سکوت مرموز رقبای ترامپ، معمای لاریجانی و یارانش، نفوذیها در پرونده کرسنت، درآمد وکلا از شایعه تا واقعیت، پشت پرده سیاست نفتی آمریکا علیه ایران، سفر نامتعارف پمپئو به کرملین، تکدی گری با زیان ساختگی!، خیز اصولگرایان برای ۱۴۰۰، امنیتی از جنس قانون برای زنان، توقف مقطعی موج گرانی در بازار مسکن، چرا برجام نمیتواند از خودش محافظت کند؟! و وفور اجناس در بازار؛ گران نخرید از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که انفجار نفتکشهای امارات در بندر الفجیره، گلایههای روحانی از حدود اختیارات رئیس جمهور پس از ۶ سال، دلایل کم اهمیت دادن رسانهها و سلبریتیها به سوختن بازار بزرگ تبریز، تحلیلهایی از آرایش سیاسی نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا در انتخابات بعدی، زورآزمایی در سوچی و سفر ترامپ به روسیه و تیترهایی مرتبط با گفت و گوی ملی و دیدار رئیس جمهور با فعالان سیاسی گروههای مختلف در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
ناو لینکلن با مأموریت هالیوودی
سید محمد بحرینیان در سرمقاله امروز روزنامه رسالت با عنوان ناو لینکلن با مأموریت هالیوودی نوشت: در عالم سیاست و وزن کشی نظامبین الملل، ترس از قدرت، بیش از خود قدرت موثر است. آن چه موجب واهمه بسیاری از کشورها از دولت آمریکاست، بیش از آن که قدرت نظامی باشد، هژمونی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانهای است. مگر دولت آمریکا چقدر واقعا قدرت دارد که حداقل در همین منطقه غرب آسیا، سران بیش از ۱۰ کشور، تمام سیاست هایشان را با دولت آمریکا تنظیم و به اصطلاح ساعت هایشان را به وقت واشنگتن هماهنگ میکنند. کافیست تاریخ جنگهای آمریکا را از نظر بگذرانیم. در ۲۰ سال گذشته، دو حمله به عراق و افغانستان در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۱، به وضوح نشانگر آن است که آمریکا در حمله نظامی، فقط به سمت لقمههای آسان میرود، اگرچه همینها هم هنوز و بعد از دو دهه، در گلویش مانده اند. جنگهای دیگر آمریکا هم به وضوح نشان میدهد که آمریکا، تا وقتی از «پیروزی آسان» اطمینان نیابد، هیچ جنگی را شروع نمیکند.
از زمان پایان جنگ ۲۰ ساله ویتنام، دولت آمریکا، راهبرد اساسی خود را بر این قرار داده که تا حد امکان نجنگد. آمریکا به شدت نگران مردمی شدن جنگ در کشورهای مورد تهاجم و در نتیجه بالا رفتن تلفات خود است. از همین روست که در سالهای اخیر هم، هر جا که عملا نیازی به قوه قهریه داشته، تنها با ابزار تهدید نظامی و نه آغاز جنگ، هدف خود را پیش برده است.
غیر از قوه نظامی، ابزارهای تبلیغاتی و رسانهای هم به کمک آمریکا آمده اند و به عنوان مثال، تقسیم کشور نفت خیز سودان به دو بخش شمالی و جنوبی، نمونهای از تاثیر هیمنه آمریکاست. در خبرها خوانده اید که ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن، به سوی خلیج فارس در حرکت است. آمریکاییها استاد عملیات روانی هستند، پیش از این هم، آمریکاییها از هر مناسبت و مطلب کم ارزشی، سوژهای برای بازنمایی قدرت و تحکیم هیمنه خود استفاده میکردند. به عنوان نمونه، اگر کلیدواژه «ناو» را در یک رسانه انگلیسی زبان جست و جو کنید، اخبار متعددی پیرامون آن مشاهده میکنید که واقعا ارزش خبری ندارند، اخباری مانند این که ناو جنگی آمریکا قصد عزیمت به خلیج فارس دارد، ناو از بندری در آمریکا حرکت کرد، ناو به نیمه راه رسید، ناو به جنوب غرب آسیا رسید و ناو از تنگه هرمز عبور کرد، همه نشانگر آنند که اساسا این ناو قرار نیست هیچ کار جدی نظامی بکند و اصل هدف طراحی شده برای آن، ایجاد همین سر و صدا و ایجاد ترس در حریف است.
اما در آن سوی ماجرا، در ایران اسلامی، این خبرها اصلا جدی گرفته نمیشود. ملت ما، چهل سال است تمرین کرده که از هیمنه پوشالی آمریکا نهراسد. اگر بگویم دانشجویان ایرانی، تنها افرادی هستند که در ۵ دهه گذشته، دولت آمریکا را با بحران مشروعیت روبه رو کرده و موجب یک مرحلهای شدن آن گشته اند، گزاف نیست. جالب آن که ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا که عملا موجب شکست دولت کارتر شد، کاملا جنبشی و برخاسته از بدنه جوانان سالهای اول انقلاب بود. نیروهای مسلح ما، ناو آمریکایی را هدف متحرکی میبینند که اتفاقا، نفس حضورش نشانگر آن است که آمریکا قصد و توان حمله ندارد، اگرنه چرا مقامات آمریکایی چنین هدف بزرگ و سادهای را به آبهای ایران نزدیک میکنند و نیروهای خود را در معرض چنین ریسک بزرگی قرار میدهند.
روحانی با سیاسیون چه گفت؟
حمیدرضا جلاییپور فعال سیاسی اصلاحطلب طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه ایران منتشر شده نوشت: در مراسم افطار ۲۱/۲/۹۸ رئیس جمهوری با جمعی از فعالان سیاسی کشور، آقای روحانی نکات مهمی را در پاسخ به اصولگرایانی که مسأله کشور را فقط معیشت مردم میدانستند و مسئول آن را دولت قلمداد میکردند، در میان گذاشت.
۱- روحانی گفت: من در زمان جنگ تحمیلی هم مسئولیت داشتم، ولی مشکلات کنونی کشور با آن زمان قابل مقایسه نیست، زیرا در زمان جنگ ما مشکل مراودات بانکی با جهان نداشتیم و با مشکلی در فروش نفت به دنیا روبهرو نبودیم. ولی الان هر دو مشکل دست و پای اقتصاد کشور را بسته است. او گفت: ما در شرایط یک جنگ تمامعیار هستیم.
۲- در چنین شرایطی بودجه قانونی کشور بر مبنای فروش یک و نیم میلیون بشکه نفت تصویب شده، ولی الان فروش نفت با مشکلات اساسی روبهرو است. در فروش پتروشیمی و فلزات و حتی مواد غذایی هم مشکل داریم. حواسمان باشد که ما حداقل ۳۱۰ هزار میلیارد تومان فقط باید حقوق بدهیم، با چاپ اسکناس که نمیشود با مشکلات روبهرو شد. همه باید به این واقعیتها توجه کنیم و فقط شعار ندهیم.
۳- مهم اینکه توجه داشتیم که راهحل مشکلات چیست و دولت چقدر «اختیار» دارد؟ دولت در سیاست خارجی چقدر اختیار دارد؟ اوباما رئیس جمهوری امریکا ۱۹ بار از من تقاضای ملاقات کرد؟ ولی دولت اختیار پاسخش را نداشت. درباره مؤسسات مالی و اعتباری مشهد که پرداخت ۳۰ هزار میلیارد تومان به دولت تحمیل شد اینکه کار دولت نبود بلکه کار یک قاضی بود.
۴- روحانی گفت: شما از مشکلات فرهنگی میگویید. مگر سازمان صدا وسیما و انبوه سازمانهای دیگر فرهنگی اختیارش با دولت است؟ فقط مخارجش با دولت است. آن وقت یک قاضی در گوشهای از کشور حکم به فیلتر میلیونها شبکه اجتماعی میدهد.
۵- روحانی گفت: در «غیاب مردم» ما نمیتوانیم از پس مشکلات بربیاییم و با همراهی مردم میتوانیم بر هر مشکلی فائق شویم. علامت توجه به مردم هم روشن است، انتخابات مجلس را در پیش داریم، اگر به فعالان مدنی و سیاسی سخت نگیریم و آنها را احضار نکنیم و دخالتهای نابجا در انتخابات انجام نگیرد، خودش یک علامت مثبت به جامعه است.
۵- منظور روحانی از این سخنان این نبود که ناامید باشیم یا در برابر دشمن تسلیم شویم بلکه حرفش این بود که واقعبین باشیم، مثل زمان جنگ نیروها همدیگر را تخطئه نکنند، برابر اختیارات دولت از دولت انتظار داشته باشیم، به دنبال راه حل مشکلات باشیم، مشکلاتی که راه حلش فقط در اختیار قوه مجریه نیست.
آیا معادله در منطقه تغییر کرده است؟
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان تغییر معادله در منطقه نوشت: ژنرال تومربار فرمانده نیروی هوائی رژیم صهیونیستی طی مصاحبه با روزنامه معاریو برخی مسائل پشت پرده حوادث اخیر درگیری نظامی رژیم تلآویو با مقاومت غزه را فاش کرد و اعتراف نمود اوضاع کنونی هرگز مانند عملیات نظامی گذشته نبود. اوضاع بهشدت وخیم شد و تقریباً کار از دست ما خارج شده بود و نهایتاً به جائی رسید که ارتش دستورات جدیدی را دریافت کرد که با «تغییر اصول عملیاتی» به هر قیمت ممکن درگیریها را مهار کند. فرمانده نیروی هوائی رژیم صهیونیستی که در واقع توسط خبرنگار محاکمه میشد تا علت عدم کارآئی و انفعال ارتش را تشریح کند، توضیح داد که اسرائیل عملاً در آستانه یک جنگ تمام عیار و فراگیر قرار گرفت، چون برد حملات موشکی از غزه تا جنوب تلآویو در منطقه غوش دان هم رسیده بود.
موضوع مهمی که اهمیت مضاعفی دارد، ولی تعمداً کمرنگ و بیارزش جلوه کرده و تعمداً در تبلیغات و رسانهها به فراموشی سپرده شده، تاثیرات منفی «سپر دفاعی گنبد آهنین» است که فریاد شهرکنشینان و سایر صهیونیستها را به اوج رسانده است. منشا اعتراضات اینست که سپر دفاعی گنبد آهنین به یک عامل تهدید و تخریب تبدیل شده و نهتنها مانع قابل اعتمادی برای مهار موشکهای فلسطینی محسوب نمیشود، بلکه در موقع اصابت به زمین، ابعاد ویرانیها را بیشتر میکند و باعث تخریب دوباره میشود. شهرکنشینان از مقامات نظامی خواستهاند از فعال کردن سپر دفاعی گنبد آهنین در مقابل موشکها بپرهیزند تا بلکه ابعاد و ویرانیها کمتر شود.
تا اینجای قضیه محرز است که صهیونیستها حداقل اینبار دریافتهاند که در عملیات سنگین و تهاجمی علیه غزه بهشدت ضربه پذیرند و ابعاد آسیبپذیری آنها تا اعماق خاک فلسطین اشغالی بهخاطر افزایش برد موشکهای مقاومت غزه، بهشدت گسترش یافته است. لکن با اینکه در حملات وحشیانه صهیونیستها به غزه در سال گذشته هم تقریباً همین جمعبندی باعث شتاب رژیم تلآویو برای قبول سریع و فوری آتشبس شد، ولی چرا بازهم شاهد حملات هوائی و توپخانهای ارتش صهیونیستی به نوار غزه بودیم؟ پاسخ این سوال اگرچه روشن است، ولی بهخاطر شکست عملیات سنگین و تهاجمی صهیونیستها علیه غزه، امروزه کسی در سرزمینهای اشغالی در این باره سخن نمیگوید.
نتانیاهو و دستیارانش امیدوار بودند با یک عملیات برقآسا و تهاجم سنگین و پر حجم علیه غزه بتوانند مقاومت اسلامی فلسطین را غافلگیر کنند و حتی با نفوذ در عمق سرزمین غزه به بازداشت و یا قتل مقامات ارشد مقاومت بپردازند. فرمانده نیروی هوائی اسرائیل اکنون اعتراف میکند که حماس از پیش آماده بود و حتی دست آنها را خوانده بود و بارانی از موشک را به عمق خاک فلسطین اشغالی تا جنوب تلآویو سرازیر کرد و همه را وادار به عقبنشینی و پذیرش آتشبس نمود.
تصادفی نیست که ساعاتی پس از هشدار جدی دفتر عملیات مشترک نیروهای مقاومت در غزه پیرامون افزایش برد موشکها، اصرار صهیونیستها برای برقراری فوری آتشبس به التماس تبدیل شده. این «تغییر معادله» و تغییر موازنه قوا، میتواند برای اشغالگران صهیونیست و حتی برای سایر قدرتهای شیطانی از جمله آمریکا در منطقه درسآموز باشد و به آنها ثابت کند که زمان به زیان آنها به پیش میرود و دیگر افسانه شکستناپذیری آنها برای همیشه باطل و بیاثر شده است. البته این پدیده محدود به غزه و صهیونیستها نیست. اگر در تهاجم اسرائیل به لبنان برای زورآزمائی با حزبالله لبنان به ۳۳ روز فرصت احتیاج بود تا اسرائیل به زانو درآید و آتشبس را بپذیرد و اگر در جنگ علیه غزه به ۲۲ روز فرصت احتیاج بود تا صهیونیستها ناکام شوند، امروزه این زمان به ۲ روز و حتی کمتر از ۲ روز تقلیل یافته است. رمز و راز این اقتدار مقاومت و ضعف اشغالگران شرور را باید در توان روزافزون مقاومت در مرحله مقابله به مثل و آسیبپذیری دشمن جستجو کرد.
اینکه در تهاجم اخیر صهیونیستها به غزه، اشغالگران شرور به التماس افتاده بودند که آتشبس نه از فردا که همین امروز عملیاتی شود نشانگر تغییر معادله قدرت است و نکات کلیدی فراوانی را به قدرتهای شیطانی گوشزد میکند.