فیلم سینمایی زهرمار در حالی اکران میشود که بر خلاف تبلیغات گولزننده و حواشی کاذبی که پیرامون آن به وجود آمده، نه یک کمدی جذاب است، نه یک فیلم پرحاشیه در شوخی با مداحان و نه حتی یک فیلم سینمایی و اگر این حاشیهسازیها نبود، این فیلم باید در گیشه شکست سختی را متحمل میشد.
«تابناک»، مهدی خرم دل؛ جواد رضویان پس از تجربیات متعدد بازیگری کمدی، با فیلم سینمایی «زهر مار» به صف بازیگرانی پیوست که کارگردان شدند. داستان نخستین فیلم رضویان، درباره مداح شناختهشدهای به نام حاج حشمت تهرانی با نقش آفرینی سیامک انصاری است که قرار است در شورای شهر تهران عضو شود. او در یکی از شبها یکی از دوستان قدیمی خود، رهی با بازی سیامک صفری را پس از سالها میبیند. رهی که از حاج حشمت دل خوشی ندارد، او را درگیر یک ماجرای فروش مواد مخدر و یک زن بدسابقه با بازی شبنم مقدمی میکند و میگریزد... .
فضاسازی که درباره این فیلم شکل گرفت، به گونهای بود که ظاهراً مداحان در این فیلم مورد تمسخر قرار گرفته و با توجه به شباهت کاراکتر سیامک انصاری به دو مداح مشهور تهران، این فضاسازی تا حدودی موفق شد. متأسفانه برخی مداحان نیز در زمین سازندگان این فیلم بازی و اعتراضهای تندی کردند که ارتباطی با این فیلم نداشت و صرفاً گروهی از مردم را تحریم میکرد تا از سر کنجکاوی بلیت بخرند و به تماشای این اثر ضعیف بنشینند؛ اما چرا باید یک فیلم متکی به چنین حواشی شود و نسبت به وقوع این حواشی نیز سکوت کند؟
پاسخ کوتاه این است که جواد رضویان در نخستین تجربه کارگردانیاش ناامیدکننده ظاهر شده است و چه بسا اگر نامش روی این فیلم نبود، این فیلم فروشی به مراتب کمتر از آنچه اکنون داشت، به دست میآورد. فیلم فاقد ساختار روایی منسجم و حاوی یک روایت خطی با کمترین شاخ و برگ شبیه به تلهفیلمهای مناسبتی است. حتی در کادربندیها نیز هیچ جزئیاتی مشاهده نمیشود که تماشایش نیاز به پرده بزرگ داشته باشد و این فیلم را میتوان در قاب تلویزیون تماشا کرد و هیچ جزئیاتی را نیز از دست نداد.
نه رویدادهایی که در داستان گنجانده شده جنبه پیشبرنده دارد و نه کاراکترها به گونهای ظاهر میشوند که بتوانند ضعف سناریو و کارگردانی را به دوش بکشند و با وجود آنکه کارگردان کوشیده با یک داستان اندک، یک فیلم را با ریتم تند بسازد، اما ایستایی در طول فیلم غیرقابل چشمپوشی است و چه بسا تماشاگر حرفهای را بابت این انتخاب در معرض شماتت قرار دهد. متاسفانه حتی کمدی موقعیت جذابی نیز شکل نگرفته و جواد رضویان نتوانسته در خلق این موقعیتها که تجربهاش را دارد نیز موفق عمل کند و به این ترتیب این فیلم بیش از آنکه یک کمدی جذاب برای تماشاگران باشد، یک تراژدی تلخ برای سازندگانش محسوب میشود.
شاید حکایت سازندگان این فیلم روایت آن پدری باشد که نام پسرش را چیزی گذاشت که خودش هم جرأت خطاب کردنش را نداشت! چه بسا سوژه انتخاب شده، باعث گشته رضویان و نوروزبیگی تهیه کننده این فیلم، دست به عصا حرکت کنند تا در نهایت این اثر ختم به خیر شود و رنگ پرده را ببیند، وگرنه بعید است بتوان تله فیلمی تا این حد غیرقابل دفاع که حتی وجه سرگرمی قابل توجهی نیز ندارد به عنوان نخستین فیلم یک کارگردان ارائه کرد.
اگر جز این باشد و احتیاط بیش از حد، این فیلم را به ورطه نابودی نینداخته باشد، اولین فیلم جواد رضویان را مصداق واضح آثاری میتوان تلقی کرد که قصد دارند در فضای کنونی سینمای ایران به دنبال استفاده از اقبال عمومی نسبت به فیلمهای کمدی به هر قیمتی هستند و در نهایت در زمره ناکامهای این بازی قرار میگیرند. جای تأسف دارد که پرداختن بیش از این عبارات به این فیلم، اتلاف وقت است و باید با بسنده کردن به همین خطوط محدود، از آن فاصله گرفت.