انقلاب صنعتی ضمن ایجاد دگرگونیهای کمی و کیفی بسیار در عموم تجارب بشری، تغییر و تحولات گستردهای را در رفتارهای مرتبط با تغذیه نیز به وجود آورده است که رواج مصرف غذاهای غیر خانگی یکی از نمونههای بارز این دست از تغییرات به شمار میرود.
به گزارش ایسنا، هر موجود زنده برای بقا، تداوم حیات و حفظ سلامت، پیوسته نیاز به دریافت غذا، انرژی و مواد غذایی دارد.
شهرنشینی و صنعتی شدن، در کنار تغییرات پردامنه دیگری که در سازمان کار، زندگی خانوادگی و سازمان اجتماعی به وجود آورده، موجب شده تا اشکال جدیدتری از سبک غذاخوردن نیز ظهور پیدا کند. به همین علت غذاهای غیرخانگی به یکی از دغدغههای مهم و روزمره ساکنان عموما پرمشغلهِ شهرهای بزرگ امروزی تبدیل شده و نقش مهمی در تجارب غذایی افراد پیدا کردهاست.
در پژوهشی که در خصوص "ارتباط تمایزطلبی و دانش تغذیهای با الگوی مصرف غذای غیر خانگی" توسط تیم پژوهشگران متشکل از توکل آقایاری هیر (دانشیار جمعیتشناسی دانشگاه تبریز)،محمد عباسزاده (استاد جامعهشناسی) و ابراهیم محمدپور (دانشجوی دکتری جامعهشناسی) انجام شده، آمده است:« هرچند تمایز طلبی به عنوان یک متغیر اجتماعی فرهنگی این قابلیت را دارد که تجارب مربوط به غذای غیر خانگی را تحت تاثیر قرار دهد، با این حال به نظر میرسد این متغیر خود میتواند تحت تاثیر شرایط زمینهای از جمله پایگاه اقتصادی-اجتماعی، جنس و همچنین اطلاعات و دانستههای غذایی و تغذیهای افراد تعدیل شود. از آنجایی که تجارب غذایی اغلب به عنوان راهی برای تامین نیازهای زیستی نیز بوده ودر عمل تبعات انتخابهای غذایی روی سلامت و شرایط زیستی افراد نیز موثر هستند، از این رو، انتظار میرود نه صرفا تمایز طلبی، بلکه متغیرهایی مانند سواد تغذیهای، پایگاه اقتصادی-اجتماعی، و جنس که هم امکان و زمینه تمایز طلبی و هم شرایط انتخابهای غذایی را شکل میدهند، به عنوان متغیرهای تعدیلی نیازمند دقت و توجه باشند.»
محققان در خصوص "مصرف نمایشی" میگویند:« طبقه مرفه گروهی از مردم هستند که با توجه به درآمد زیاد خود، همواره در این سودا هستند که از اوقات فراغت خود لذت ببرند. افراد این طبقه، صرفا قصد ارضای نیازهای فیزیکی، روانی و روشن فکرانه خود را نداشته بلکه همواره کالاهایی را برای خودنمایی و نه رفع نیاز، مصرف میکنند. مصرف نمایشی غذا نیز همیشه به عنوان معرفی برای نشان دادن جایگاه اجتماعی اقتصادی افراد دارای اهمیت بوده است.
علاوه بر این افراد نه تنها خودشان را با مصرف غذاهای نوع خاص معرفی میکنند بلکه نحوه مصرف غذا (مانند محل مصرف، کیفیت مصرف و نظایر اینها) نیز برای همین منظور استفاده میشود. از این نظر در مجموعه رفتاری آدمی، کم و کیف غذا خوردن، در دسترس ترین و راحت ترین وسیله انتقال پیامهای وی به دیگران است. هر غذا،نقش یک پیام را دارد و این که کجا غذا میخوریم به اندازه این که چه چیزی میخوریم، در انتقال پیام ما به دیگران مهم است.»
یافتهها نشان میدهند:« تمایز طلبی میتواند غذای بیرون از خانه را تحت تاثیر قرار دهد، با این حال، این تاثیر میتواند تحت شرایطی تعدیل شود. از جمله متغییرهایی که بر اساس ادبیات تجربی تحقیق، میتواند تاثیر ناشی از تمایزطلبی بر الگوی غذای غیرخانگی را تعدیل کند، پایگاه اقتصادی- اجتماعی افراد است. به نظر میرسد افراد برای تمایزطلبی، بایستی جایگاه بالایی را در نردبان اقتصادی اجتماعی جامعه دارا باشند. مبتنی بر ادبیات موجود نیز انتظار میرود این تجربه (تمایزطلبی) در بین افراد متعلق به طبقات بالای اجتماعی بیشتر رواج داشته باشد.
همچنین تحقیقات نشان داده است افرادی که پایگاه اقتصادی اجتماعی پایینی داشتند، غذاهایی با کیفیت کمتر (پرچرب، با فیبر کمتر و پروتئین کمتر) مصرف کرده و همچنین افرادی که متعلق به پایگاه اقتصادی-اجتماعی بالاتر بودند، غذاهای با کیفیت بالا (کم چرب و دارای فیبر و پروتئین بیشتر) مصرف کرده اند.»
در نتایج این پژوهش آمده است:« تجارب غذای غیر خانگی (به عنوان بخشی از تجارب عمومی تغذیهای انسان) در متن زندگی امروزین شهری، نقش بهسزایی را ایفا میکند. در واقع شرایط زندگی امروزی موجب شده تا بسیاری از افراد در زمینه تجارب غذایی خود تجدید نظر کرده و بیشتر به سمت مصرف غذاهای غیرخانگی کشیده شوند. بین تمایز طلبی و میزان مصرف غذاهای غیر خانگی رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد، بدین نحو که با بالا رفتن میزان تمایزطلبی، مصرف غذاهای غیرخانگی نیز بیشتر میشود.
همچنین دانش تغذیهای رابطه معنادار و معکوسی با میزان مصرف غذاهای غیرخانگی دارد. با بالا رفتن میزان سواد تغذیهای، میزان مصرف غذاهای غیرخانگی کاهش مییابد. دانش تغذیهای تاثیر قابل توجهی بر رفتارهای تغذیهای،بویژه مصرف غذاهای غیر خانگی، داشته و نقش بسزایی در اتخاذ عادتهای غذایی سالم دارد. در واقع افرادی که دانش تغذیهای بالایی دارند در مورد مصرف کردن یا مصرف نکردن غذاهای غیرخانگی عقلانی عمل میکنند و همین مسئله موجب تحت تاثیر قرار گرفتن انتخاب آنان در مصرف غذاهای غیر خانگی میشود.»
این پژوهش در شماره یکم مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد منتشر شده است.