این هفته مایک پومپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، برای لغو معافیت تحریم ها روی نفت ایران اقدام کرد؛ یک قدم بزرگ برای افزایش فشار مالی بر تهران. این سیاست جدید، هنگامی که در دو ماه می به اجرا درآید، قصد دارد چین، هند، ژاپن، کره جنوبی و ترکیه را مجبور به متوقف کردن خرید نفت خام از ایران کند و این کشور را از منبع اولیه پول نقد محروم کند.
در کوتاه مدت، تاکتیک فشار تا حد زیادی کارگر خواهد بود و می تواند با موفقیت بخش قابل توجهی از صادرات نفت ایران را متوقف سازد. خریداران بزرگ در تعداد زیادی از کشورها که همچنان در حال انجام معاملات نفتی با ایران هستند، یا در نهیات تسلیم خواهند شد و یا جریمه شده و فریادشان بلند می شود و در آخر هم ناگهانی ناپدید می شوند. بعید به نظر می رسد، این خریداران به دلیل نبود گزینه های ارزان قیمت و قابل دسترستر از نفت ایران، خرید خود را به صفر برسانند، که این یعنی احتمال مجوز ایالات متحده آمریکا برای کاستن از سرعت عقب نشینی آنها از خرید نفت، تن دادن به کله شقی آنها. اما این خریداران احتمالا از نقض آشکار تحریم های ایالات متحده طفره رفته و از خودکشی های مالی و اعتباری خودداری می کنند.
رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ قطعا فریاد پیروزی سر خواهد داد. فعلا، حق با اوست که ایالات متحده می تواند نظام مالی جهانی را به عنوان یک اسلحه استفاده کند. واشنگتن می تواند از تحریم ها برای به زانو درآوردن کسب و کارها در سراسر جهان استفاده کرده و آنها را تبدیل به مجریان اجباری سیاست امنیت ملی ایالات متحده کند.
تهران تهدید به تلاطم و تلافی می کند. احتمالا این کشور اکنون از هر زمان دیگری به خروج از توافق هسته ای 2015 نزدیک تر است. کشورهای اروپایی و سایر طرفداران این توافقنامه، بسیار خشمگین هستند. تمایل محدود آنها برای همکاری با ایالات متحده در مورد مسائل امنیتی کاهش می یابد.
بیشتر بخوانید
همه این نتایج برای دولت ترامپ مطلوب است، بدون در نظر گرفتن آسیب جدی به کارگران فقرا در سراسر جهان که به شدت تحت تأثیر فشارهای ناشی از افزایش قیمت انرژی قرار خواهند گرفت. در نهایت، با تضعیف بنیان اقتصادی، دولت ترامپ قصد دارد ایران را منزوی کرده و فشار کافی برای تحریک تغییر رژیم ایجاد کند.
کاخ سفید خواهان تعهدات دقیق و صریح از سوی ایران برای پایان دادن به حمایت خود از تروریسم، گسترش فعالیت های موشک و نقض حقوق بشر، همراه با دیگر فعالیت های منطقه ای بی ثبات کننده است و همچنین می خواهد بلندپروازی هسته ای این کشور را نابود کند.
مطمئنا بسیاری از مردم در داخل و خارج از ایران خواهان رهبری متعهد به حاکمیت قانون، یک جامعه مدنی آزاد و محافظت شده و مشارکت جهانی هستند. با این حال، نشانه های اندکی وجود دارد که برند جدید دولت ترامپ یعنی فشار اقتصادی حداکثری این نتیجه را به دست دهد. استراتژی کاخ سفید این است که صادرات نفت ایران به شکلی اساسی، هرچند موقت کاهش یابد. این پیروزی توخالی به قیمت بسیار بالایی به دست خواهد آمد.
برای شروع، کاهش عمده صادرات نفت ایران تنها زمانی رخ خواهد داد که بیشتر بازیگران بزرگ از ماه آینده از معاملات نفتی ایران خارج شوند. اما صادرات نفت ایران به شکلی ناگزیر مرحله به مرحله پشتیبانی شده و ادامه خواهد یافت. معامله گران کوچکتر محموله های نفت را به پالایشگاه های مقیاس کوچکتر می برند. بانک ها و یا شرکت های تجاری کوچکتر که بسیار کمتر در معرض مواجه شدن با تحریم های ایالات متحده قرار دارند، معاملات نفتی را پردازش می کنند. تنظیم کنندگان در کشورهای خشمگین شده توسط سیاست ایالات متحده، ممکن است در حالی که این فعالیت های مخفی رخ می دهد به شیوه دیگری اقدام کنند. نهادهای چینی، هند و ترکیه به احتمال زیاد نامزدهای این نوع تجارت جدید هستند.
ایالات متحده صرف نظر از این که چقدر نیازمند به کارایی این سیاست فشار باشد، احتمالا نمی تواند همه نقض کننده های تحریم های ایران را مجازات کند. واشنگتن نمی تواند روی همان تسهیم اطلاعات بین المللی و کمک های اجرایی که در دوره 2012-2015 تحریم های شدید ایران مورد استفاده قرار می گرفت، حساب کند. همچنان که بخشی از نفت ایران راه خود را به بازار پیدا می کند، ناظران می توانند به این نتیجه برسند که تحریم های ایالات متحده آن همه هم سفت و سخت نیست، که می تواند انگیزه ای برای عبور یا نقض آن باشد. این باعث می شود سیاست ترامپ در برابر ایران کمتر مؤثر باشد.
بسیاری انتظار دارند که ایران به جای سر خم کردن و تسلیم شدن رنج تحریم های شدید را به جان بخرد. جنگ افزار غیر متعارف ارزان است و ایران همواره برای پیشبرد برنامه های تروریستی پیش از یک شبکه امنیت اجتماعی گسترده و سرمایه گذاری داخلی سرمایه گذاری کرده است. ژنرال های انقلابی ایران همچنان به تهدید اسرائیل و دیگران در خاورمیانه ادامه خواهند داد.
یکی دیگر از مشکلات بزرگ استراتژی ترامپ این است که می تواند پیامی به جهان ارسال کند که همه تحریم های ایالات متحده، نه فقط تحریم های ایران، بی فایده هستند که هزینه سنگینی برای ایالات متحده است. در حالی که بزرگترین رقابت طولانی مدت با چین بر سر نفوذ استراتژیک و یافتن اهرم جهانی ادامه دارد، تحریم های تضعیف کننده به ویژه می تواند اشتباه دیده شود.
حتی تنها با در نظر گرفتن آینده نزدیک، برای دولت ترامپ عمیقا غیر عاقلانه است که قدرت تحریم های ایالات متحده را تضعیف کند. این تحریم ها بخش مهمی از استراتژی ترامپ برای سوق دادن کره شمالی به سمت خلع سلاح هسته ای و تضعیف رژیم نیکولاس مادورو در ونزوئلا هستند. فشار اقتصادی همچنین یکی از معدود ابزارهایی است که ایالات متحده می تواند در برابر مداخله کرملین، اقدامات هکری و نقض تمامیت ارضی کشورهای دیگر، اعمال کند.
در حال حاضر، دولت ترامپ می تواند از آدرنالین بالای ناشی از تحریم ها در هیجان باشد؛ یک پیروزی برای دستکاری در بازاری مبتنی بر سیاست. این نسل بعدی رهبران ایالات متحده هستند که باید با نتایج بلندمدت مبهم و مشکل ساز آن مواجه شوند: ایرانی مستحکم تر و دشمن تر و یک زرادخانه اقتصادی تضعیف شده برای ایالات متحده. بخشی از این تلاش آنها صرف بازگرداندن اعتماد شرکا و متحدان ایالات متحده و جلب کمک آنها برای برخورد با چالش دشوار تهدید امنیتی و بازگرداندن اهرم اقتصادی ایالات متحده خواهد بود.