شقاقی شهری در گفتگو با خبرنگار تابناک اقتصادی گفت: اگر برای تهیه آمارها نمونههای دقیقی از کلانشهرها گرفته شود ملاحظه خواهد شد که در کلانشهرهایی مانند تهران، به دلیل آن که درآمدهای دهک ششم کفاف هزینهها را نمیدهد، این دهک هم مجبور شده است از جیب خرج کند و از پس اندازهای سابق خود برای پوشش هزینهها استفاده کند. عملا خط فقر نسبی به شدت افزایش یافته است و هم اکنون برآوردهای من این است که تا دهک ششم جامعه ایران تحت تاثیر فشارهای هزینهای میباشند.
به گزارش
تابناک اقتصادی، به تازگی مرکز آمار ایران گزارشی پیرامون مابه التفاوت درآمد و هزینه خانوارهای شهری و روستایی کشور در سال ۹۷ را به تفکیک دهکهای درآمدی و مقایسه روند آن با سالهای گذشته منتشر کرده است.
این گزارش نشان میدهد که خانوارهای شهری در سال گذشته به طور متوسط ٤٣ میلیون و ٤٩١ هزار تومان درآمد و ٣٩ میلیون و ٣٢٣ هزار تومان هزینه داشتهاند که معادل متوسط ماهانه سه میلیون و ٦٢٤ هزار تومان درآمد و ٣ میلیون و ٢٧٧ هزار تومان هزینه میباشد. همچنین هر خانوار روستایی حدود ٢٣ میلیون و ٣١١ هزار تومان درآمد و ٢١ میلیون و ٤٤٧ هزار تومان هزینه داشته که معادل متوسط ماهانه یک میلیون و ٩٤٣ تومان درآمد و یک میلیون و ٧٨٧ هزار تومان هزینه بوده است.
بنا بر این مابه التفاوت درآمد و هزینه سالانه خانوارهای کشور در سال ۱۳۹۷ نشان میدهد که هر خانوار شهری به طور متوسط ۴ میلیون و ۱۶۸ هزار تومان و هر خانوار روستایی یک میلیون و ۸۶۴ هزار تومان بیشتر از هزینه سالانه اش درآمد داشته است که معادل متوسط ماهانه ۳۴۷ هزار و ۳۰۰ تومان و ۱۵۵ هزار و ۴۰۰ تومان به ترتیب برای هر خانوار شهری و روستایی بوده است.
در این گزارش به این نکته اشاره شده است که "مابه التفاوت درآمد و هزینه خانوار لزوماً به معنای پس انداز خانوار نیست. بطور ساده پس انداز عبارت است از بخشی از درآمدهای افراد که خرج نشده است. اما در تحلیلهای اقتصاد کلان مفهوم صحیح پس انداز را باید از جریان دایره وار درآمد و تولید ملی فهمید."
این گزارش نشان میدهد که از سال ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ میزان درآمد نسبت به هزینههای هر خانوار شهری به ترتیب ۱۰.۲، ۱۰.۲ و ۹.۶ درصد و هر خانوار روستایی به ترتیب ۱۱.۳، ۱۱.۵ و ۸ درصد بیشتر بوده است.
با توجه به اینکه در سال گذشته فشارهای هزینهای بسیاری به خانوارها تحمیل شد، حالا پرسش این است که این گزارش چقدر میتواند واقعیتها را نشان دهد؟
وحید شقاقی شهری عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی و کارشناس مسائل اقتصادی در گفتگو با خبرنگار تابناک اقتصادی گفت: مردم معمولا روزانه با ۲۰ تا ۳۰ قلم کالا سر و کار دارند و نوسانات قیمتی این کالاها بیشتر به چشم میآید. ۳۰ درصد از سبد مصرفی خانوارهای شهری به ویژه در کلان شهرها مربوط به هزینه مسکن و ۷۰ درصد مربوط به هزینه هایی، چون خوراکیها و آشامیدنی ها، تحصیل و آموزش، بهداشت و درمان، پوشاک و ... میباشد؛ بنابراین در سبد مصرفی خانوارها، هزینه مسکن سهم بالایی دارد.
بررسیها نشان میدهد که در یک سال اخیر قیمت نقطه به نقطه مسکن بیش از ۱۰۰ درصد رشد داشته است و حتی این رقم در شهرستانها بیشتر هم بوده است. همچنین اجاره بها نیز در مقایسه با سال گذشته بیش از دو برابر شده است. نتیجه آن که هزینههای مسکن که سهم بالایی در سبد مصرفی خانوارها دارد به شدت تحت تاثیر نوسانات دلاری قرار گرفته و قیمت آن افزایش یافته است.
وی افزود: متاسفانه در شش سال اخیر دولت سیاست روشنی در بخش مسکن جهت کاهش هزینههای این بخش نداشته است. به عنوان نمونه در سالهای اخیر مسکن اجتماعی مطرح شد که سرانجام نامشخصی داشت؛ بنابراین دولت سیاست مشخصی برای افزایش عرضه مسکن جهت کاهش قیمت آن در سالهای اخیر نداشته است و این موجب شده است تا فشار بیشتری بر سبد مصرفی خانوارها از ناحیه هزینههای مسکن وارد شود.
شقاقی شهری ادامه داد: در زمینه هزینههای مربوط به کالاهای اساسی و ضروری که بعد از مسکن سهم دوم را در سبد مصرفی خانوارها در اختیار دارند نیز دولت سیاست ارز ۴۲۰۰ تومانی را در یک سال گذشته دنبال کرده است که متاسفانه این سیاست به دلیل رانت و فسادی که وجود داشت به جامعه هدف برخورد نکرد و قیمت کالاهای اساسی به شدت افزایش یافت.
این کارشناس مسائل اقتصادی ضمن بیان این موضوع که هزینهها در بخش تحصیل و آموزش نیز به شدت افزایش یافته است، افزود: به عنوان نمونه هم اکنون شهریههای مربوط به مهدکودکها و مدارس غیرانتفاعی در مقایسه با سال گذشته افزایش چشمگیری داشته است.
شقاقی شهری ادامه داد: بنابراین افزایش قیمت مسکن، خوراکیها و آشامیدنیها و تحصیل و آموزش در یک سال گذشته عملاً فشار شدید هزینهای بالایی را به خانوارها وارد کرده است.
وی افزود: در سال ۱۳۹۴ پژوهشی انجام شد که در آن پژوهش دهک سوم به عنوان معیاری از خط فقر نسبی در نظر گرفته شده بود. نتیجه این پژوهش نشان میداد که ۳۸ درصد خانوارهای جامعه در دهکهای پایینتر از دهک سوم قرار دارند. طبیعتاً با اوضاعی که پیش آمد، هم اکنون بیش از ۵۰ درصد خانوارهای ایرانی درآمدهایشان با هزینه هایشان همخوانی ندارد و زیر خط فقر نسبی هستند.
شقاقی شهری ادامه داد: متاسفانه در دهه ۹۰، دو بحران ارزی به فاصله اندکی از یکدیگر اتفاق افتاد که این موضوع در تاریخ اقتصاد ایران بی سابقه است. در این دو بحران در مجموع بیش از ۴۰۰ درصد قیمت دلار افزایش یافته است و این در حالی است که اقتصاد ایران، یک اقتصاد واردات محور بوده است و این موضوع باعث شد تا به شدت هزینههای خانوارها تحت تاثیر قرار گیرد و افزایش یابد و قدرت خرید مردم به شدت کاهش یابد و احتمالا هم اکنون تا دهک ششم تحت فشارهای شدید هزینهای قرار گرفته اند. یک زمانی فشار هزینهای عمدتاً تا دهک سوم و چهارم بود و الان این فشار هزینهای به دهک ششم هم رسیده است. مقصود این است که پس انداز دهک ششم جامعه نیز هم اکنون منفی شده و این دهک در حال خرج کردن از پس اندازهای سابق خود میباشد و به عبارت عامیانه از جیب خرج میکند.
وی افزود: اگر برای تهیه آمارها نمونههای دقیقی از کلانشهرها گرفته شود ملاحظه خواهد شد که در کلانشهرهایی مانند تهران، به دلیل آن که درآمدهای دهک ششم کفاف هزینهها را نمیدهد، این دهک هم مجبور شده است از جیب خرج کند و از پس اندازهای سابق خود برای پوشش هزینهها استفاده کند. عملا خط فقر نسبی به شدت افزایش یافته است و هم اکنون برآوردهای من این است که تا دهک ششم جامعه ایران تحت تاثیر فشارهای هزینهای میباشند.
این عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی در پایان صحبتهای خود گفت: متاسفانه دولت هیچ سیاست روشنی برای فقرزدایی نداشته است و سیاست ارز ۴۲۰۰ تومانی هم خوب اجرا نشد و رانت بزرگی نصیب تعداد اندکی شد و بخش بزرگی از جامعه از این سیاست منتفع نشدند و این موجب شد که شکاف طبقاتی به شدت افزایش یافت.