داود نوروزبیگی كارشناس ارشد رسانه و صنعت در یادداشتی در «تابناک» نوشت:
عجیب است، اینهمه ناراستی در مواجهه با صنعتی که هم از آن بهره کشی می کنیم، تا منافعمان را تامین کند و هم نمی خواهیمش!
عجیب تر اینکه دایه های دلسوزتر از مادر از سر خودخواهی و خودپسندی فقط آن را برای خودشان می خواهند و اگر به هر حکمی از کفشان رفت، همینها به مرگش رضایت می دهند!
عجایب صنعتی است صنعت خودرو در کشور، دولتها هم حمایتش می کنند و هم شماتتش که «این خودروسازی فشل!» (اظهارنظر اخیر رئیس کل بانک مرکزی)
صنعت خودرو کشور داستان پرآب چشمی دارد! از همان اوان راه اندازی هم اینگونه بود، وقتی راه افتاد، عده ای متهمش کردند به صنعت مونتاژکاری که البته بود، اما مگر چاره ای هم بود؟! مگر می شد از بای بسم الله صنعتگری کرد و بروز هم بود؟ مگر فناوری آن را داشتیم و نکردیم؟
بعدها هم به تیغ تجمل راندیمش و بعدتر که فهمیدیم نیاز اساسی دنیای امروز خانوار است، هی سرکوفت زدیم که چرا از کشورهای صاحب صنعت عقب است. گو اینکه همه چیزمان تراز دنیا شده بود و فقط مانده بود این یکی که همه هوویش بودند! در افت و خیزهای سیاسی با دنیا هم این صنعت کم لگد نخورد! از بی مهری شرکای خارجی و محدودیت های بین المللی که نفس آن را گاهی به شماره می انداخت تا برخی سوء مدیریت ها در کشاکش دعواهای سیاسی داخلی یا سوء تدبیرها در سیاستگذاری صنعتی که در بالا دست مدیریت صنایع کشور قرار داشت. خلاصه اینهمه موجب شد هیبت درشت ظاهریش از درون نحیف و لاغر شود تا رسید به اینجای کار. در همه این سالها هر کس از راه سیاست آمد، گوشتی از این قربانی کند و رفت و بعد هم نه به شکر و قدردانی که در مذمتش کوشید.
برای من که اهل خانه این صنعتم و بیش از 17 سال است، مقیم این خانه و با فراز و فرود آن از نزدیک درگیر و آشنا، دلگیر کننده است، زخم هایی که بر تن آن می بینم، کم مهری هایی که در حقش می شنوم و تماشای سنگ هایی که به جفا بر جانش می نیشیند، توانش را تحلیل می برد و روحش را تکیده می کند.
می شناسم آنهایی را که چهره صنعت خودرو را که از روز نخست تمیز و شسته بود، به برخی مفسده ها آلوده کردند و
بعد در بوق و کرنا که فاسد است! خدا جای حق است، به نامش قسم فاسد نبود، خلاف به عرض رساندند! فرزندان این کشور در کارخانه ها، پاک نیت و پاک طینتند، کج اندیشی و کج کاری ندارند! شاید مهمان های ناخوانده ای دستی به تعرض دراز کرده باشند، نمی دانم؛ اما ذات این صنعت پالوده است، آنها هم که مایه بدنامی این صنعت نامیده می شوند یا اهل این صنعت نبودند یا دسیسه بدخواهان دچارشان کرد.
نیک می دانم که صنعت خودرو وامدار مدیران دلسوز خود هم هست. آنهایی که از جان برای بالندگی این سنگ خورده کوشیدند، هم مهر دیدند و هم بی مهری و اما این دومی بیشتر بود! دریغ که برخی دلسوزان این صنعت که از قضا از توانمندان مدیریت آن نیز بوده اند، طریق عزلت و گوشه نشینی گرفتند و مدیریت صنعت را از کاربلدان و مدیران شایسته ای که سرمایه های آن به شمار می رفتند، تهی کردند. متاسفانه امروز صنعت خودرو دارد از سرمایه انسانی ارزشمند مدیریتی تهی می شود، نکنیم این کارها را!
و اما در اینجا که منم، یعنی گروه صنعتی ایران خودرو فلک چرخید و این گردونه، گوی مدیریت را در دامان یکی از جوانان این ملک انداخت. کسی که پرشور و دلسوز صنعت است و به غایت عاقل! بنابه روحیه و توان جوانی تا دیروقت در کار بسامان کردن امور است، آنهم در سخت ترین شرایط! در هنگامه ای که مدیر قبلی را برده اند و تیرهای طعنه از هر طرف می بارد! در فضای سنگین اتهام! جسارت می خواهد قبول کردن مسئولیت در این شرایط اما مهندس جوان شجاعت تام و تمامی دارد! از طعنه حاسدان ابایی ندارد، چندان که دل به مداهنه کاسبان و مداحان هم نداده است. آرام و بی هیاهو برنامه های خود را پیش می برد. بر سلامت اداری اصرار می ورزد تا دامان این صنعت را از ناپاکی احتمالی بشوید. بر طبل شفافیت می کوبد تا راه بر طاعنان و فاسدان بسته شود. دستانش را به مهر گشوده است تا همه اهل خانه صنعت دست یاریش را به امید ساخت داخل کردن قطعات بفشارند. درهای اینجا را گشوده تا علم و دانشگاه راحت تر از گذشته با صنعت پیوند یابد و اینهمه با این امید است که خودروساز شویم و خودروساز بمانیم.
گامی چند آغاز شده است، از سر بدخواهی و عناد یا بی اطلاعی و منفعت طلبی، سنگ اندازی کردن، زخم زبان زدن و کارشکنی کردن را باید کنار گذاشت، تا این پیاز بنه کند و پا بگیرد تا این صنعت دوباره عضله ببندد و فربه شود. صنعت خودروی کشور، صنعت بزرگی است و نجیب! نه اینکه من بگویم و بزرگ شود، نه اینکه فقط عرض و طولش زیاد باشد، نه سفره ای گسترده است که اشتغال میلیونی این کشور را بر دورش نشانده، کوچکش نخواهیم!