آیا شده با افرادی مواجه شوید که دنبال بهانه میگردند تا کار خاصی انجام دهند یا از انجام کار دیگری طفره بروند؟ صدور مجوز شکار برای سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان درست مثل همین رفتاری است که آن افراد از خود نشان میدهند.
به گزارش «تابناک»؛ اگر هنوز متوجه ماجرا نشده اید، بهتر است یکی دو موضوع را از گذشته مرور کنیم و سپس به شرایط حال حاضر برگردیم و اتفاقاتی که همزمان با خواندن این مطلب در حال وقوع هستند را مرور کنیم. مثلا بیایید به چند سل قبل برگردیم که سازمان حفاظت محیط زیست ممنوعیت پنج ساله شکار را تصویب کرد.
در آن زمان، کاهش جمعیت بسیاری از گونههای حیات وحش کشورمان به دلایلی مانند شکار بی رویه، از بین رفتن زیستگاه ها، خشکسالی و... موجب شده بود که بیم انقراض برخی گونهها برود و از آنجایی که گونههای مختلف در چرخه حیات به یکدیگر وابسته هستند، حکم کلی ممنوعیت شکار صادر شود.
اما آیا این ممنوعیت استثنایی نداشت؟ بر خلاف باور اولیه که میبایست «ممنوعیت شکار» شامل همه گونههای حیات وحش شود، در همان سالها هم صدور پروانه شکار توسط سازمان حفاظت محیط زیست ادامه داشت، با این ملاحظه که تنها یک گونه بود که میشد پروانه شکارش را خرید: گراز!
تصاویر در سایتهای مرتبط با این شکارچیان منتشر شده است
برای آنکه بدانید چرا گراز استثنا شناخته شده بود، شاید این توضیح کافی باشد که گراز همان خوک وحشی است؛ یعنی گونهای از خوک که در حیات وحش ساکن است و اهلی نیست، نه اینکه مثلا وحشی باشد و خطرناک و کشتنش ضرورت داشته باشد. البته این حیوان به دلیل خلق و خویش، از دید کشاورزانی که مجاور زیستگاهش زندگی میکنند، آفت محسوب میشود.
احتمالا با این توضیحات پی برده اید که چرا سازمان حفاظت محیط زیست شکار و کشتار گراز را مجاز میدانست؛ اینکه بهتر است حیوانی حرام گوشت که آفت کشاورزی است، جمعیت قابل قبولی دارد و دست بر قضا مورد تقاضای شکارچیان خارجی است را به توریستهای شکار فروخت و از قبل آن کسب درآمد کرد!
البته این ایده اشکالاتی جدی دارد از جمله اینکه وقتی صدای شلیک گلوله در حیات وحش طنین انداز میشود، بسیاری از علاقه مندان شکار به این نتیجه میرسند که شکار بلااشکال است و آنچه موجب ممنوعیتش شود، نه خطر انقراض و هیچ امر دیگری، که انحصار کسب درآمد از حیات وحش برای سازمان محیط زیست است؛ همان سازمانی که در بدو تاسیس، شکاربانی بود و بعدها عنوان و ظاهرا هدفش تغییر کرد!
افزون بر این اشکال، صدور مجوز شکار موجب میشد که غذای گوشتخوارانی مانند پلنگ از سفره شان کم شود و این گربه سان رو به انقراض برای تامین غذا، به محل زیست انسانها نزدیک شود و در خطر کشته شدن قرار گیرد. البته جز پلنگ، لاشه گراز مورد علاقه جانوران دیگری در حیات وحش هم هست و در نتیجه با حذف آن، چرخه حیات وحش آسیب جدی میبیند.
با این یادآوریها احتمالا لازم نباشد که بگوییم صدور پروانه شکار گراز هرگز متوقف نشده و کماکان هرساله جمعی از شکارچیان خارجی از گوشه و کنار جهان روانه کشورمان میشوند تا در برخی نقاط ایران از جمله شمال کشورمان، گراز شکار کنند، با شکارشان عکس یادگاری بگیرند و دندانهای نیش حیوان را کنده و به یادگار با خود ببرند.
شکارچیانی که بابت شکار هر گراز، بسته به طول دندان نیشِ شکارشان، بین ۴۰۰ تا ۹۰۰ یورو به سازمان حفاظت محیط زیست و شرکت برگزارکننده تور شکار پرداخت میکنند و کاری ندارند که چرخه زیست طبیعی گونههای حیات وحش آسیب میبیند یا صدای شلیکهای پیاپی، حیات وحش را به شکارگاه مدام تبدیل میکند و آثار شومی برجای میگذارد؛ توریستهایی که میدانند دولت ایران دست هر جناحی باشد و ریاست سازمان محیط زیست به هر فردی سپرده شود، همیشه درهای ایران برای پذیرایی از ایشان و هدیه دادن گرازها به ایشان باز است!