اندیشمندان اغلب به دنبال پاسخ به پرسشهایی هستند که در دورانشان وجود دارد. جابری ملیگرای عربی است که قصد حاکم کردن جمهوری سکولار وحدتگرا بر کل کشورهای عربی را در سر میپروراند. او تداوم سنت طه حسین در اندیشه و جمال عبدالناصر در کنش سیاسی است. جابری مشکل جهان عرب را تفرقه، تجزیه، استعمار و هجوم غرب و قدرتگیری ایران میدانست. میراث خسروانی، سنت پارسی تفکر، حکمت شرقی و فرهنگ ایرانی همیشه در ذهن جابری وجود داشت و او سعی داشت آن را بشناسد، اما همیشه نگاه او به این میراث منفی بوده است. او استبداد، خرافات، عرفانزدگی، دشمنی با علم، نابودی عقلانیت، نبود سنت لیبرالیسم، فردگرایی، آزادی، از بین رفتن سکولاریسم، پدرسالاری و ضدیت با زنان را به اندیشۀ ایرانی ارتباط میدهد. فلسفۀ مشرقی یا حکمت خسروانی همیشه در پس ذهن جابری وجود داشت و او علل همۀ شکستها و ناکامیهای عربی-اسلامی را ایران میدانست. سایۀ سنگین میراث ایرانی همیشه بالای سر او بوده است و هرچه عمیقتر گردید بیشتر دانست و در آن غرق شد؛ و پیشفرضهای غلطی که در اندیشه اتخاذ کرده بود مانع از قضاوتهای درست گردید.
جابری دشمنی قابل احترام
جابری بهعنوان روشنفکری که کلیشههای اشتباه فراوانی نسبت به اندیشه و فرهنگ ایران دارد، نمیتواند مورد تأیید و ستایش من بهعنوان پژوهشگر علوم سیاسی باشد. جابری همان اشتباهی را انجام داد که اغلب روشنفکران همهچیزدان و قیاساندیش معاصر تکرار کردهاند. کتاب تازهای از جابری به قلم آلمهدی با عنوان «عقلانیت اخلاقی عربی و تأثیر سنت خسروانی» به فارسی ترجمه شده است. در این کتاب نیز همانند سایر آثار جابری سهگانههای عربی، ایرانی و یونانی وجود دارد و بهطور مشخص سنت خسروانی و تأثیر آن بر اخلاق عربی-اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. جابری منابع سنتی را خوانده است، صاحب اندیشه است، سنت را میشناسد و به خصوص برای من دشمنی قابل احترام است؛ چراکه اندیشۀ ایرانی را مورد نقد قرار میدهد. در این کتاب، جابری با تمایز قرار دادن بین اخلاق و ادب سعی میکند پنج ادب عربی، اسلامی، صوفی، پارسی و یونانی را مورد واکاوی قرار دهد؛ البته نیمی از کتاب سنت ایرانی خسروانی است و به نظر جابری این سنت باعث گسترش گفتمان اطاعت در اخلاق عربی شده است.
جابری اعتقاد دارد ایرانیان در نظامیگری و جنگ از اعراب شکست خوردند اما بهتدریج اندیشه، فرهنگ، نمادها، آیین و اخلاق خسروانی خویش را در همۀ زمینهها بر مسلمانان تحمیل کردند؛ یعنی پیروز نهایی جهان اسلام و تمدن عربی ایرانیان هستند که انتقام خویش را از عربها گرفتند. در ذهن دشمنانگار و توطئهگرای جابری، ایرانیان دشمنانیاند که با فکر در حال انتقام از میراث عربی بوده و هستند. در اندیشۀ جابری ادب برآمده از سنت خسروانی است که ریشۀ ایران باستانی به خصوص ساسانی دارد. این ادب در همۀ وجوه زندگی دخالت میکند و دارای سه شاخص است: ابتدا اینکه سلطنتی و شاهنشاهی است، دوم اینکه طبقاتی و جایگاهی است (بین عوام و خواص و بین طبقات مختلف تفاوت قائل است) و سوم اینکه دینی و مذهبی است (بین دین و سیاست ارتباط برقرار میکند). به نظر جابری اخلاق عربی بهتدریج در همۀ زمینهها تحت تأثیر سنت خسروانی قرار میگیرد.
ادب خسروانی در اندیشۀ جابری
در سنت خسروانی گفتمان اطاعت محض و استبداد حاکم است. سلطان در رأس قرار دارد و همۀ جامعه با او سنجیده میشود و هرگونه اعتراض و انتقاد به او مساوی با شورش علیه خداست. در این ادب، حکمرانی نظام کیهانی وجود دارد که کاملاً طبقاتی است؛ عدل به معنای هرکس در طبقۀ خود معنی دارد: ابتدا سلطان، بعد دربار و کارگزاران، دینداران، جنگاوران و در نهایت مردم عادی و زنان در ردههای بعدی قرار دارند. جابری میگوید این همان سنت طبقاتی ساسانیان و اخلاقِ جایگاهی است که در مملکتداری ایران وجود داشته است. پارسیان عدل را به معنای حفظ اخلاق طبقاتی میدانستند و هرکس مغایر آن قصد اعتراض و برهمزدن این نظام را داشته است به بدترین شکل ممکن مجازات میگردید. ابنمقفع و ابنقتیبه دینوری اندیشمندانی هستند که ادب و اخلاق عربی و اسلامی را استحاله کردند؛ یعنی این دو با آثار خویش سعی کردند زیرکانه سنت خسروانی را که با عقل و اخلاق عربی-اسلامی سازگاری نداشت بهگونهای شرعیسازی کنند که گفتمان رایج گردد. به نظر جابری، ابنمقفع با ادب مملکتداری و کتب ترجمهای که از ایران باستان و زبان پهلوی به اخلاق عربی منتقل کرد، گفتمان رایج گردید و همۀ جریانهای عربی، اسلامی و حتی یونانی و صوفیان را تحت تأثیر خود قرار داد؛ بنابراین از نظر جابری، ایران و ادب پارسی عامل اصلی زوال و انحطاط عقل عربی، نابودی حقوق بشر، از بین رفتن جایگاه زنان و غلبۀ گفتمان اطلاعات در برابر لیبرالیسم است.
بنیادگرایی میراث اوست
جابری منابع را خوب شناخت، اهمیت ایران را به نیکی درک کرد، بهخوبی میان ادب و اخلاق تمایز قائل شد، جایگاه ابنمقفع و آثار او را خوب تحلیل میکند و بر نفوذ و اثرگذاری فرهنگ ایرانی و ادب خسروانی بهدرستی تأکید دارد؛ اما اشتباهات او فراوان است، اشتباهات او خوانش میراث با عقل معاصر است و حتی در این زمینه نیز گزینشی برخورد میکند؛ یعنی افتخار، سرآمدی و همۀ شکوه تمدن عربی-اسلامی که به ایران و ایرانیان ربط دارد، وارونه جلوه میدهد. درحالیکه سنت خسروانی را اطاعتمحور و تکلیفمحور، ضد دموکراسی و حقوق زنان تحلیل میکند، میراث یا عقل عربی را که هیچ ندارد در حاشیۀ امن قرار داده است. اصلاً معلوم نیست چگونه قبیله، غنیمت و عقیدۀ دینی میتواند عقل باشد درحالیکه هر سه گرانیگاه شکلگیری تعصب، بنیادگرایی و تفکرات تروریستی است که در گذشته و معاصر، جهان اسلام را به آشوب کشانده است. هرچه رویکرد تند و خشن و ضدیت با هنر و موسیقی و ادب و علم بوده است به تفکرات قبیلهای رانتیای برمیگردد که در گذشته با رانت هجوم و غنیمت و اکنون با نفت و وابستگی به غرب، اندیشه و کنش سیاسی مستقل را نابود کردهاند.
جابری میداند استبداد، وابستگی، تحقیر، ضدیت با علم و لیبرالیسم مشکل جهان عرب است اما آسیب را در جایی قرار میدهد که دقیقاً آنجا نقطۀ رهایی است. عقل ایرانی، اندرزنامههای پارسی، حکمت خسروانی راهکارهایی از وضع بههمریختۀ فعلی است. حافظ، سعدی، مولوی از ریاکاری و تفکرات دگم و بنیادگرا به تنگ آمده بودند و قصد داشتند اندیشهای آزاد و روادار ترسیم کنند. فارابی، ابنسینا، زکریای رازی و سهروردی بودند که سنت عقلانی را در برابر تفسیرهای اشعری قرار دادند و سعی کردند از تقلب قبیلهای فرار کنند. اندرزنامهنویسان ایرانی همچون ابنمقفع و خواجهنظامالملک بودند که ادب مملکتداری را به قبایل متجاوز آموختند تا رعیت کمی در آرامش و کشور به سمت آبادانی رود. همۀ این میراث باشکوه در دیدگاه جابری بهعنوان گفتمان استبداد، زنستیز، اطاعتمحور مورد نقد قرار میگیرد.
جابری روشنفکر است و همانند همۀ روشنفکران در زمینههایی قلم میزند که بدیهیات آن را نمیداند. او هیچ از سیاست و اندیشۀ سیاسی ایران نمیداند و حرفهایی در زمینۀ آسیبشناسی میزند و راهکار میدهد که نتیجهای جز به عرصه درآوردن جریانهای بنیادگرا ندارد. اگر عقل ایرانی نباشد و ادب پارسی را از میراث عربی حذف کنیم، جز تروریسم و خشونت نتیجهای حاصل نخواهد شد.
مشخصات کتاب:
عقلانیت اخلاقیِ عربی و تأثیر سنت خسروانی
محمدعابد جابری
مترجم: سید محمد آلمهدی
ناشر: اختران
تعداد صفحه: ۴۰۰ صفحه
قیمت: ۳۲ هزار تومان
این مطلب نخستین بار در پایگاه فرهنگ امروز منتشر شده است.