شد.
این خلاصه و چکیده رویدادی است که به تازگی در یکی از برنامههای تلویزیونی کشورمان رقم خورده است. در برنامهای با نام «فرمول یک» که از شبکه یک پخش میشود و برای اغلب ایرانیان، برنامهای آشناست. برنامهای گفت وگو محور که این بار به سراغ خانوادهای رفته بود که در آن پدر به سادگی و بی چهره پوشیده شده و شطرنجی، از کتک زدن همسرش سخن میگفت و فضای برنامه بسیار عادی بود.
گفتوگویی همراه با شوخی و مزاح که با متن گفت وگو تطبیق نمیکرد، چون حکایت از خشونت در منزل، آن هم خشونت پرتکرار و خشن را داشت؛ خشونتی که وجود دو فرزند در میان زن و شوهر حاضر شده در استودیو، رنگ و بوی متفاوتی به آن میبخشید تا دردناکتر جلوه کند. فرزندانی که میشد در بیش از یک برنامه به تاثیر روایتهای همراه با شوخی پدر بر روح و روان آنها پرداخت، اما در کمال تعجب، نقش تلطیف گر فضا را عهده دار بودند!
وضعیتی عجیب که اعتراض بسیاری را به دنبال داشته و انتقادات پرشماری را متوجه رسانه ملی کشورمان کرده است؛ رسانهای که البته نخستین بار نیست روایات مطرح از قاب آن حاشیه ساز میشوند و حتی خشم بسیاری را برمیانگیزند تا این گونه نتیجهگیری شود که تعمدی در این دست برنامهسازیهایش وجود دارد.
تعمدی که ظاهرا وجودش برای برخی مسجل شده است؛ این را واکنشهایی نشان میدهد که برخی کاربران فضای مجازی به این قسمت یاد شده از برنامه فرمول یک نشان داده اند. موضع گیریهایی که گاه لابلایشان، برخی برنامههای مشابه یا تقریبا مشابه از رسانه ملی نیز مورد اشاره قرار گرفته اند تا راحتتر بشود، نتیجه گرفت که نمایش مردی که همسرش را میزند و زنی که سکوت میکند و میبخشد، عادی سازی این ماجرا در افکار عمومی است.
رویکردی تأمل برانگیز که البته میتواند درست نباشد، به ویژه اگر بدانیم بر اساس برخی آمار و پژوهشها در کشورمان، ۶۰ درصد زنان ایرانی خشونت را چشیده و تجربه کردهاند؛ آماری که البته پیش از برنامه فرمول یک احصا و گزارش شده و با اتکا به آن، میتوان مدعی شد آنچه در این برنامه به تصویر کشیده شده، تنها برشی از این بخش پنهان جامعه ایرانی بوده و بس؛ برشی که البته هم زشتی آن از آمارها سبقت گرفته بود و هم اشکالاتی بزرگ داشت.
اشکالاتی از قبیل نادیده گرفتن حقوق کودکان این پدر و مادر که ممکن است در نتیجه حضور در این نمایش، آسیب بیشتری ببینند یا در آینده، دستخوش ناملایمتیهای فزایندهای شوند. کودکانی که اگر دست اندرکاران برنامه فرمول یک اندکی با حقوق ایشان آشنایی داشتند، بعید بود آنها را در قاب دوربین قرار دهند. اشکالی که دیگر نمیشود جبرانش کرد.
اما آیا این تنها اشکال برنامه یاد شده است و از آن مهم تر، آیا موضع اتخاذ شده در این برنامه، موضع رسانه ملی است؟ پرسش هایی که پاسخ به آنها نیازمند زمان است و البته میتواند پاسخهای مخالفی نیز به دنبال داشته باشد؛ پاسخی که اگر از جنس سکوت باشد، میشود رویداد به تصور کشیده شده را موضع رسانه ملی خواند و اگر به تلاش برای جبران گره بخورد، شرایط متفاوت خواهد بود؛ تلاشی که امید میرود اگر دست اندکاران برنامه فرمول یک نشان ندهند هم، رسانه ملی با دیگر برنامه هایش از خود نشان دهد.