حوادث آبان ۹۸ از جمله حوادثی بود که فرایند تلخی را پشت سر گذاشت؛ حادثهای که هنوز هم روایت رسمی همراه با جزئیات و مسائلش توسط نهادهای رسمی بیان نشده است. برای همین است که انبوهی از روایات مبهم و متعدد درباره این حوادث در محیطهای مجازی، محیطهای عمومی و حتی در دورهمیهای خانوادگی توسط مردم گفته میشود؛ روایاتی که گاهی هم متناقض اند. رسانههای فارسی خارج کشور هم که روایت خود را دارند، رسانههای بیگانه و البته سازمانهای حقوق بشری و عفو بین الملل و ... هم روایتهای دیگری دارند. نکته مهم این است که روایت رسمی داخلی، هنوز که هنوز است توسط نهادهای داخل با مردم در میان گذاشته نشده است.
به گزارش «تابناک»؛ در این میان، صدا و سیما همان کار راحت و آسان چند دهه گذشته خود را انجام میدهد؛ گزارشی میسازد و تصاویری را پخش میکند که خودش دوست دارد و دغدغه اش این نیست که افکار عمومی مردمش را اقناع کند. صدا و سیما دغدغه اش راضی کردن مخاطبان خودش است و نه افکار عمومی و البته این گرهی از مشکلات باز نمیکند. رقبایش آنقدر پر تعداد شده اند که ذهن افکار عمومی را متوجه خود کرده اند. منظور از شفاف سازی برای افکار عمومی همانی است که عادل فردوسی در برنامه نود در یک برههای در مورد تیم تراکتورسازی انجام داد. او میخواست اتهام از خودش را پاک کند تا افکار عمومی، برنامه هایش را بپذیرند و به شیوه درست هم این کار را کرد؛ او هم میتوانست بگوید برنامه اش انحصاری است و دیگران ابزاری ندارند و نسبت به آنان بی تفاوت باشد.
در این سو، وزیر کشور به مجلس میرود و درباره حوادث آبان ماه ۹۸ صحبت میکند با علم به اینکه جلسه اش محرمانه نیست و نقل قول هایش، منتشر میشود، اما نقل قولهایی متناقض و متضاد را نمایندگان مجلس از سخنان او پخش میکنند؛ باز هم وزیر کشور الزامی نمیبیند که مستقیم و شفاف در مورد کشته شدگان و آسیب دیدگان صحبت کند.
وزیر اطلاعات جلسه غیر رسمی برای مدیران رسانهها برگزار میکند و توضیحاتی میدهد و مدیران رسانهها هم هر یک روایتی را که دوست دارند از آن جلسه برای نزدیکان خود پخش میکنند و در این میان، افکار عمومی هم باز منبع موثقی دارد؛ اما با چشم خود ویدیوهایی را میبیند و روایتهایی را میشنود که برای آنان پاسخی وجود ندارد.
هنوز هم مردم واقعا نمیدانند در ماهشهر چه گذشته است و نهایت تلاشی که در این چند روز اخیر انجام شده، اینکه سعی شده هر کسی روایت فقر مردم ماهشهر را از آن خود بکند. در مورد ماهشهر همه دارند تلاش میکنند که بگویند، مردم آنجا فقیر هستند و غیر از فقر و تبعیض مشکلاتی ندارند. نکته اینجاست در مورد سیل، زمین لرزه، بنزین و... مسئولان ما میروند در میان مردم و روایت فقر آنان را در تلویزیون بازگو میکنند؛ گویی که این فقر نتیجه عملکرد خود مردم بوده است و مسئولان میروند آنان را متوجه این مساله کنند.
فقط چند عبارت گفته شده را در کنار هم قرار بدهید؛ صدا و سیما به دنبال اقناع طرفدارانش است و نه افکار عمومی؛ وزیر حرف هایش را در جلسهای خصوصی به نمایندگان میگوید و نمایندگان هم بخشهای مخاطب پسندش بازگو میکنند؛ روایات به جای چگونگی ماجرا به روایت فقر مردم و توسط مسئولان، اختصاص مییابد؛ رویترز خودش آماری از انبوه کشتهها میدهد و افکار عمومی ایران بی اعتماد به روایات متفاوت، تشنه اخبار و روایات جدید است و خلاصه اینکه هر کسی که برای مردم ایران روایت میکند، دغدغهای دارد.
رویترز هم دیگر دست ما را خوانده است؛ در هر مسالهای که ما شفاف سازی نمیکنیم، همین خبرگزاری حرفی، عددی یا ادعایی را مطرح میکند و آن وقت است که ما در واکنش به آن تازه به سخن میآییم و درباره خودمان، توسط خودمان صحبت میکنیم، البته در قریب به اتفاق مواقع فقط تکذیب میکنیم.
هرچند شاید واقعا برخی مواقع تکذیب درستترین کار باشد، اما تنها انجام دادن یک وظیفه است. آنچه مهم است اینکه افکار عمومی و مردم خودمان را هم قانع کنیم و آنان باور کنند که ما درست میگوییم و البته این کار سخت تری است و مهارت میخواهد که بتوان با افکار عمومی به گونهای سخن گفت که بپذیرند. افکار عمومی بر خلاف نظامهای سلسله مراتبی، دستورپذیر نیستند، بلکه عقلشان را وسط میگذارند و سخنان را با محک عقل میسنجند و باید معقول سخن گفت.