چکیده
قفل و قفلسازی از اهمیت ویژه و قابلتوجهی از مقولهی حفاظت و امنیت مال داشته و مورد توجه بسیاری از صنعتگران سنتی و معاصر بوده است. این هنر-صنعت نسبتاَ کهنسال از حیث نحوۀ ساخت و زیبائیهای بصری جای بررسی و تحقیق بیشتری دارد تا در اثنای آن به وجوه هنری و صنعتگری گذشتگان وقوف یافته و بر حفظ و پاسداری از این میراث گرانقدر کمر همت بندیم. این پژوهش درصدد بررسی تاریخچه قفل و قفل سازی با تأکید بر یکی از قدیمیترین و مطرحترین مکانهای ساخت این ابزار حفاظتی، «چالشتر» میباشد که در این میان معیارهای خاص تکنیک، زیبایی و آسیبشناسی آن مورد بررسی قرار گرفته و نهایتاَ راهکارهائی جهت احیاء این هنر-صنعت کمتر شناخته شده و ارزشمند ارائه میگردد.
مقدمه
قفل چالشتر عرصۀ چالش ظرافت و احساس با فولاد و آهن است، چالشی که نهایتاً به همنشینی زیبا و تأملبرانگیزی میانجامد. در قفل چالشتر ظرافت و روحیۀ هنرورزی، چون همیشه بر مادۀ سخت فائق آمده و بر همین اساس است که جنبۀ کاربردی آن را تحت الشعاع بارقههای هنری سازندگان این ابزار کاربردی قرار داده است. یکی از شگردهای این هنرنمایی بر پیکرۀ فولاد و آهن تعامل فرم گرایانه فضای خالی با فرم مثبت است. همان ارزش و معیار زیبایی که هنرمندان سنتجوی سقاخانه را به جستاری دوباره در این هنر- صنعت قدیمی راغب کرده است. آنچه نگارندگان این مقال را به بازجویی ارزشهای بصری این هنرـ صنعت ترغیب کرده است، همان اعجاب و شگفت انگیزی است که در این گونه هنرـ صنعت خودنمایی میکند. وجهی که در آن خردورزی و جدال زیبایی بر سر اثبات خویش، هر مخاطبی را تکان داده و متحیر میکند. آن ارزشی که میتواند در بستری جدید و بر کارکردی نوین مورد بازبینی قرار گیرد.
البته این نکته بدین معنا نیست که متوقع و متصور باشیم مجدداً از این قفلها بر در خانهها و صندوقچهها، با وجود تکنولوژی جدید، استفاده شود، بلکه این هنر- صنعت جدید را که در مقابل تکنولوژیهای پیشرفته در این عرصه مقاومت کرده و احساس میشود رسالتی را به ما گوشزد میکند و آن اینکه کارکردی جدید تعریف کرده و ارائه نماییم. مثلاً از هنرنمایی صنعتگران این عرصه و شگردهایشان در جهت پیکرهسازی و بُعد زیباییشناسی در حیطۀ مجسمه سازی بهره گرفته شود. اساساً این تغییر کارکرد (function) شاید تنها راه نجات هنرهای سنتی باشد که رفته رفته به خاطر جایگزینی محصولات جدید عرصۀ تکنولوزی بر وجه کاربردی آنها به یاد فراموشی سپرده میشوند. هرچند همان رویکردهای سنت گرا که در جریانات هنری و اجتماعی پست مدرن نیز خود عرصهای است قابل تأمل برای احیای این هنر - صنعتها و تداوم روند تولیدی آنها.
اگر بعد کاربردی این هنر –صنعتها تحت الشعاع محصولات جدید قرار گرفته، ابعاد هنری آنها را به راحتی نمیتوان به کناری نهاد و نادیده گرفت. امروزه اکثر کششهای تزئینگرایی زندگی و حیات پیرامون انسان، مستعد و جویای بارقههای تزئین ابزار و مصالحی است که در دستاوردهای هنری و صناعی گذشته هر ملتی جایگاهی و اعتباری داشته و احیاء و بازیافت آن میتواند بیانگر حضور معیارهای اصالت و هویت هر تمدنی بوده باشد. حال آنکه امروزه هم بسیاری معیارهای کاربردی این محصولات توان رقابت با محصولات جدید را نیز داراست. مثلاً جنبۀ کاربردی همین قفلهای فولادی که میتواند برآورندۀ کاربردهای مصرفیاش هم بوده باشد.
به عنوان مثال در عرصهای دیگر نیز میتوان این ویژگی خاص را مصداق آورد. هنر-صنعت «نمدو نمد مالی» میباشد که امروزه نیز میتوان چه از معیارهای هنری آن چه از ملاکهای کاربردیاش بهرههایی برد که شاید محصولات دیگر و نوین یارای رقابت با آن را نداشته باشد. مثلاً خصلتهای کاربردی آن از جمله مقاومت در مقابل سرما و گرما؛ عایق رطوبتی مناسب، عایق صوتی برای مکانهایی که این کیفیت را در مواردی خاص برای این منظور جستجو میکنند. جالب آنکه همین هنر- صنعت رو به اضمحلال از حیث بصری و هنری و خصوصاً استعدادی که بافت این ماده برای فرمها و بیانهای منحصر به فرد هنری دارد از قابلیتهای بالایی برخوردار میباشد (به عنوان مثال «تابلونمدها»).
تاریخچه قفلسازی در ایران
محققان در مورد تاریخچۀ قفلسازی بر این باورند که در ۲۰۰۰ سال ق. م. قفل کردن خزانه ها، انبارهای گندم و پرستشگاهها در مصر و بین النهرین متداول بوده است. در کتاب مقدس تورات نیز چند مورد به قفل و کلید اشاره شده است. محققان بر اساس مستندات و یافتههای باستانشناسی، قدمت قفل سازی ایران را به ۱۸۰۰ ق. م. نسبت داده اند.
بر اساس کاوشهای باستان شناسی که در تپه سیلک انجام شده است یک عدد دستبند سنگی بدست آمده که از چهار قطعه مجزا ساخته شده و سپس بوسیله نوعی «بست» به هم وصل شده است. همانطور که گفته شد قدمت قفلسازی در ایران به ۱۸۰۰ ق. م. میرسد. گواه این مطلب نیز پیکره نشسته شیری است در موزه ایران باستان بوده که از معبد ویل رویال (شهر شاهی) شوش بدست آمده است (تصویر شماره ۱). سوراخی در این پیکره وجود دارد که از یک سوی پای شیر آغاز شده و تا سوی دیگر پیکره ادامه پیدا کرده که بنا به نظر برخی کاوشگران این سوراخ محل عبور چوب یا فلزی بوده که با شیر دیگری که سوی دیگر دروازه قرارمیگرفته، به طور مشترک کلونی را ایجاد میکردند. البته خود نقش شیر در باورهای ایرانی به عنوان محافظ به کار میرفته است.
در حجاریهای تخت جمشید نیز نقش گیره خنجری وجود دارد که از آن برای نگه داری و تثبیت خنجر استفاده میکرده اند و این نقش در قسمتی از حجاری تخت جمشید که در موزه ایران باستان موجود میباشد، دیده میشود. قفلی که قفل ساز ایرانی میساخته نشانۀ نبوغ فنی او در جهات مختلف است. پارهای از این قفلها همانند قفلهای مصری و یونانی و پارهای دیگر همانند قفلهای رومیهاست. برخی به قفلهای چینی و هندی میماند و تعدادی هم مانند قفلهایی است که در اروپا از قرون وسطی تا انقلاب صنعتی بکار برده میشد.
در ایران قبل از حملۀ مغولها شهرهایی همچون اصفهان، یزد، اردبیل، کرمانشاه، جهرم، همدان و. جز شهرهایی بودند که سازندۀ قفل سنتی محسوب میشدند و نمونه آثارشان در کتب مختلف موجود است) وولف، ۱۳۷۲، ۵۷ (قفل
علامه دهخدا در لغت نامه معتبر خویش، در مورد معنای قفل میگوید: «قفل، درختی است منتهی الارب، در نقش (منتهی الارب) نشان، کلیدانه. آهنی است که بدان در را ببندند و با لفظ برخاستن و انداختن و ریختن و افکندن و زدن و نهادن به معنی بستن) دهخدا، جلد یازدهم، ۱۵۵۷۶ (بر اساس شناختی که از معنی کلمه قفل در نظر داریم، احتمالا اولین قفل باید همان گره باشد که انسان آن را از پیچش دو گیاه در جهات مختلف الهام گرفته است یا بنا به ضروریات زندگی آن را ابداع نموده است.
ابزاری که به عنوان قفل به کار گرفته میشود در ابتدا به صورت ساده ساخته میشدند تا تنها بتوانند هدف اصلی که همان حفظ امنیت و مالکیت بود را میسر سازند، ولی بعدها حسن زیباییشناسی انسان و تزئین ابزار و وسایل؛ همانی که «ویل دورانت» از آن به عنوان سرآغاز هنر یاد میکند - «هنر وقتی آغاز میکند که انسان به فکر تزئین اشیاء میافتد (دورانت، ۱۳۸۱، ۱۰۵.)»، باعث شد تا از این قفلها، وسایل کاربردی – تزئینی ساخته شود. به غیر از آنچه که در دستبندها و ابزارآلات تزئینی خانمها دیده میشود جهت چفت و بست کردن آن، وسیلهای ساخته شد که هر چند ابتدایی بود، ولی برای بستن و بازکردن به کار میرفته است. از جمله قفلهایی که جنبه حفاظتی داشته اند قفلهایی بودند که در منطقه چهارمحال و بختیاری برای بستن در خورجینها و نمکدانها و. بکار میرفته است. برخی قفلها جدای از مسئله کاربردی بودن، مربوط به اعتقادات مردم میشدند و آنها عقیده داشتند که بستن دخیل و توسل به معصومین، گرهگشا میباشد. این کار را گاهی نیز برای ادای نذر انجام میدادند. در برخی موارد برای اماکن متبرکه بر اساس سفارش خاص از سوی حاکمین، قفلهایی ساخته میشد که مزین به نام «اللِّه» و «ائمه اطهار» میبودند؛ یا شکل آنها به طریقی انتخاب میشد که بی ارتباط با القاب و عناوین و مناسک و مکانهای مذهبی نبود. مانند قفلی که در خانه کعبه با آن بسته میشده است که این قفل را حاج عبد الوهاب ریاحی چالشتری (معروف به حاج عبدالله) در مکه ساخته است. «نوع دیگری از این قفلها جنبه فرهنگی داشته است و مربوط به باورهای مردم برخی مناطق ایران میشده است که به «قفل کمر» معروف است. (زکی، ۱۳۷۲، ۱۴۶).»
کاربرد قفل در گذشته
با توجه به سیر حفاظت از امنیت که شامل حفاظت از دیوارهای شهر، باروها، خانهها و اموال شخصی میشود، هر چه از کل به جزء نزدیک میشویم حس مالکیت شخصیتر و لذا قویتر شده و نگهداری از اموال و داراییها بیشتر احساس میشود.
از دیوار چین که برای امنیت سرحدات آن کشور ایجاد شده، گرفته تا دروازههای شهرها و حفظ اموال دولتی و عمومی نظیر خزانهها، انبارهای گندم و پرستشگاهها بستن در خانهها همه و همه نشان دهندۀ لزوم بهرهگیری از قفل میباشند. از آنجایی که کمکم مالکیت رایج و نیاز به حفظ آن ضروری شد علاوه بر بستن در خانهها، حفظ اموال شخصی نیز باعث شد تا در صندوقچهها و. نیز قفل شوند. ابزاری که برای این کار استفاده میشدند در ابتدا به صورت ساده، ولی بعدها به صورت کاربردی تزئینی ساخته میشدند. از قفلهای کاربردی برای بستن درها، ثابت ماندن وسایل زینتی خانمها و مهار حیوانات استفاده میشده است. در شهرکرد و چالشتر قفلی به نام «بخو» به گونهای ساخته میشد که به واسطۀ آن و با کمک زنجیرهایی که در آن قرار داشت، پاها یا دستهای قاطر را میبستند تا نتواند فرار کند. این وسیله حالت حلقه مانند داشت که توسط قفلی بسته میشد. این نوع قفل را بیشتر از جنس فولاد میساختند. تصویر شماره (۲).
انواع قفلهای ایرانی از لحاظ فنی و صنعتی
قفلهای ایرانی را از دیدگاه فنی میتوان در ردههای زیر تقسیمبندی کرد:
۱- قفلهای ثابت درب (کلیدون خانه) که شامل: ۱-۱) کلون دان (قفل رومی) ۱-۲) کلون ۱-۳) قفل فنر پخششو.
۲- قفل آهن که شامل: ۲-۱): قفل فنری با کلید پیچی ۲-۲): قفل فنری با کلید فشاری ۲-۳): قفل لوله با کلیدپیچی ۲-۴): قفل رمز (حرفی بی کلید) ۲-۵): قفل نافی ۲-۶): قفل با پیکره حیوانی.
از آنجایی که قفلهای ثابت در گذشته بسیار کاربرد داشتهاند در اینحا مختصر اشارهای به برخی از آنها میشود:
۱-۱) قفل رومی یا کلون دان: عبارت است از قفل کلون چوبی محکمی است که داخل بدنه قفل واقع شده است. بدنه قفل با گلمیخهای آهنی دستساز، به یک لنگه در وصل شده است.
۱-۲) قفل کلون: اینگونه قفل در تمام ایران پیدا میشود و از لحاظ ساخت جزء کهنترین آنهاست. کلید این نوع قفلها که قدمت آن به ۲۰۰ سال ق. م. میرسد در خرابههای خورسآباد نزدیک شهر باستانی نینوا پیدا شده است. پروفسور گریشمن در چغازنبیل نزدیک شوش قفل و کلونی سنگی از زیر خاک بیرون آورده که آن را مربوط به قرن سیزدهم ق. م. میداند. به نظر وی کشوی سنگی با قلابهای مفرغی به در وصل میشده است. کلون دارای چندین دندانه است که شیطانک آن، وقتی قفل بسته میشود روی آن میافتد و بدین ترتیب ضامن آن میشود. برای باز کردن در، کلید را از شکافی که در داخل بدنه قفل است و کلید خور نامیده میشود، وارد میکنند. پرهها یا برجستگیهای روی کلید نظیر بریدگیهای روی کلون است. کلید در آن موقع بلند میشود و بدین ترتیب شیطانک را بالا میبرد. وقتی که کلید کشیده میشود قفل عقب میرود و با تغییرات زیادی که در تعداد شیطانکها و موقعیت آنها داده شده است قفل باز میشود.
کلونها که از جمله قفلهای چوبی هستند از زمرۀ قفلهایی محسوب میشوند که بر روی در ثابت میشوند (تصویر شماره ۳). از این قفلها برای بستن درهای اصلی، دروازههای باغها، دروازههای شهرها و... استفاده میشده است. این قفل متشکل از یک کلون چوبی محکم است که درون بدنه قفل قرار میگیرد و بدنه قفل با گل میخهای بزرگ آهنی روی در وصل میشود. ابعاد درهای چوبی خانهها معمولآ به این اندازه بوده است که عرضشان از یک متر کمتر و از دو متر بیشتر نبوده و طولشان بین ۲ متر و ۱۰ سانتی متر و ۲ متر و ۲۰ سانتی متر بوده است. محلّ قرار گرفتن کلون به اندازه ۸۰ سانتی متر بالاتر از پاشنۀ در قرار میگرفته است که این اندازه متناسب با قد انسان بوده است.
قفلهای کلوندار به چند دسته تقسیم میشوند: ۱-۲-۱): نوع ساده که کلید ندارد.۱-۲-۲): نوع دیگری که برای باز کردن آن نیاز به کلید احساس میشود و کشوی آن را به شکل دندهای میسازند.
این نوع کلونها خود به چند دسته تقسیم میشوند:
الف) کلونهای نوع اول: که کلید چوبی داشتند و نوک کلید ۲ یا ۳ دنده برایش قرار میدادند و این دندهها هم راستای ۲ یا ۳ سوراخی قرار میگرفتند که درون کلون قرار داشتند و آن را عقب میکشاندند و باعث باز شدن قفل میشدند، یعنی ۳ دنده درون ۳ سوراخ کشو قرار میگرفت، آن را عقب میکشید و آزاد میکرد تا قفل باز شود. این نوع قفلها حدود ۸۰ تا ۱۰۰ سال پیش در شهرکرد ساخته میشدند.
ب) کلونهای نوع دوم: بعدها بوجود آمدند و کشویی صاف داشتند که قسمت زیرین ۲ یا ۳ سوراخ داشت و قسمت رویین نیز به همان تعداد سوراخ دارای دنده بود و دندهها به شکل آزاد وجود داشتند و سر آنها گویهایی قرار داشت و هنگامی که قسمت زیرین سوراخ دار جلو میآمد دندهها بالا رفته و هنگامی که با شیارها هم راستا میشدند؛ دندههای بالایی که آزاد بودند درون شیارهای زیرین میافتادند و به این صورت کار قفل شدن انجام میشد هنگام باز کردن قفل، کلید درون قسمت زیرین شده و دندهها را که تا پایینترین قسمت شیار زیرین آمده بود به بالا میراند و آنها را آزاد کرده، قفل را باز میکرد. اگر کلید یک سانتیمتر مربع حجم داشته باشد؛ قسمت درونی کشویی زیرین کلون دو سانتی متر مربع حجم دارد سابقه ساخت این نوع کلونها در شهر کرد به ۷۰ تا ۸۰ سال پیش میرسد.
ج) آخرین نوع کلونهای مورد استفاده به گونهای توسط استاد «احمد محمدیان دهکردی» ساخته شده که فقط کلید مخصوص به کلون قادر به باز کردن آن میباشد (شاشین، ص. ۲۸۴- ۲۸۶.)
چالشتر
چالشتر شهری است در ۷ کیلومتری باختری شهرکرد- مرکز استان چهارمحال و بختیاری- اگر شهرکرد را مبدأ حرکت بگیریم، پس از عبور از دو روستای زانیان پایین «مهدیه» و زانیان بالا «اشکفتک» به چالشتر میرسیم. وجه تسمیه این شهر را این گونه دانسته اند: در آنجا گودال یا چال وسیعی بوده که شترداران این نواحی شترهای خود را در آن میخواباندند. در مرآه البلدان آمده: «از آن جایی که در زمان شاه طهماسب صفوی برای ساختمان حصار تهران از این منطقه خاکبرداری شده، دو گودال عمیق به وجود آمده است که در آنجا شتران را میخواباندند (سنایی، ۱۳۷۸، ۲۴۹)».
در حال حاضر قفل سنتی چالشتر بیشتر در اندازههای کوچک وبه صورت تزئینی ساخته شده و به عنوان آویز گردنبند استفاده میشود. زیباترین این قفلها، قفل ساخته شدهای است که توسط یکی از استادان هنرمند چالشتری نزدیک به نیم قرن پیش به ملکه سابق ایران «ثریا اسفندیاری» اهداء شده است. این قفل از جنس طلا ساخته شده و گفته میشود، کوچکترین قفل جهان است که تمام خصوصیات یک قفل کامل را دارا میباشد.
قفل سازی در چالشتر
روستاها و شهرهای اطراف شهرکرد سهم قابل ملاحظهای در تولیدات صنایع دستی منطقه ایفا میکنند. یکی از صنایع دستی سنتی ایران که وجه صنعتی آن اهمیت بیشتری مییابد، قفل سازی است. قفلسازی در چالشتر سابقه طولانی داشته و لذا از حیث فنی و طراحی و ساخت سیر تکاملی و تکوینی خود را به خوبی سپری کرده است. افراد زیادی در این شهر به حرفۀ قفلسازی مشغول بودهان که متاسفانه به دلایل عمدهای که اشاره خواهد شد امروزه بسیار کم و محدود شده است.
حیات قفلسازی سنتی در چالشتر به دورۀ صفوی میرسدد که حدوداَ ۲۵۰ تا ۳۰۰ سال قدمت را پشتوانۀ خود دارد. بین مردم، اینگونه مشهور است که یکی از خوانین چالشتر به نام «خواجه عبدالله نصر» در دوران کودکی به اصفهان رفت و نزد استادی به نام «محمد علی طلایی» که از استادان مشهور اسلحه سازی بود، مشغول به فراگیری این هنر-صنعت شد. او پس از فراگیری این هنر-صنعت به چالشتر بازگشت و پس از به وجود آوردن تغییراتی در قفل اصفهان، قفلی تزئینی و استحکام یافته را طراحی کرد و ساخت.
اجزای تشکیل دهندۀ قفل چالشتر
هر قفل شامل ۱۳ قطعه است که عبارتند از: بدنه (توپه)؛ دو پایه؛ دسته؛ میخ؛ ته قفل؛ طبلک؛ دری؛ فنر؛ زبانه؛ مارپیچ؛ واشر پشت زبانه؛ ماسوره و دری ماسوره میباشد که تمام این قطعات همگی دستساز هستند. اجزای تشکیل دهندۀ کلید نیز شامل ۴ قطعه میباشد که عبارتند از: دسته؛ وربند؛ ماسوره و مارپیچ.
هر کلیدی فقط مخصوص یک قفل بوده و قفل دیگری را باز نمیکند. به همین دلیل کلیدها راست پیچ یا چپ پیچ هستند تا اصطلاحاَ به قفل دیگری نخورند. برای این کار دندههای کلید را متفاوت میسازند. این نکته تفاوت مکانیزم قفل و کلید چالشتر با دیگر قفلها را نشان میدهد.
ابزار و وسایل ساخت
برای قفل سازی از ابزار و وسایلی به شرح زیر استفاده میکنند:
الف) سوهان: سوهان را در زبان محلی سوون (souvoun) میگویند. سوهان برای ساییدن و شکل دهی قطعات فلزی در اندازههای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
ب) برقو: از جهت طولی، برقوها انواع مختلف دارند و تعداد کمی از آنها با سطح مقطع سایش دهنده وجود دارند و هر کدام کار خاصی انجام میدهند.
ج) مته: مته برای سوراخ کردن قسمتهای مختلف قفل از جمله پایه و دسته مورد استفاده قرار میگیرد که با گذراندن میخی از درون پایه و دسته به آن حالت چرخنده میدهند. مته هم بصورت برقی و هم بصورت دستی وجود دارد.
د) گیره: از دو فک تشکیل شده که توسط دستهای باز و بسته میشود. گیره برای ثابت نگه داشتن قطعهای از قفل که استاد کار در حال انجام کار بر روی آن است بکار برده میشود (تصویر شماره ۴).
هـ) گیره دست: گیره دست را در زبان محلی گیره دس میگویند. گیره دست برای گرفتن و نگه داشتن قطعات کوچک قفل استفاده میشود.
و) چکش: برای ضربه زدن، مسطح کردن و شکل دادن به ورقههای فلزی برای قسمتهای گوناگون قفل، پرچ کردن و جدا کردن سیمهای چسبیده به قفل به هنگام جوش دادن قفل و... به کار میرود.
ز) سندان: سندان را در زبان محلی سندون میگویند. سندان قطعه فلز فولادی محکمی است که چند سوراخ روی آن قرار داده شده و قسمتی از آن حالت کشیدگی دارد که به صورت مثلث باریک میباشد و هر قسمت آن شکل و کاربرد ویژهای دارد (تصویر شماره ۵).
ح) کوره: کوره محفظهای است که در آن بوسیله حرارت بالا، قطعات مختلف قفل را به هم جوش میدهند.
ط.) اسکنه: هم عمل تراش دهنده را انجام میدهد و هم برشهای مختلفی را ایجاد میکند. اسکنه نوعی قلم است که توسط ضربه چکش وسط کار ایجاد برش یا تراش مینماید.
خ.) انبر دست: انبر دست را در گویش محلی «امبردس» میگویند. این ابزار برای نگه داشتن آهن داغ شده و ضربه زدن به آن به کار میرود، که در این مورد دسته اش باید پلاستیکی (عایق حرارتی) باشد.
ف.) حدیده: وسیلهای است برای ساخت پیچهای کوچک که برای قسمتهای داخل قفل مورد استفاده قرار میگیرد.
ض.) قلاویز: از قلاویز برای ساخت پیچهای بزرگ استفاده میشود.
مراحل ساخت قفل چالشتر
قفلها را معمولاً از مس، آهن، برنز و برنج و فولاد میسازند که فولاد رواج بیشتری دارد. برای ساختن قفل، فلز اولیه را سه برابر وزن قفل ساخته شده انتخاب میکنند. مراحل ساخت قفل به اختصار به شرح زیر است:
۱ – بریدن ورق فلزی به شکل چلیپا ۲ – پیچیدن ورقه فلزی دور یک مفتول فلزی با مقطع دایره
۳ – گذاشتن آن روی سندان و زدن چکش تا به شکل استوانهای برسد. ۴ – قرار دادن طبلک داخل استوانه (طبلک ورقهای دایره شکل است که قطرش با قطر داخلی دهانۀ بدنه یکی است و درون بدنه قرار میگیرد) ۵ – گذاشتن درپوش در قسمت انتهای استوانه (قفل) ۶ – ساختن پایهها که دو تا بوده و باید هم شکل و هم اندازه درست شوند که اندازه آنها یک سوم ارتفاع کل قفل در نظر گرفته میشود و تقربیاً مربعی شکل بوده و یک سوی آنها نیم دایره در نظر گرفته میشود.
۷ – استفاده از نوارهای بسیار باریک برنج برای جوش دادن قسمتهایی که بهم اتصال داده میشوند. ۸ – انداختن قفل در آب و اضافه کردن کمی پودر جوش -که در چالشتر به آن تنه کار گفته میشود- روی برنجهایی که در قسمتهای اتصال قفل قرارداده شده است. ۹ – بیرون آوردن قفل از آب و چفت کردن تمام قطعات با سیم به هم ۱۰ – قراردادن قفل در کوره تا برنج ذوب شده و دورتادور بدنه و دسته را بپوشاند (درجه حرارت کوره باید به اندازهای باشد که بدنه ذوب نشود) ۱۱– جوش دادن قسمت انتهایی قفل و طبلک و پایه.
۱۲ – آرام درآوردن قفل از کوره و سوهانی کردن آن ۱۳ – ساخت دسته از میلگرد یا ورقههای ۵، ۶ یا ۸ میلیمتری به شکل نعل اسب (اگر قفلی مسی باشد باید دسته هم مسی باشد و به همین ترتیب فلزات دیگر هم باید قفل و دسته شان هم جنس باشند) ۱۴ – رد کردن میخی از درون سوراخ تعبیه شده در دسته و رد کردن آن از سوراخ پایه تا اینکه باهم یک محور چرخنده بوجود آوردند. ۱۵ – سوهان کاری دسته و دادن نقوشی مثل اسلیمی و ... روی آن ۱۶ – ساختن پیچ و زبانه که مهمترین مرحلۀ ساخت است و تمایز قفلهای چالشتری از بقیۀ قفلها در این مرحله مشخص میشود، چون این مرحله تماماً با دست انجام میشود و هیچ نوع کلیدی نمیتواند قفل دیگری به جزء قفل خودش را باز کند. (پیچ با سوهان کاری درست میشود) ۱۷ – ساخت در پوش رویی قفل که از دو تکه تشکیل میشود ۱۸ – سوهان کاری قفل ۱۹ – حک کردن نقوش روی بدنۀ قفل ۲۰ – ساخت کلید.
زیباییهای قفل چالشتر
قفل سازان چالشتر در گذشته قفلهای منطقۀ چهارمحال و بختیاری و بخشی از اصفهان را تأمین میکردند. در این شهر کوچک، صد سال پیش، حدود ۷۰ قفل ساز از این طریق امرار معاش میکردهاند. قفل چالشتر در دو نمونه ساخته میشود (تصویر شماره ۶):
۱-قفلهای زیره دار که برای جعبهها و گنجهها و وسایل تزئینی استفاده میشود.
۲-قفلهای قلوهای یا معمولی که در مقیاس بزرگ برای درهای مغازهها و ... ساخته میشوند. قفلهای فرمدار و نقش دار که از پایان دوره ساسانیان تا اواخر قاجاریه ساخته میشد، جزء زیباترین قفلها هستند. از این نمونه قفلها با وجود رکود و عدم استقبال سازندگان و مشتریان در مقیاس اندک هماینک در چالشتر ساخته میشود. در ساخت اینگونه قفلها از تصاویر حیوانات و گاه انسان برای زیبایی شکل قفل استفاده میشده است، ولی نقشی که از گذشته تا به امروز بسیار بیشتر از فرمهای دیگر بر روی قفل چالشتر استفاده میشود نقش اسلیمی است که بر روی قفل حک شده و با طلا مزین میشود (تصویر شماره ۷). علاوه بر نقش اسلیمی بعضاَ از نقوش هندسی چهار گوش و هشت گوش نیز بر روی قفل استفاده میکنند. روی دسته قفل، اسلیمیهای کوچک و روی بدنه به نسبت کل قفل اسلیمیهای بزرگتر و در گوشههای بدنه قفل سراسلیمی حک میشود و نقوش تقریباً تمامی بدنهی قفل را دربر میگیرد.
فرم بسیاری از این قفلها خصوصا آنجائی که دسته از بدنه جدا میشود، از حجاریهای تخت جمشید (یک اسب بالدار) وام گرفته شده است. شیارهای روی بدنه قفل نیز مشابه ستونهای تخت جمشید میباشد که با سوهان روی قفل ایجاد میگردد تصویر شماره ۸).
قفلسازان برای ساختن قفل، همانطور که گفته شد فلز اولیه را سه برابر وزن قفل مذکور انتخاب میکنند. این مسئله باعث میشود تا قفل از لحاظ زیبایی دقیق و در تمامی مراحل کار دارای تناسب باشد.
از لحاظ زیبایی ظاهری پایههای قفل را هم شکل و هم اندازه میسازند و اندازه آنها را یک به سه ارتفاع کل قفل در نظر میگیرند تا هماهنگی و تناسب بین پایه و بدنه برقرار شود.
دستههای قفل هم به شکل نعل اسب ساخته میشود که هم سهولت در استفاده را ممکن میسازد و هم بر وزن و شکل نعل اسب و استر بوده و اینچنین توجه ایشان را به فرم ابزار دمدستی پیرامونشان را منعکس مینماید. در قفلهای چالشتر دسته و بدنهی قفل هم جنس ساخته میشوند تا همانند پایه و بدنه هماهنگی لازم از لحاظ زیبایی ظاهری برقرار گردد. در مرحلۀ نقشاندازی هنرمند قفلساز با هنرهای همچون قلم زنی، طلا کوبی، نقره کوبی و منبت کاری روی فلز نیز مأنوس است.
از جمله استادان بنام قفلساز چالشتر آقایان نگهدار خواجه علی و حیدر صفاری هستند، که آقای خواجه علی هنوز هم در کارگاه کوچک خود مشغول به کار است (تصویر شماره ۹). بنا به گفتۀ آقای خواجه علی مکانیزم قفلشدن قفلهای اصفهان و نجف آباد به نسبت قفلهای چالشتر برعکس است که به راحتی باز میشوند و از نظر حفاظتی سطحیتر میباشند. بهصورتی که حتی با چوب هم میشود این قفلها را باز کرد، ولی درون قفل چالشتر پیچی وجود دارد که به غیر از کلید خود با هیچ کلید یا وسیلۀ دیگری باز نمیشود. آقای خواجه علی قفل کوچکی به اندازۀ یک لوبیا با مقیاس ۷۸۰ سوت (۳ گرم) با ۱۷ قطعه به طول ۸ میلیمتر به آستان قدس رضوی هدیه کردهاند. این قفل در نوع جزء کوچکترین قفلهای دستساز جهان محسوب میگردد. ایشان همچنین یک قفل بزرگ به اندازۀ یک کیلو و ۳۰۰ گرم نیز به آستان قدس رضوی هدیه کردهاند. بنا به گفتۀ ایشان خریداران قفلهای چالشتر دلالان هستند که این قفلها را به کشورهای فرانسه، آلمان، هلند و ... صادر میکنند.
آسیب شناسی قفل چالشتر
ورود زندگی انسان معاصر به دنیای ماشینی و صنعتی در هر صورت باعث فراموشی و اضمحلال صنایع دستی کهن و سنتی میگردد. این محصولات بیشتر جنبه مصرفی داشته و کمتر از آنچه پیشتر اهمیت داشته، از بارقههای هنری و ظرافت و تزئین بهرهبردهاند. قفلسازی یکی از گونههای صنایع دستیست که اشباع بازار از محصولات جدید راه استمرار و احیاء این شاخه از هنرهای سنتی را به مخاطره انداخته است:
موارد ذیل عمده دلایل انزوای این هنر-صنعت دیرینه سال گردیده است:
الف) جایگزین شدن قفلهای دوکلیدی فرنگی به جای قفل چالشتر به علت ارزانتر بودن این قفلها و کاربرد ساده و آسان و همچنین داشتن رمزهای بازگشائی مختلف.
ب) کمبود هزینه و صرف وقت زیاد: به دلیل گران بودن آهن، مس، نقره، طلاو... کمتر کسی به انجام این هنر روی میآورد. همچنین درآمد اندک قفلسازان از این حرفهپرمشقت است که همیشه قادر به خرید این فلزات نیستند. هم چنین برای درست کردن اینگونه قفلها از آنجائی که تمام مراحل کار با دست انحام میگیرد وقت زیادی صرف میشود.
ج) کمبود نیروی انسانی: به دلیل مشکلات و مسائلی که در موارد بالا ذکر شد کسی به این هنر- صنعت زیبا و کم بدیل روی نمیآورد و این هنر با کمبود نیروی انسانی مواجه میشود.
د) عدم استقبال و وجود علاقه جوانان به یادگیری این هنر-صنعت: با ماشینی شدن و صنعتی شدن زندگی انسانها و رویآوری ایشان به جاذبههای تکنولوژیک دیگر از روی آوردن جوانان به هنرهای سنتی که فراگیری حرف در آن بصورت روند استاد و شاگردی میسور میگردد، خبری نیست.
هـ) مصائب و مشکلات مراحل تولید.
و) عدم توجّه مردم به هنرهایسنتی و محصولات آن: این هنر –صنعت به علت عدم توجه و استقبال عامه رو به اضمحلال است.
ز) وجود دلالان و واسطه گران در این جریان رکود بیتاثیر نیست.
نتیجه گیری
تعارض فرهنگ ماشینی و دستاوردهای آن به مثابه یورشیست که در صدد نسیان کامل همهی ارزشها و تشتت اصول و آداب رفتاری و زیستی سنتی خصوصا هنرهای صناعی میباشد. در دوران گذر از نظام سنتی به دنیای مدرن که سمبل و افتخارش تکنولوژی و ماشین است هنرهای سنتی خاصههنرهائی که وجه صنعتی آن در رقابتی نابرابر با تکنولوژی و تولید انبوه قرار میگیرد، در معرض تهدید و خطر میباشند. لاجرم فرآیندهای سنتی و مورد حمله، از ثبات پیشین خود به لحاظ برکندهشدن همان چارچوب و نظام سنتی، بیبهرهاند و نسبتاً قادر به رویاروئی با آن نیستند. چرا که دیگر نیروهائی که پیشتر از این نظام حاکم (ویژگیها و آداب) صیانت میکرده و در مقابل نفوذ بیگانه مقاومت میکرد، وجود ندارد و هم از سوئی دیگر تجانس عمیقی که سابقاً موجب تداوم نبض حیات آن ترکیبات موفق بود، دیگر وجود ندارد.
از سوئی دیگر جاذبههای فریبنده تکنولوژی و دلمشغولیهایش ما را از میراث گذشتگان به کلی دور ساخته و الحان خاطرات قومی را به باد نسیان سپردهایم. هنرهای سنتی میراث گرانقدر ظفرمندیهای تمدین ماست که اگر دریغ ورزیم به فراموشی و اضمحلال رفتهاند.
قفلسازی با بهرهمندی از معیارهای هنری و ارزشمند از جمله صنایع سنتیست که عدم توجه به آن و حمایت از صنعتگران این عرصه که انگشتشماراند در حال احتضار است.
قفل چالشتر عرصۀ چالش ظرافت و احساس با فولاد و آهن است، چالشی که نهایتاً به همنشینی زیبا و تأملبرانگیزی میانجامد. در قفل چالشتر ظرافت و روحیۀ هنرورزی، چون همیشه بر مادۀ سخت فائق آمده و بر همین اساس است که جنبۀ کاربردی آن را تحت الشعاع بارقههای هنری سازندگان این ابزار کاربردی قرار داده است. یکی از شگردهای این هنرنمایی بر پیکرۀ فولاد و آهن تعامل فرم گرایانه فضای خالی با فرم مثبت است. همان ارزش و معیار زیبایی که هنرمندان سنتجوی سقاخانه را به جستاری دوباره در این هنر- صنعت قدیمی راغب کرده است. اعجاب و شگفت انگیزی در این گونه هنرـ صنعت همان وجهیست که در آن خردورزی و جدال زیبایی بر سر اثبات خویش، هر مخاطبی را تکان داده و متحیر میکند. آن ارزشی که میتواند در بستری جدید و بر کارکردی نوین مورد بازبینی قرار گیرد.
البته این نکته بدین معنا نیست که متوقع و متصور باشیم مجدداً از این قفلها بر در خانهها و صندوقچهها، با وجود تکنولوژی جدید، استفاده شود، بلکه این هنر- صنعت جدید را که در مقابل تکنولوژیهای پیشرفته در این عرصه مقاومت کرده و احساس میشود رسالتی را به ما گوشزد میکند و آن اینکه کارکردی جدید تعریف کرده و ارائه نماییم. مثلاً از هنرنمایی صنعتگران این عرصه و شگردهایشان در جهت پیکرهسازی و بُعد زیباییشناسی در حیطۀ مجسمه سازی بهره گرفته شود. اساساً این تغییر کارکرد (function) شاید تنها راه نجات هنرهای سنتی باشد که رفته رفته به خاطر جایگزینی محصولات جدید عرصۀ تکنولوزی بر وجه کاربردی آنها به یاد فراموشی سپرده میشوند. هرچند همان رویکردهای سنت گرا که در جریانات هنری و اجتماعی پست مدرن نیز خود عرصهای است قابل تأمل برای احیای این هنر - صنعتها و تداوم روند تولیدی آنها.
قفل چالشتر در زمانهای گذشته به ویژه دوران صفویه از رواج و رونق فراوانی برخوردار بوده است و قفل سازان نیز همانند سایر هنرمندان از ارزش و اعتبار بالایی برخوردار بودند و از آنحایی که با مسئله حفاظت از اموال مردم رو به رو بودند اکثراً از بین افراد امین و درستکار انتخاب میشدند، به خاطر احترام والا و ارزشی که به کار آنها داده میشد و به علت حمایت بالای خوانین از صنعتگران و هنرمندان اکثر آنها از وضعیت اقتصادی مطلوبی برخوردار بودند و با فراغت و آسودگی خیال میتوانستند دست به خلق و آفرینش قفلهای هنری بزنند. البته، چون قفل سازان آن دوران کار خود را در نهایت دقت و ظرافت انجام میدادند و بیش از آنکه به سود و منفعت بیندیشند کمال هنری را سرلوحۀ کار خویش قرار داده بودند موجب شده بود تقاضای خرید از سوی گردشگران خارجی نیز افزایش یابد و دلیلی باشد برای شهرت منطقه و قفلهای چالشتری در بین جهانیان. ولی امروزه به دلیل گسترش فرآیند تکنولوژی و ناکافی بودن کارایی قفل سنتی برای حراست از اموال و... باعث کمرنگ شدن نقش قفل سنتی شده است و به همین دلیل قفل سازان چالشتری اکثراً به قفل سازی به عنوان شغل دوم یا هنری برای پر کردن وقت فراغت خویش مینگرند.
اهم راهکارهای پیشنهادی این تحقیق برای توسعه این هنر-صنعت پس از بررسی آسیب شناسی که در این پژوهش بدان پرداخته شد به شرح ذیل میباشد:
• متولیان این هنر- صنعت باید از افراد خبره استفاده کنند.
• حمایت مسئولین مهمترین اصل برای توسعه این هنر در استان میباشد.
• بازاریابی و اشاعه کالاهای این هنر-صنعت.
• تلاش برای افزایش آگاهی مردم از ارزشهای این هنر-صنعت و تقویت رابطه ایشان با این هنر.
• فراهم نمودن شرایط لازم برای ایجاد تشکلهای غیردولتی علاقهمند به این هنر.
• ایجاد علاقه در جوانان برای تولید این هنر –صنعت.
• توجه به پتانسیلهای اقتصادی موجود در این هنر-صنعت برای رفع تنگناهای مالی.
منابع و ماخذ
• شاشین، این سات سو، (؟)، سیری در صنایع دستی ایران، چاپخانه: هانشی جی، توکیو، ژاپن.
• دهخدا، علی اکبر، (؟)، لغت نامه دهخدا، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، جلد یازدهم، تهران.
• سینایی، حسین، (۱۳۷۸)، مروری بر صنایع دستی استان چهارمحال و بختیاری، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان چهارمحال و بختیاری، شهرکرد.
• زکی، محمد حسن، (۱۳۷۲)، هنر ایران، ترجمه محمد ابراهیم اقلیدی، انتشارات صدای معاصر، تهران.
• وولف، هانس. ای، (۱۳۷۲)، صنایع دستی کهن ایران، ترجمه دکتر سیروس ابراهیم زاده، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، تهران.
• مصاحبه با آقای نگهدار خواجه علی، چالشتر، کارگاه قفلسازی استاد، بهار ۱۳۸۷.
• دورانت، ویل، (۱۳۸۱)، تاریخ تمدن «مشرقزمین گاهوارۀ تمدن» ترجمه احمد آرام و دیگران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هشتم، تهران.
این مطلب نخستین بار در پایگاه دایره المعارف اسلامی منتشر شده است.