یک دامپزشک حقایقی را از پرونده پزشکی "دلبر" فاش کرد که نشان میدهد حیوان نگونبخت سالها توسط یک دامپزشک انگلیسی تحت هورمونتراپی با دوز بالا قرار گرفته و پس از ابتلا به بیماریهای متعدد حالا برای لقاح مصنوعی بازیچه جمعی دیگر از کارشناسان خارجی شده!
به گزارش تسنیم، عملیات تلقیح مصنوعی دو یوز اسیر در پارک پردیسان تهران که علیرغم تبلیغات رسانهای گسترده، ماه گذشته با شکست مواجه شد، برگ دیگری در پرونده سوء استفاده از این دو یوز نگونبخت بهشمار میرود.
دو یوزی که از زیستگاههایشان جدا و برای اجرای طرح تکثیر در اسارت به پارک پردیسان تهران منتقل شدهاند و با وجود صرف هزینههای قابل توجه و انعقاد قرارداد با دامپزشکی انگلیسی بهنام "شان مککویین" نتوانستند در محوطه محصور پارک پردیسان بهطور طبیعی زادآوری داشته باشند و حالا چند ماهی است برای انجام عملیات تلقیح مصنوعی به دست جمع دیگری از کارشناسان خارجی سپرده شدهاند.
عملیاتی که ماه گذشته با شکست مواجه شد اما آن طور که از شواهد امر هویداست مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست و ذینفعان طرح تکثیر در اسارت یوز بنا نیست به این سادگیها این دو یوز نگونبخت را به حال خود رها کنند و برای تکرار عملیات تلقیح مصنوعی، برنامههای جدیدی دارند.
بهرنگ اکرامی، استادیار دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی چالوس و دامپزشک و متخصص مامایی و بیماریهای تولید مثل که سالهاست بهعنوان یکی از معدود دامپزشکان معتمد سازمان حفاظت محیط زیست مسئولیت زندهگیری، درمان و رهاسازی بسیاری از گونههای آسیبدیده حیات وحش را بهعهده داشته با تنظیم گزارشی، این عملیات تلقیح مصنوعی را مورد نقد و بررسی قرار داده است.
این گزارش در کمال تأسف، برای نخستین بار حقایقی تلخ را در خصوص سرگذشت مادهیوز اسیر در پارک پردیسان تهران افشا میکند؛ مادهیوزی بهنام "دلبر" که پس از زندهگیری از طبیعت و انتقال به پارک پردیسان توسط شان مککویین تحت هورمونتراپیهای با دوز بالا قرار گرفته و در نتیجه به بیماریهای رحم و تخمدان مبتلا شده، سقط جنین و عفونت مزمن رحم را تجربه کرده و حالا تحت تلقیح مصنوعی ناموفق قرار گرفته است؛ مادهیوزی که به موش آزمایشگاهی کارشناسان داخلی و خارجی بدل شده و باز هم مورد تلقیح مصنوعی قرار خواهد گرفت!
گزارش تأسفباری را که اکرامی در اختیار تسنیم قرار داده در ادامه میخوانید:
"چندی است که در مرکز نگهداری و تکثیر و پرورش یوزپلنگ در پارک پردیسان تحت نظارت سازمان حفاظت محیط زیست، جهت بارور کردن یوزپلنگ ماده این مرکز (دلبر) عملیات لقاح مصنوعی توسط متخصصان خارجی با درخواست کارشناسان داخلی صورت پذیرفته است که پرداختن به نقاط ضعف و قوت و تجزیه و تحلیل فنی این عملیات میتواند بهمنظور گزینش پروتکل درمانی مناسب در آینده مؤثر باشد.
تلقیح مصنوعی تکنیکی است نهچندان جدید که بهزبان ساده طی آن، گامت جنس نر (اسپرم) توسط انسان به دستگاه تناسلی جنس ماده منتقل میشود؛ این تکنیک بهمنظور ایجاد فرایند لقاح و تشکیل زایگوت یا تخم گشنیده صورت میپذیرد؛ نخستین تلقیح مصنوعی در دنیا بر روی سگ انجام گرفت که موفقیتآمیز بود.
اعراب هم مدعی هستند که در قرن 14 هجری تلقیح مصنوعی را روی اسبها اجرا کردهاند؛ تحقیقات سبب شد این تکنیک بهتدریج در گونههای مختلف پلههای ترقی را طی کند و بهخصوص در زمینه تکثیر بسیاری از گونههای اهلی تبدیل به تکنیکی تجاری شود؛ حیات وحش نیز از پیشرفت این تکنیک بینصیب نمانده است؛ تلقیح مصنوعی در تکثیر گونههای خاص مانند پاندا، شیر آفریقایی، ببر سیبری، یوز آفریقایی و برخی گونههای دیگر بسیار مؤثر واقع شده است. گفتنی است در ایران، سابقه تلقیح مصنوعی در دامهای اهلی به دستکم 50 سال پیش بازمیگردد.
در سال جاری هم این تکنیک برای تکثیر یوز ایرانی در کشور بهکار گرفته شده است که قبل از پرداختن به اصل موضوع به این نکته اشاره میشود که گربهسانان حیواناتی خاص در بروز رفتارهای تولیدمثلی و زادوولد هستند که در گونههای اهلی بهراحتی قابل مشاهده است؛ اگرچه رفتارهای مذکور در گونههای حیات وحش با توجه به نوع زیستگاه و شرایط محیطی حاکم دچار تغییراتی میشود اما پایه و اساس آنها یکسان است؛ قلمروطلبی، تخمکگذاری القایی، تأثیر فرومونها در جلب جنس مخالف، تأثیرات طول شب و روز و حتی فصل در گونههای اهلی و وحشی گربهسانان قابل مشاهده است.
جانورانی که برای اعمال روش لقاح مصنوعی انتخاب میشوند باید از چه شرایطی برخوردار باشند؟
1) جنس نر که دهنده اسپرم و در حقیقت ناقل 50 درصد ژنها است باید عاری از بیماریهای مقاربتی قابل انتقال از طریق منی و اسپرم بوده و همچنین به بلوغ جسمی و جنسی مناسب رسیده باشد؛ در گونههای تحت تأثیر فصول، باید فصل مناسب در نظر گرفته شود؛ وضعیت جسمی یا اسکور بدنی نیز از فاکتورهای مهم است چون نشان از سلامت بدنی و تغذیه مناسب حیوان دارد. در حیوانی که دارای شرایط ذکرشده است در بهترین زمان یک نمونه اسپرمگیری انجام شده و ضرایب استاندارد ارزیابی اسپرمها مانند غلظت، تحرک، زندهمانی و درصد ناهنجاریها مشخص شده و حیوان نر از نظر ذخیره اسپرمی مورد تأیید قرار میگیرد که با توجه به نوع گونه، استانداردهای متفاوتی وجود دارد.
2) جنس ماده که گیرنده اسپرم بهحساب میآید و تولید و آزادسازی اووسیت را در فاز تخمکگذاری (استروس) انجام میدهد، باید دارای سیکل تخمدانی منظم و سلامت کامل لوله تخمبر و جدارههای رحم و گردن رحم باشد. وجود هرگونه ناهنجاری در این اندامها، روند لقاح را با شکست مواجه کرده و ضریب باروری را کاهش میدهد؛ این کاهش ضریب، بستگی به درصد ناهنجاری و آسیبهای وارده به دستگاه تناسلی دارد.
تکنیک تلقیح مصنوعی در چهمواقعی مورد استفاده قرار میگیرد؟
1) نر باروری داریم که بهدلیل مشکلات جسمی قابلیت جفتگیری را از دست داده اما پتانسیل جنسی خود را حفظ کرده است.
2) فاصله میان جنس نر و ماده زیاد بوده و جابهجایی آنها احتمال باروری را کاهش داده و یا هزینههای غیرضروری بهبار میآورد.
3) جمعیت نرها کم بوده و با اسپرمگیری از یک نر مناسب میتوان در مناطق مختلف مادههای زیادی را پوشش داد.
4) در گونههای وابسته به فصل القای فازهای فحلی در خارج فصل انجام پذیرفته و از اسپرم منجمدشده نر که پیشتر فراوری و آماده شده برای بارورسازی و آبستنی خارج از فصل استفاده میشود.
آیا شرایط فوق درباره کوشکی و دلبر احراز شده بود؟
در حین مطالعه پرونده یوزپلنگ دلبر که مدتهاست در پارک پردیسان نگهداری میشود، مشاهده شد که این یوز ماده تحت هورمونتراپیهای با دوز بالا PMSG قرار گرفته که خاصیت القای تحریک رشد فولیکولی داشته و بهمنظور القای فحلی و تخمکگذاری خارج از فصل و تخمکگذاریهای چندتایی با توجه به هدف مورد نظر با دوزهای متفاوت انجام شده است. این نوع درمان عوارض جانبی خاص مانند ایجاد کیستهای تخمدانی، چسبندگیهای بورس تخمدان و کاهش ذخایر فولیکولی تخمدان را بههمراه دارد.
استفاده از این هورمون توسط یک کارشناس خارجی، بدون نظارت دقیق دامپزشک متخصص تولیدمثل صورت پذیرفته و در مورد دوز مورد استفاده، دفعات مصرف، زمان و پروتکلهای استفادهشده، ایرادات فاحش قابل مشاهده است؛ اشتباهاتی که منجر به استاتیک شدن تخمدانها (عدم وجود فرایند موجهای رشد فولیکولی که ایجاد فاز فحلی و فولیکول گراف یا تخمکگذار) شده است.
در نتیجه این یوز ماده در فاز طلب جنس نر قرار نمیگیرد که این نباید به حساب ناهنجاری و عدم توانایی جفتگیری یوز نر (کوشکی) گذاشته شود؛ هرچند که کارشناسان خارجی طی نمونهگیری اسپرم از کوشکی، تعداد اسپرمها را کمتر از حد لازم برای لقاح و ضریب ناهنجاری آن را بالا ذکر کردهاند اما این موضوع در گربهسانان طبیعی بوده و در اکثر آنها قابل مشاهده است. نکته حائز اهمیت این است که با توجه به دوره استروس یا فحلی چندروزه گربهسانان و دفعات متعدد جفتگیری، تعداد اسپرمهای وارده به دستگاه تناسلی ماده افزایش مییابد که الیگواسپرمیا (کاهش تعداد اسپرماتوزوا) و تراتواسپرمیا (ناهنجاریها) را پوشش میدهد، در ضمن خارهای آلت یوزپلنگ باعث تحریکات اعصاب واژینال و ایجاد تخمکگذاری القایی و همزمانی آن با ورود اسپرم و در نتیجه لقاح موفقیتآمیز میشود که این موضوع در لقاح مصنوعی در دلبر (یوزپلنگ ماده) مورد توجه قرار نگرفته است.
بهتر بود چند نوبت جمعآوری اسپرم قبل از انجام عملیات تلقیح، بهمنظور افزایش تعداد اسپرماتوزوا و ذخیرهسازی صورت میپذیرفت. در ذخیرهسازی با استفاده از تکنیک انجماد از 15 تا 60 درصد با توجه به عوامل مختلف پس از ذوب اسپرم تحرک و زندهمانی مشاهده میشود.
در استفاده از تکنیک خنکسازی تا 75 درصد تحرک و زندهمانی و حفظ ایجاد باروری تا 72 ساعت نگهداری در دمای 5 درجه سانتیگراد قابل کسب خواهد بود لذا بهنظر میرسد با دو نمونهگیری بهفاصله 48 تا 72 ساعت این روش میتوانست حجم اسپرمها را تا حد زیادی در زمان لقاح بهبود بخشد.
آزمون مشابه این روش در نگهداری اسپرم در شیر آفریقایی، گربه جنگلی، پلنگ ایرانی و گربه خانگی توسط فرمول جدیدی از رقیقکننده آزمایش شده و نتایج چشمگیری به دست آمد. (رساله دکترای دامپزشکی. دانشکده دامپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی بابل 1398)
همچنین در پرونده درمانی دلبر، سابقه سقط جنین، عفونت رحمی، دریافت آنتیبیوتیکهای مختلف برای مدت طولانی و تبدیل عفونت رحمی از حاد به مزمن غیرکلاسیک دیده میشود؛ بافت آندومتر دارای سلولهای ظریفی است که فرایند ترشحات پروستاگلاندینها، شیر رحمی، لانهگزینی و پذیرش جفت را انجام میدهد؛ اگر عفونتها و پاتوژنها در مدت کوتاه از محیط بیهوازی رحم پاک شوند، خاصیت باروری و ضریب آبستنی رحم افزایش مییابد لیکن در صورت استمرار وجود پاتوژنها واکنشهایی غیربرگشتی (دژنراتیو) باعث تغییر ماهیت سلولی بافتهای آندومتر( نفوذ سلولهای فیبروبلاست و کیستیک شدن غدد اندومتر) میشود.
ضمناً در معاینات بهعمل آمده از طریق اولتراسونوگرافی، فولیکولهای مناسبی مشاهده نشد؛ کاشت پروژسترون زیر پوست بهمنظور القای همزمانی و ایجاد میزان هورمون پایه برای بروز رفتار فحلی تکنیک استانداردی بهحساب میآید لیکن پروژسترون خود عامل تضعیفکننده سیستم دفاعی رحم است؛ از طرف دیگر درگیری یوز ماده با آندومتریت مزمن که با واکنشهای پاتولوژیک دیواره اندومتر (که با آزمونهای بالینی مانند اولتراسونوگرافی و سیتولوژی واژن ... قابل شناسایی نیستند) همراه بوده موردی قابل تأمل است".
موارد فوق نشانگر آن است که دلبر از لحاظ سلامت تناسلی گیرنده مناسبی برای لقاح مصنوعی نبوده است.
حالا سؤال اینجاست که؛ چرا در چنین شرایطی بیآنکه جوانب فنی بررسی شده باشد، لقاح مصنوعی سرلوحه اقدامات در دست اجرا برای حفاظت از یوز قرار گرفته و همچنان تمرکز بر لقاح مصنوعی و استفاده از متدهای پیشرفتهتر واقع شده؟ شاید این فعالیتهای غیرفنی و نادرست راهکاری است برای پوشاندن مدیریت نامناسب و غیرعلمی سالهای قبل، سالهایی که برای طرح تکثیر کوشکی و دلبر در اسارت سپری شد و حالا در قالب تلقیح مصنوعی ادامه پیدا کرده است.
نظارت بر عملکرد فنی تیمهای داخلی و خارجی تکثیر در اسارت یوز با کاستیهای مشهودی همراه است؛ فقدان ارزیابی صحیح و عدم بررسی جوانب کار که از آغاز طرح تکثیر در اسارت شاهد آن هستیم با وجود عدم بهبود شرایط و عدم حصول موفقیت همچنان بهقوت خود باقی است و در نتیجه روند تکثیر در اسارت یوز همچنان به بیراهه میرود. با توجه به آنکه زمان زیادی برای جبران این خسارات وجود ندارد (گرچه بعضی موارد مانند اشتباهات مذکور در پرونده دلبر کاملاً غیر قابل جبران است) هوشیاری علمی کارشناسان و عزم راسخ سازمان حفاظت محیط زیست برای عدم تکرار این گونه عملیاتهای تبلیغاتی از اهمیت ویژهای برخوردار بوده که باید بهطور جدی مورد توجه قرار گیرد".
بر اساس این گزارش، «دلبر» مادهیوزی که در ماههای نخست تولد از زیستگاهش در منطقه توران استان سمنان زندهگیری شده و پس از مدتی روزگارگذران در محوطهای فنسکشیشده، به پارک پردیسان تهران منتقل شد تا در همسایگی «کوشکی»، یوز نری که با داستانی مشابه و شبههبرانگیز از زیستگاهش در میاندشت خراسان شمالی جدا شده و سر از تهران درآورده بود، چرخ تکثیر یوز در اسارت را برای سازمان حفاظت محیط زیست بچرخاند!
دلبر و کوشکی که از زیستگاههای خود جدا شده و با هدف تولیدمثل به تهران منتقل شده و چهار سال از عمر خود را در مرکز آلودگی هوا و هیاهوی شهر گذراندهاند حالا بهترتیب هشتساله و دوازدهساله هستند؛ این دو یوز بداقبال که نتوانستند در این محوطه محصور بهصورت طبیعی تولیدمثل کنند، حالا مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست را در اجرای طرح لقاح مصنوعی هم ناکام گذاشتهاند.