پس از آنکه پخش تعداد بالایی از همخوانیها با یکی از قطعات یکی از خوانندگان زیرزمینی به ویژه برخی اجراهای این موسیقی در محیط مدرسه جنجال برانگیز شد و حتی پای وزیر آموزش و پرورش را به میان کشید، این پرسش پیش آمد که آیا برخورد با چند مدرسه مشکل را برطرف میکند یا آهنگی که فقط در یکی از وبسایتهای غیرمجاز پخش موسیقی بیش از سی و شش میلیون نفر پخش شده، نیاز به رویکردی عمیقتری است؟
به گزارش «تابناک»؛ ساسان حیدری یافته برای دهه شصت، هفتادیها و هشتادیها با عنوان ساسی مانکن شناخته میشود؛ خواننده زیرزمینی که سال 88 حتی با یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری دیدار کرد و در واقع این احساس نزدیک یکی از این اشخاص به وجود آمده بود که او سبد رأی دارد. او پس از ترک ایران و رفتن به آمریکا، به خواندن آهنگهای شش و هشتی با ریتم تند که در میان طبقه جوان و نوجوان مشتری بیشتری دارد، اقدام کرد و همچون برخی دیگر از خوانندگان زیرزمینی مشتری کمی در ایران نداشت.
ده آهنگ آخر ساسی مانکن فقط در وب سایت غیرمجاز رادیوجوان 165 میلیون بار پخش شده و آهنگ آخرش «جنتلمن» که از 24 فروردین پخش شده، در همین مدت کوتاه 36 میلیون نفر با در همین رادیوجوان گوش داده شده است. شاید برخی در این آمارها تشکیک داشته باشند اما کافی است به وبسایتهای غیرمجاز مشابه مراجعه کرد تا دریافت آمارهای چندصدهزار تا چند میلونی نیز در این وبسایتها برای آهنگ آخر این خواننده زیرزمینی وجود دارد که با هزاران پیام همراه شده است.
بنابراین آنچه در روزهای اخیر رخ داده، صرفاً «انتشار» ویدیوهایی ثبت شده از آهنگ توسط طیف وسیعی از کودکان و نوجوانان در فضاهای مختلف از جمله مدارس است. در این میان، انتشار کلیپها در مدارس برای وزیر آموزش و پرورش حاشیهساز شد، تا جایی که بطحایی از تشکیل کمیته برای شناسایی ماجرا خبر داد و درباره توطئه و نفوذ توییت کرد که البته بازخوردهای چندان مثبتی در توییتر نگرفت. در مجموع اغلب واکنشها به گونهای بود که انگار با یک قالب یخ مواجه هستیم و ابعاد ماجرا با یک قندشکن خرد میشود؛ اما آمارها نشان میدهد آنچه میتراشند، نوک یک کوه یخ است!
آنچه باعث شد این اتفاق در مدارس به این شکل پررنگ رخ دهد، حضور مدلهای داخل موزیک ویدیو این آهنگ با لباس مدرسه و راه افتادن یک چالش برای ضبط دابسمش با بخشی از این آهنگ است که در اغلب دابسمشها نیز از همین بخش استفاده شده است. با این حال تقلیل موضوع به همین مسأله، سادهانگاری و نادیده گرفتنِ فضای موسیقی است که خروجیاش چنین آمارها و فضایی در حوزه موسیقیِ مصرفیِ طیف قابل توجهی از مردم شده است.
سوای اینکه آهنگهای شش و هشت یا با تعبیر دقیقتر شش هشتم، از گذشته دور طرفدارانی داشته، ارائه این جنس موسیقی در چهارچوبی استاندارد و با اشعاری قابل قبول، جزو مسائلی بود که هیچگاه با رویکرد ایجابی قابل دفاعی همراه نبوده و خوانندههایی نظیر امید حاجیلی نیز نتوانستند در حد رقبای زیرزمینیشان ظاهر شوند و صحنه را به کنترل موسیقی مجاز شش و هشتی درآورند. در واقع در زمینه ارائه نسخه استاندارد از این سبک موسیقی که دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، به واسطه ریتمشان در میان جوانان طرفدارانی دارند، مسئولین ترجیح دادهاند، وارد پروسه تولید موسیقی استاندارد نشوند و خودشان را در معرض نقد قرار ندهد.
البته ذائقه سازی و ارتقای ذائقه مخاطب چه در معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چه در حوزه هنری و چه در صداوسیما که بیشترین توان را دارند، صرفاً در ضعف در ارائه موسیقی شش و هشت استاندارد نبوده، بلکه اساساً ذائقهسازی متوقف شده است. در گذشته تلویزیون با برنامههایی نظیر با کاروان شعر و موسیقی، مخاطب را درگیر خوانندههای خوش صدایی نظیر علیرضا افتخاری میکرد و صدای شهرام ناظری، محمدرضا شجریان، حسام الدین سراج، ایرج بسطامی و... شنیده میشود اما آهسته آهسته این رویکرد ایجابی نسبتاً مؤثر متوقف شد.
اغلب نسل جوان که حوصله شنیدن قطعات طولانی ندارد و آنچه به عنوان «درآمد» در موسیقی سنتی ایران مطرح است، طولانیتر از کل زمان موسیقی است که در حوصله شنونده نوجوان و جوانِ کنونی میگنجد. در این شرایط ذائقهسازی به یک ابتکار فردی تبدیل شده و نه یک حرکت سازمان یافته. چهرههایی نظیر همایون شجریان و سهراب پورناظری در مجموعه آثاری که در این چند سال ثبت و موسیقی سنتی را با ریتم تندی همراه کردهاند، توانستهاند بخشی از مخاطب جوان را همراه خود کند اما این تنها یک حرکت فردی و موردی است.
باید پذیرفت وقتی مسئولین از ترس نقدها، اساساً تولید موسیقی مورد تقاضای نسل جوان را در چارچوبهای رسمی و با اشعار و فضای استاندارد موسیقایی متوقف کردهاند، تقاضا را به سمتی بردهاند که یک مدرسه با هم یک صدا آهنگ ضعیف یک خواننده زیرزمینی را بخوانند. اگر نقدهایی نسبت به این فضا وجود دارد، به جای خراب کردنِ دیوار روی سر چند مدیر مدرسه، باید مسئولین ارشد فرهنگی و به خصوص سیاست گذاران موسیقی در دو دهه اخیر در دستگاههای مسئول از جمله صداوسیما، حوزه هنری و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پاسخگوی آن باشند.