حواشی سانحه تلخ هوایی سقوط هواپیمای اوکراینی، پرده برداری از یک حقیقت تلخ، واشنگتن نمیخواهد از عراق برود، رسانه ملی به گردش آزادانه اطلاعات تن بدهد، مجلس به سمت نجومی بگیرها غش کرد! آینده سیاست منطقهای ایران، بورس، ضد ضربه در برابر خبرهای تحریمی، پاسخ منفی فدراسیون و دایی به همدیگر! مردم در طلب جایی برای برگزاری سوگواری جمعی و لزوم پیگیری کوتاهیها یا تقصیرهای احتمالی و مراقبت از عدم تکرار در دستور رهبری، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز یکشنبه ۲۲ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که اعتراف به نقش ایران در سقوط هواپیمای اوکراینی و صدور بیانیه ای از سوی ستادکل نیروهای مسلح درباره سقوط این هواپیما همراه با تحلیل ها و واکنش های داخلی و خارجی با تیترها و تصاویر مختلف در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
روزنامه کیهان دستور اکید رهبر انقلاب برای پیگیری ماجرای دردناک سقوط هواپیما را تیتر یک کرد و روزنامه اعتماد با رویکردی انتقادی تر در کنار تصویر سوگواری مردمی برای جانباختگان پرواز تهران ـ کی یف تیتر عذرخواهي كنيد، استعفا دهيد را تیتر یک کرده است. روزنامه جوان با (عذرخواهی عمیق از خطای دردناک)، شرق ( عذرخواهی بزرگ، سوگی سترگ) ، مردمسالاری (شوک بیاعتمادی)، روزنامه رسالت (مصیبت مضاعف)، همدلی (سوختیم و شرمنده شدیم)، ابتکار (همه مسئولیتها را میپذیریم)، وطن امروز (یک آسمان غم) و ایران (نابخشودنی) این سوژه مهم روز را در صفحات نخست خود بازتاب داده اند. صفحات نخست بیشتر روزنامه های امروز از روبان و زمینه مشکی برای چیدمان صفحه روزنامه استفاده کرده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
روزنامه ایران: خواهان اعلام دلایل تعویق افشای حقیقت برای مردم هستیم
روزنامه ایران در بخشی از یادداشت شماره امروز خود با عنوان خطای سکوت درباره اتفاق تلخ صبحگاه چهارشنبه ۱۸ دیماه ۹۸ درباره چرایی عدم اطلاع رسانی درست درباره سقوط هواپیمای اوکراینی با مطرح کردن سوالاتی نوشت؛
۱- چه مصلحتی و چه مکانیزمی میتواند اشتباهی به این بزرگی را از دید سران مملکت، بنا به اعلامات رسمی و رسانهها و مردم پنهان نگه دارد؟ چطور و با چه منطقی سه روز هیچ نگفتند و گویندهها دروغگو شدند تا بالاخره مجبور به افشای حقایق شدند؟ ما خواهان توضیح شفاف مقامات تکذیبکننده درباره نحوه اطلاعرسانی مقامات ذیصلاح به آنان هستیم.
۲- چرا از همان ساعات نخست و با قبول مسئولیت امر، سعی نشد با افشای واقعیت، از بار تألمات ملی این فاجعه کاسته شود و نگذارند با گذشت سه روز، با صدور یک بیانیه این مصیبت با خشم ممزوج شود؟ ما خواهان اعلام دلایل تعویق افشای حقیقت برای مردم هستیم.
۳- اینکه یک جمعی تصمیم بگیرند واقعیت را با گذشت ۴۸ ساعت از دو مقام ارشد نظام مخفی بدارند، ترسناک، خطرناک و اندوهناک نیست؟ آیا اینکه عصر جمعه رئیس جمهوری مملکت، رئیس شورای عالی امنیت ملی و دومین مقام ارشد نظام را در جریان نتیجه تیم تحقیقاتی ستاد کل نیروهای مسلح بگذارند، مصیبت نیست؟ چه جمع با چه سازوکاری این توان را دارند که حقیقتی با این درجه از اهمیت را از فرمانده کل قوا و رئیس شورای عالی امنیت ملی کشور برای بیش از ۴۸ ساعت پنهان کنند؟ آیا بیم آن وجود ندارد که حقایق دیگری نیز توسط همین افراد از مقامات ارشد کشور پنهان شود؟ ما خواهان پی بردن بهدلیل این پنهانکاری از مقامات عالی نظام هستیم.
۴- این مصیبت مانند موارد دیگر با پیدا کردن یک «بنده خدا» (شلیککننده) و عزل و محاکمه او حلوفصل و فراموش نمیشود. این قضیه با ببخشید و نمیدانستیم حل نمیشود. خساراتی که این فاجعه به بار آورده و پیامدهای آن چنان عظیم است که کسی با قربانی شدن یک افسر جزء آن را تمام شده نمیداند. مقصران این فاجعه ملی باید در سطح تصمیمگیرندگان ارشد پیدا شوند. البته حال که بنا بر استعفا نیست، حداقل عزل شوند و مورد پیگرد قرار گیرند. پرسشهای فنی درباره این فاجعه مواردی نیست که با یک بیانیه سربسته و چند خط عذرخواهی و آرزوی مرگ تمام شود. ما خواهان پاسخ شفاف، علنی و آزادانه به تمام این پرسشها در کمیته حقیقتیاب با حضور کارشناسان مستقل هستیم.
۵- اعلام دلیل واقعی ساقط شدن هواپیمای مسافربری اوکراینی، گرچه گامی رو بهجلو در مواجهه با حقیقت است اما آثار و تأثرات داخلی و خارجی آن از این به بعد شروع میشود؛ نمود عینی شکاف بین مسئولان و مردم و جلوه بیاعتمادی عمومی و این همه رفع نخواهد شد مگر با شفاف کردن پروسه اطلاعرسانی از این به بعد و حذف فضای سانسور و مصلحتسنجی اعتبارسوز. ما نیز رهگمکردگانیم که برای بازگشت به مسیر درست باید بتوانیم نظام تصمیمگیری فعلی را به چالش بکشیم و مطالبه حقیقت کنیم. این اصلیترین رسالت برای بازگشت آب رفته به جوی و التیام دردهای خانوادههای جانباختگان و همه مردمی است که در غم از دست دادن عزیزان و هموطنان و باورها و اعتمادشان به سوگ نشستند.
ایران باید چه غرامت هایی درباره هواپیمای اوکراینی بپردازد؟
نعمت احمدی در بخشی از یادداشت خود با عنوان پرسشهایی درباره سقوط در روزنامه شهروند نوشت: اگر حاجیزاده دولت را در جریان این خطا گذاشته بود، پس چرا ربیعی بهعنوان سخنگوی دولت ازیک طرف آمد و آن صحبتهای عجیب را کرد و از سوی دیگر آشنا بهعنوان مشاور رئیسجمهوری در صفحه کاربری خود در توییتر به زبان تهدیدآمیز با «کارگزاران ایرانی تبار رسانههای فارسی زبان» سخن گفت؟ از همه بدتر اینکه عابدزاده بهعنوان رئیس سازمان هواپیمایی کشور، در قامت یک متخصص فن در پربینندهترین ساعات تلویزیون جلو دوربین آمد و با اطمینان تمام استدلال آورد که سقوط هواپیما به علت نقص فنی بوده و عامل خارجی دیگری در آن دخالتی نداشته است.
این مسأله وجود دو احتمال را پدید میآورد. یا درباره علت سقوط به دولت اطلاعرسانی شده و مقامات دولتی اعم از سخنگوی دولت، مشاور رئیسجمهوری و رئیس سازمان هواپیمایی آدرس غلط دادهاند و دوگانگی به وجود آورده و اعتماد داخلی و خارجی را سلب کردهاند یا اطلاعی به دولت داده نشده است و مسئولیت این اتفاق به عهده مسئولان هوافضای کشور باز میگردد.
درنهایت درصورت اثبات تخلف یکی از طرفین یعنی یا مقامات دولتی یا مسئولان هوافضا براساس قوانین داخلی و قانون مجازات اسلامی یا قوانین مربوط به عملکرد نظامیها، محکومیتهایی اعمال شود. اما درباره وجه بینالمللی ماجرا باید گفت کشور ما پیمان ایکائو را امضا کرده که درباره مسئولیت دولتها در قبال امنیت پروازهاست.
اگر کشوری عضو ایکائو نباشد پروازی در آن صورت نمیگیرد چون به مقررات عمومی پرواز پایبند نیست. برابر این پیمان، کشور ما باید به شرکت بویینگ در آمریکا و کشور فرانسه بهعنوان سازنده موتور هواپیما و همچنین اوکراین که مالک هواپیما بوده غرامت مادی بپردازد. بعد هم باید به خانوادههای کسانی که در هواپیما بودند اعم از خلبان و خدمه پرواز و مسافران براساس قوانین مربوط به حفاظت از جان مسافران ایکائو غرامت بدهد.
وقتی آمریکاییها هواپیمای ما را بر فراز خلیجفارس ساقط کردند، هیأتی در سفارت سوییس تشکیل شد و غرامت خسارتهای جانی به دولت ایران یا سازمان هواپیمایی آن داده نشد بلکه بازماندگان غرامت کشتهشدگان خود را از هیأت تشکیل شده در سفارت سوییس دریافت کردند. در آخر باید گفت که ما با یکسری مسائل کیفری درباره مسئولانی که مسأله را کتمان کردند کشور را در بحران خبری گرفتار کردیم.
اتحاد و همدلی که پیش از این به واسطه شهادت حاج قاسم به وجود آمده و مردم و مسئولان را در یک ردیف قرار داده بود با این کتمانسازی از بین رفت، بهطوری که از این پس حاکمیت بلامنازع رسانههای برون مرزی براخبار در اذهان مردم استوار خواهد شد و دیگر کسی به اخبار داخلی اعتمادی نخواهد کرد و کشور در مسیری قرار گرفت که از نظر رسانهای آسیب شدیدی دید.
رسالت: حاجی زاده نگذاشت کسی جز خودش روی سیمخاردارها بخوابد
مسعود پیرهادی، سردبیر روزنامه رسالت نیز در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان دل ایران سوخت نوشت: بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح، آب سردی بر پیکر همه مردم ایران ریخت؛ غم پشت غم، درد پشت درد آه پشت آه؛ خدایا ما مگر امت رسول تو نیستیم؟ خدایا شکایت داریم از فقدان نبی، غیبت ولی، شدت فتنهها و این وضعیت روزگار که پیدرپی به مصیبتی گرفتار میشویم؛ واقعا دیگر ظرفیت نداریم «پروردگارا، اگر تکلیفی را فراموش نمودیم یا خطایی کردیم ما را بر آن مؤاخذه مکن. پروردگارا، هیچ بار گرانی بر عهده ما مگذار، چنانکه آن را بر عهده امّتهایی که پیش از ما بودند نهادی. پروردگارا، و کیفر گناهانمان را که قدرت تحمّل آن را نداریم بر ما تحمیل مکن. گناهانمان را از ما بزدای و ما را ببخشای و بر ما رحمت آور. تویی مولای ما، پس ما را یاری فرما و بر مردم کفرپیشه پیروز گردان» تنها دلخوشی ما این است که عند فناء الصبر یأتی الفرج، اگر کاسه صبرمان لبریز شود، فرج و گشایش میرسد.
دل ایران این روزها، زیاد میسوزد؛ اما جنس این غم، عجیب بود؛ شهادت حاج قاسم، بسیار سخت و باورنکردنی بود اما اوج زبونی و حقارت آمریکا را ثابت کرد، ولی اشتباه پدافندی هرچند سهوی، هرچند مسبوق به سابقه در دنیا، هرچند در شرایط جنگی، هرچند تصمیمی در ۱۰ثانیه، هرچند اگر واقعا کروز بود چه و چه، اما بیحدواندازه دل همه ایرانیها را سوزاند. بخش عمدهای از این سوختن هم برای سوءتدبیر برخی افراد در تأخیر و تعلل در اطلاعرسانی و نامحرم دانستن مردم بود وگرنه اگر درست و بهموقع تشریح و تبیین میشد، چهبسا قابلپذیرشتر مینمود.
از قدیم گفتهاند که «شکست، یتیم است» اما سردار امیرعلی حاجیزاده که هنگام سانحه دلخراش سقوط هواپیمای اوکراینی، در غرب کشور، مشغول عملیات موفق علیه تروریستهای آمریکایی بود، نگذاشت، این مثل، محقق شود. نگذاشت کسی جز خودش روی سیمخاردارها بخوابد؛ البته واقعا کار هرکسی هم نبود؛ شخصی میخواست که از سیمخاردارهای نفس خود عبور کرده باشد؛ کسی که گردنِ گردنکلفتهای زمانه را شکسته بود در پیشگاه مردم کشورش، گردنِ از مو باریکتر خود را نشان داد و شکست را حتی متوجه دولت و سایرینی که مستقیم یا غیرمستقیم در این وضعیت، نقش داشتند، نکرد.
اما قطعا این پایان ماجرا نیست؛ ما در این ماجرا دو طرف عمده داریم که حالا حالاها با آنها کارداریم؛
1. کسانی که عالماعامدا، کارهایی که باید میکردند را ترک کردند و کارهایی که نباید انجام میدادند را مرتکب شدند.
2. کسانی که سهوا دچار خطا شدند.
پس از بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح، بیانیه رئیسجمهور و صحبتهای سردار حاجیزاده، هنوز چند سؤال بیپاسخمانده و رسالت ما بر این است تا شفافسازی کامل، قلم را زمین نگذاریم.
چرا پروازها به حالت تعلیق درنیامدند و اصطلاحا آسمان در وضعیت Clear قرار نگرفت؟
چرا طبق ماده ۱۰ قانون هواپیمایی کشوری، اداره کل هواپیمایی کشوری با تصویب هیئتوزیران پرواز هواپیمای ایرانی یا خارجی را برفراز قسمتی از خاک کشور ممنوع یا محدود یا مقید به شرایط خاصی نکرد؟
چه کسی از شلیک کروز خبر داده بود؟ سیستم ارتباطی چگونه دچار اختلال شده بود که امکان تأیید و هماهنگی وجود نداشت؟
چرا به سازمان هواپیمایی کشوری، رسانه ملی و سایر رسانهها اعلام نکردند نسبت به این موضوع لااقل بااحتیاط و دستبهعصا حرکت کنند تا فرآیند تحقیقات و بررسیها تکمیل شود؟ چرا نگاه به رسانهها یکبارمصرف و موسمی است؟ آیا گمان میکنند اعتبار ازدسترفته بهسادگی و حتی بهسختی بازمیگردد؟