مانور شرق در برابر ائتلاف غرب، بودجه و هیاهوهای انتخاباتی، هزینه آلودگی از جیب کی؟ مقایسه جسارت حناچی با قالیباف توسط محسن هاشمی در تلویزیون، بازی سیاسی با محرمانه ها، از شایعه «استعفا» تا تهدید به «استیضاح»، دروازهبان تیم ملی زنان در جمع صد دروازهبان برتر دنیا، بودجه ریاضتی برای وزارتخانه عیالوار، عدم ارائه آمار کشتهشدگان یعنی بریدن شاخهای که بر آن نشستیم و چگونه اهواز با چهار ساعت بارش غرق شد، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شد.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه هفتم دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که تیتر یک بیشتر آنها، خبر مهم این روز یعنی آغاز رزمایش دریایی ایران، روسیه و چین اختصاص یافته است.
بیشتر روزنامههای امروز با انتخاب عناوینی همچون «ائتلاف شرقی» در مسیر عبور نفت (جام جم)، رزمایش دریایی قدرتهای آسیایی مقابل ائتلاف امریکایی (جوان)، امنیت ایرانی (وطن امروز)، اقتدار مرکب در منطقه (همدلی)، امنیت دریا به روایت شرق (اعتماد)، مانور شرق در برابر ائتلاف غرب (آفتاب یزد) و رزمایش مشترک دریایی ایران، روسیه و چین /پیامی از دریای عمان برای آمریکا (کیهان) در صفحه نخست خود این موضوع را برجسته کرده اند.
تیترهایی همچون دروغ تلفیقی (ایران)، از شایعه «استعفا» تا تهدید به «استیضاح» (ابتکار) و تکذیب تهدید به استعفا (شرق) دیگر محور مورد توجه روزنامهها در صفحه نخست بود که به ادعای یکی از نمایندههای مجلس درباره تهدید روحانی به استعفا و واکنشها به آن پرداخته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه جوان در بخشهایی از سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان تدابیر رهبری و کنش حزباللهیها نوشت: پیرامون حمایت رهبری از تصمیم سران قوا در موضوع قیمت بنزین به صورت متواتر شنیده شد که برخی حزباللهیها از این حمایت قانع نشدند و برایشان سؤال پیش آمده است که چطور رهبری به جای ایستادن در کنار مردم در کنار سران قوا (بخوانید دولت) ایستاد. البته آنچه نگارنده شخصاً در جلسات سخنرانی و پرسش و پاسخ یافته است «سؤال» بود و نه «موضوع»، اما این سؤال ذهن بخشی از نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی را درگیر کرد. به این بهانه باید آسیبشناسی ادراک حزباللهیها از تصمیمات و تدابیر رهبری را فراتر از مصداق اخیر مرور کرد و چرایی آن را مورد تأمل قرار داد. اما آنچه از بدو ورود به موضوع قابل درک است اینکه جریان اپوزیسیون و بخشی از اصلاحطلبان بیرحمانه رهبری را نقد و تخریب میکنند و در عین حال معتقدند «نقد رهبری عقوبت خواهد داشت». علاوه بر اصلاحطلبان، حزباللهیها هم نقد میکنند با این حال در فضای عمومی کشور باور این است که هیچکس رهبری را نقد نمیکند و اگر چنین کند عقوبت دارد! و، اما بعد... .
در زمان حیات حضرت امام هم پیش میآمد که مقلدان و همراهان آن یگانه دوران تصمیمات امام را هضم نمیکردند و بعضاً از صبر یا تصمیم امام کلافه میشدند (در خاطرات مرحوم هاشمی هم ملموس است) به طور مثال حزباللهیها و یاران اصلی امام فلسفه حمایت ایشان از بنیصدر را نمیفهمیدند. بارها با امام در نقد و نفی بنیصدر صحبت میکردند، باز میدیدند امام از ایشان حمایت میکرد، نامههای تند به امام مینوشتند، اما امام ۱۵ ماه با بنیصدر مماشات کرد. در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل نیز کسانی که جنگیده بودند بعضاً نمیتوانستند تصمیمی را از امام بپذیرند که تا چند ماه پیش شنیده بودند «جنگ، جنگ تا پیروزی» و «اگر این جنگ ۲۰ سال طول بکشد ما ایستادهایم» و... اکنون نیز این گونه است، اما نمیتوان به این افراد گفت: شما نباید سؤال برایتان پیش بیاید بلکه باید توضیح داد، حجت آورد و ملاحظات را برشمرد. اما فراتر از مسئله اخیر بنزین، بارها پیش آمده است که حزباللهیها چراهای مختلفی را پیرامون نوع نگاه، گفتار یا تصمیم رهبری مطرح کردهاند. به طور مثال: چرا رهبری به مشکلات ورود نمیکنند؟ چرا از احمدینژاد حمایت کردند؟ چرا در حکم تنفیذ به روحانی گفتهاند دانشمند؟ چرا فلان تمجید را از ظریف کردهاند؟ چرا سران فتنه را مجازات نمیکنند؟...، اما در آسیبشناسی چرایی این سؤالات میتوان موارد زیر را برشمرد.
- رابطه صرفاً عاطفی و عدم درک حاکمیتی: برخی حزباللهیها به خصوص جوانان نگاهشان به رهبری صرفاً عاطفی است. محبتی دوطرفه را برقرار میبینند که بین دو فرد برقرار است و یکی مرید است و دیگری مراد؛ و البته این رابطه ستودنی است، در عین حال از صحنه سیاسی کشور فهم و درکی شخصی دارند؛ بنابراین هر آنچه از رهبری صادر شود که خلاف فهمشان است با خود میگویند: کسی که ما دوستش داریم نباید چنین کند!
آنچه متوجه نمیشوند اینکه رهبری، حاکم نیز هست و حکومت صدها تنگنا، مسئله، معضل، ملاحظه، محدودیت و مصلحت دارد که حل بعضی از آنها از قضا تلخ خواهد بود. بعضی حزباللهیها ناخودآگاه احساس میکنند عضو گروه چریکی هستند و میتوانند بزنند و در بروند حال آنکه رهبری دارای چتر عام هستند، رهبر ملتی هستند که مملو از سلایق، نگاهها، سبکهای زندگی و بینش سیاسی هستند، آن هم رهبری که با مخالفان نظام هم دیالوگ برقرار میکند که بیایید برای کشورتان رأی دهید.
محمدعلی وکیلی، نماینده تهران و مدیرمسئول روزنامه ابتکار در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان انتخابات نامطلوب برای نتیجه مطلوب نوشت: کمتر از دو ماه به انتخابات مجلس یازدهم زمان باقی است، اما هیچ اثری از انتخابات در برنامههای صداوسیما نمیبینیم. همیشه استراتژی نظام در انتخاباتها، زمینهسازی برای مشارکت بالا بوده است. در این مقطع حساس و خاص، نظام بیش از هر زمان به مشارکت بالا نیاز دارد. قانون نیز صداوسیما را مکلف کرده است که برنامههای مرتبط با انتخابات جهت بالا بردن آگاهی و مشارکت مردم را در دستورکار خود قرار دهد. با این همه، انگار ارادهای در این سازمان در کار است تا این انتخابات پرشور برگزار نشود.
با وجود تکالیف صریح صداوسیما پیرامون انتخابات، اما این سازمان تبلیغات دوغ و ماست را به انتخابات ترجیح میدهد. اگر کسی این روزها پای تلویزیون بنشیند تصور میکند راهبرد نظام از مشارکت حداکثری تغییر کرده است. در واقع، در این برنامهها، تنها چیزی که اهمیت ندارد انتخابات است.
آدمی تصور میکند واقعاً شاید ارادهای در کار است تا مشارکت در این انتخابات پایین بیاید.
سال هاست مشهور است عده ای به دنبال انتخابات نامطلوب هستند تا بتوانند نتیجه مطلوب خود را بگیرند. در واقع، نتیجه مطلوبِ خود را در انتخاباتِ نامطلوب پیگیری میکنند. متاسفانه جریانی در این کشور وجود دارد که خود را پیروز صندوق های خالی میداند. آنان معتقدند در مشارکت بالا، امکان توفیق کمتری دارند؛ به همین سبب مطلوبِ آنان این است که مشارکت در انتخابات پایین باشد. این در حالی است که اقتدار کشور، در انتخابات با مشارکت بالا تامین میشود.
خاصه این روزها بیش از هر زمانی، مشارکت بالا برای نظام ارزش راهبردی دارد؛ لذا مطلوبترین انتخابات برای نظام، پرمشارکتترین انتخابات است. اما متاسفانه نتیجه مطلوب برای یکی از جریانهای کشور، در انتخابات با مشارکت پایین حاصل میشود. از همین روی، به دنبال انتخابات نامطلوب برای رسیدن به نتیجه مطلوب خود هستند. انتظار این است که صداوسیما به عنوان نهادی ملی و در قامت نظام، راهبردهای واقعی نظام که مشارکت بالا است را دنبال کند. برنامههای این روزهای صداوسیما این گمانه را تقویت میکند که اراده همان جریانی که به دنبال انتخابات نامطلوب است در صداوسیما حاکم است.
شعیب بهمن در سرمقاله امروز روزنامه اعتماد با عنوان معادله جدید در منطقه درباره رزمایش مشترک ایران، چین و روسیه نوشت: رزمایش مشترک میان ایران، روسیه و چین از چند جنبه حایز اهمیت است؛ جنبه اول به اهمیت برگزاری این رزمایش در محدوده جغرافیایی دریای عمان و اقیانوس هند باز میگردد؛ محدودهای که از اهمیت راهبردی، به ویژه در حوزه انتقال انرژی و کالا برخوردار بوده و انتخاب شدن این حوزه بیانگر مهم بودن این رزمایش است. اما نکته دیگری که این رزمایش را پراهمیت میکند، این است که برای اولینبار در منطقه یک رزمایش جمعی برگزار میشود که در آن قدرتهای غربی حضور ندارند، چراکه در گذشته رزمایشهای مختلفی که در این منطقه انجام میشد همواره یک طرف آن قدرتهای غربی به ویژه امریکا یا کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه بودند و این کشورها با همکاری و همراهی کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس وارد منطقه میشدند و رزمایشهایی را برگزار میکردند. اما در این رزمایش دیگر خبری از قدرتهای غربی نیست و برای اولینبار قدرتهای بزرگ دیگری مانند روسیه و چین در این منطقه حاضر شدند.
نکته سوم به سیاست ایران در منطقه باز میگردد و برای نخستینبار است که در سالهای پس از انقلاب اسلامی، ایران دست به یک رزمایش مشترک با کشورهای دیگر در حوزه آبهای دریایی عمان و شمال اقیانوس هند میزند و این در شرایطی است که طی ماههای اخیر امریکاییها و برخی کشورهای منطقه که اعلام کردند، تمایل دارند یک ائتلاف دریایی در محدوده آبی مشخص تشکیل دهند، عملا برگزاری رزمایش با ابتکار عمل ایران نشان میدهد که ایران گزینههای متعددی دارد و در مواقع لزوم میتواند حتی دست به ائتلافسازی در این محدوده جغرافیایی بزند.
موضوع چهارمی که در این بین مطرح میشود به روسیه و چین باز میگردد. روسها اگرچه در طول سالهای گذشته تمایل زیادی داشتند که در این محدوده آبی حضور پیدا کنند، اما به دلیل اینکه کشورهای حاشیه خلیجفارس دارای وابستگی عمیق به امریکا هستند و اجازه ندارند بدون خواست امریکا رزمایش نظامی با کشور دیگر به ویژه روسیه که به عنوان یکی از قدرتهای معارض امریکا محسوب میشود داشته باشند، بنابراین سیاست روسیه و تمایل این کشور برای حضور در منطقه همواره ناکام مانده است. کما اینکه طرح امنیتی که روسها چندی پیش برای خلیجفارس ارایه دادند به دلیل پیروی کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس از سیاستهای امریکا عملا با بیمیلی و بیتوجهی این کشورها مواجه شد. بنابراین برای روسها نیز این ابتکار عمل ایران یک فرصت جدی و مطلوب به شمار میآید که بتوانند در منطقه حضور پیدا کنند.
چینیها نیز که تاکنون تلاش میکردند از مجادلات سیاسی، امنیتی و نظامی با امریکاییها دور بمانند و بیشتر تقابل آنها با امریکا وجه اقتصادی داشت، حضور در این رزمایش بسیار حایز اهمیت است و نشان میدهد که چینیها وارد فاز جدیدی میشوند که ممکن است تقابل و رویارویی که در جنگ تجاری میان چین و امریکاست در آینده ابعاد جدیدی پیدا کند. به ویژه اینکه امریکاییها در مجاورت چین و آبهای اطراف آن حضور نظامی خود را تقویت کردهاند. بنابراین از دیدگاه روسیه و چین نیز حضور در این رزمایش یک فرصت تلقی میشود تا بتوانند در برابر ایالات متحده امریکا یک نوع قدرتنمایی داشته باشند که تا به امروز تنها قدرت بزرگ حاضر در منطقه به لحاظ نظامی بوده است. در مجموع میتوان گفت: تحولاتی که طی چند وقت اخیر در منطقه خلیجفارس رخ داده است، از جمله آن میتوان به سرنگونی پهپاد امریکایی، حمله به چندین نفتکش در منطقه خلیجفارس و دریای عمان و همچنین مورد هدف قرار گرفتن تاسیسات نفتی آرامکوی عربستان اشاره کرد، همه اینها نشان از آن دارد که امنیت در منطقه بیش از گذشته نیاز به همکاری دارد و در این بین بهرغم اینکه در سالهای گذشته کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس سعی میکردند این امنیت را با حضور امریکا تضمین کنند ولی در حال حاضر ایران، روسیه و چین با برگزاری این رزمایش نشان دادند که ممکن است در آینده شرایط جدیدی را در منطقه رقم بزنند. به همین دلیل هم کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس و هم امریکا از این به بعد در محاسبات و معادلات خود گزینه ائتلافسازی ایران به همراه روسیه و چین را وارد میکنند و این معادلهای است که پیش از آن در منطقه وجود نداشته است. از این به بعد ائتلافسازی ایران در حوزه آبهای جنوبی خود میتواند معادلات منطقه را وارد فاز جدیدی کند و همه کشورها باید این موضوع را در محاسبات استراتژیک خود لحاظ کنند.