به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۵ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که فعالسازی مکانیسم ماشه توسط اروپا اصلیترین خط خبری صفحه نخست روزنامههای امروز به شمار میرود.
روزنامههای امروز با انتخاب تیترهایی همچون دست اروپا روی ماشه گستاخی (خراسان)، برجام سینه دیوار (وطن امروز)، آخرین دوراهی (اعتماد)، آغاز عملیــات اروپـایـی حفظ بـرجام (آرمان ملی)، برجام در جایگاه شهود (شهروند)، تحقق آخرین پیشبینی منتقدان برجام اروپا مکانیزم ماشه را فعال کرد (کیهان)، غروب آفتاب! (رسالت)، دست اروپا روی ماشه برجام (ایران) و برجام در مردهشورخانه اروپا (جوان) این موضوع را متناسب با رویکرد سیاسی جریان خود برجسته کرده اند.
نکته جالب توجه تیتر برجامی روزنامههای امروز این است که روزنامه جوان برای مکانیسم ماشه، تعبیر برجام در مردهشورخانه اروپا را استفاده کرده و روزنامه آرمان ملی از آن به عنوان آغــاز عملیــات اروپـایـی حفظ بـرجـام یاد کرده است.
روزنامههایی مثل ایران و شهروند نیز سعی کرده اند، تیتری میانه روتر برای این موضوع روز انتخاب کنند.
سخنان رئیس جمهور روحانی درباره سانحه سقوط هواپیمای بویینگ اوکراینی با محوریت لزوم برگزاری دادگاه با قضات عالی رتبه جهت شفاف شدن مقصران این اتفاق نیز در روزنامههای عمدتا اصلاح طلب و نزدیک به دولت برجستهتر از روزنامههای جریان رقیب منعکس شده است.
روزنامه ابتکار و اعتماد که مدیران مسئول آنها محمدعلی وکیلی و الیاس حضرتی جزو ردصلاحیت شدگان انتخابات پیش روی هستند، در صفحات نخست خود فضای انتخاباتیتری را بازتاب دادهاند و درباره رد صلاحیت ۹۰ نماینده فعلی یادداشت و گزارشهایی منتشر کرده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
علی مطهری، نماینده مجلس در سرمقاله امروز روزنامه اعتماد که برای دومین روز موضوع رد صلاحیتها را در صفحه نخست خود برجسته کرده است با عنوان التماس نمیکنم، نوشت: اخیرا به بنده اطلاع دادند که با استناد به بند ۲ ماده ۲۸ قانون انتخابات رد صلاحیت شدهام. در این رابطه باید تاکید کنم که بنده قطعا به این حکم اعتراض خواهم کرد، اما مساله را پیگیری نمیکنم و همانطورکه پیشتر هم گفتهام، «اعتراض میکنم، اما التماس نخواهم کرد». به بیان دیگر فعلا بنا دارم که منتظر بمانم تا نتیجه اعتراض مشخص شود و آن زمان براساس شرایط اقدام کنم. باید توجه داشت که یکی از موارد ذکرشده در قانون انتخابات، التزام عملی کاندیداهای شرکتکننده به نظام جمهوری اسلامی است، بنابراین اگر کسی با استناد به این موضوع رد صلاحیت شود یا صلاحیتش احراز نشود، بدین معناست که التزام عملی به نظام نداشته است؛ به زبان سادهتر چنین فردی یا باید اقدامی مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی انجام داده باشد یا با حضور در تجمعات اعتراضی، دست به تخریب اموال عمومی و دولتی و ایراد آسیب به آنان کرده باشد؛ درواقع این فرد در هر حال باید اقدامی را علیه نظام جمهوری اسلامی مرتکب شده باشد که بتوان در «التزام عملی» او به نظام تشکیک کرد. آنچه مسلم است التزام عملی به معنای انجام عمل یا اقدام است... .
بنابراین اگر فردی انتقادی به نظام جمهوری اسلامی داشته باشد یا حتی در موضوعی خاص، نظری خلاف نظر رهبری داشته باشد، این مساله نمیتواند ملاک عمل قرار گرفته و باعث رد صلاحیت آن فرد شود چراکه افراد باید در بیان نظرات خود آزاد باشند. این یکی از سخنان رهبری است که ممکن است فردی نظری مخالف من داشته باشد ولی باید آزادانه نظر خود را مطرح کند. بدینترتیب اگر فردی نظری مغایر نظر رهبری داشت و انتقاد یا انتقادهایی را به نظام جمهوری اسلامی وارد کرد، به معنای عدم التزام عملی او به نظام جمهوری اسلامی نیست. افراد و مسوولان باید توجه داشته باشند که اگر فردی قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی را قبول داشت، حق دارد که خود را در معرض انتخاب شهروندان قرار دهد و این به معنای التزام عملی او به نظام است. درحقیقت اگر فردی به قانون اعتقاد داشت و هیچگونه فساد اخلاقی یا مالی نیز مرتکب نشده بود، واجد صلاحیت کاندیداتوری است و باید صلاحیتش برای حضور در انتخابات تایید شود. نکته قابل توجه دیگر نیز ناظر است بر اظهارات اخیر سخنگوی شورای نگهبان. چنانکه ایشان اخیرا در اظهاراتی مدعی شده بود که بخش عمدهای از حدود ۹۰ نماینده فعلی ردصلاحیتشده، به دلیل مسائل و سوءاستفادههای مالی رد صلاحیت شدهاند، حال آنکه این اظهارنظر اگر صحت هم داشته باشد، به منزله اتهام است چراکه باید برای افراد حکم قطعی قضایی صادر شود ولی در بسیاری از موارد نه تنها حکم به محکومیت صادر نمیشود، بلکه برگزاری دادگاه منجر به تبرئه افراد میشود.
همزمان ذکر این نکته نیز ضروری است که اگر وضعیت ردصلاحیت نمایندگان فعلی به همین شکل کنونی خود باقی بماند، مجلس آینده، مجلس واقعی که مردم ایران را نمایندگی کند، نخواهد بود چراکه مجلس واقعی، مجلسی است که همه اقشار جامعه در آن نماینده داشته باشند. حتی باید تاکید کنم که معتقدم کسانی که نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارند نیز باید در مجلس نماینده داشته باشند چراکه در قانون اساسی به همین دلیل شورای نگهبان پیشبینی شده تا قوانین و مصوبات مجلس با شرع و قانون مطابق باشد و این یعنی کسی که نظام را قبول ندارد نیز میتواند در مجلس حاضر شود؛ فقط اگر مصوبهای مخالف شرع یا قانون به تصویب رسید، شورای نگهبان مانع خواهد شد. در پایان باید تاکید کنیم که اقدام به رد صلاحیت نمایندگان فعلی و دیگر کاندیداها بهنحوی که شاهدیم، بهطور قطع به کاهش مشارکت مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی خواهد انجامید و طبیعتا وقتی افراد کارآمد صرفا به دلیل اظهارنظر و انتقاد حذف شوند، نمیتوان امیدوار بود که مجلس که نماینده واقعی ملت باشد، روی کار بیاید. امروز همه باید تلاش کنیم تا میزان مشارکت مردم در انتخابات افزایش پیدا کند و این مسالهای است که باید دغدغه همه باشد.
روزنامه ایران طی یادداشتی در ستون درنگ شماره امروز خود با عنوان وقتی کار از دست خارج میشود، نوشت: هنوز پیکرهای جانباختگان حادثه دلخراش هواپیما به خاک سپرده نشده که تسویه حسابهای سیاسی از تریبونهای مختلف شروع شده است. در کنار برخی ابهامهای جدیدی که همچنان درباره این حادثه ایجاد میشود و پاسخهای متقنی درباره آنها داده نشده، برخی اظهار نظرها و حکم دادنها در شبکه «افق» سیما خشم مردم داغدار را مضاعف کرده است. در کنار آن تذکر دیروز جواد کریمی قدوسی نماینده مشهد و ارتباط دادن توئیت رئیس جمهوری با حادثه هواپیما این سؤال را به ذهن متبادر میکند که آیا قرار است خطای غیر عمدی انجام شده نیز همچون موارد دیگر ابزاری برای زدن رقبای جناحی شود؟
توهین صریح محمد صادق کوشکی به رخشان بنی اعتماد کارگردان سینما و اظهار نظر قابل تأمل نادر طالبزاده «از این اتفاقات ده تا دیگه هم بیفته، در مقابل اون اتفاق اصلی (حمله به پایگاههای امریکا) هیچه!» در حکم دفاع بد از نظام است. بماند که همچون سوهانی روح و روان مردم و بخصوص خانوادههای داغدیده را میساید.
پیش از این هم در حالی که رهبر معظم انقلاب و وزیر خارجه ایران در عین تأکید بر انتقامگیری از امریکا بر وارد نکردن کشور به جنگ تصریح داشتند، شبکهای میزبان حجتالاسلام غلامرضا قاسمیان رئیس حوزه علمیه مشکات بود که بر خلاف سیاست رسمی نظام بر طبل جنگ میکوبید و اصرار داشت که ما باید وارد «قتال» کفار شویم. در روزهای اخیر هم حکم زینب ابوطالبی مجری یکی از برنامههای این شبکه است که گفته: «اگر کسی اعتقاد ندارد جمع کند از ایران برود، اگر هم اعتقاد دارد باید جدی وارد میدان شود.» در این نوشتار مجال پرداختن به کنه چنین اظهار نظر خود حق پندارانه و تفرقه افکنانه و اینکه بر سر آنها که پیش از این چنین حکمهایی داده بودند چه آمد، نیست. تنها به این نکته اشاره میشود که ترویج چنین دیدگاهی همان حاکم شدن نگاههای «صفر و صدی» یا «سیاه و سفید» است که عرصه را برای میانه روها تنگ و برای عرض اندام تندروها از هر دو سو فراهم میکند. اینها را که کنار هم میگذاری این اظهار نظر برخی کارشناسان مبنی بر اینکه رئیس صداو سیما نقش ویژهای در اداره آن ندارد جدی میشود. از جمله علی مطهری نماینده تهران پیش از این گفته است: «آقای علی عسگری نماینده رسمی صدا و سیما در دولت است، ولی من فکر میکنم ایشان قدرت کافی ندارد و نماینده تامالاختیار نیست که در جلسات دولت شرکت میکند. میدانیم که بخش سیاسی و خبر صدا و سیما از جای دیگری دستور میگیرد و شاید کاری هم از دست آقای علی عسگری برنمیآید.»
در حقیقت نکته اصلی همین است که کار از دست رئیس خارج شده است. به هر روی آنها که از نزدیک علی عسگری را میشناسند اذعان دارند که مختصات فکری و سیاسی او چندان سنخیتی با آنچه در بخشهای سیاسی و بخصوص شبکه افق میگذرد ندارد و اساساً خود او جزو همان میانه روهایی است که اگر قرار باشد حکم مجری شبکه افق اجرایی شود چه بسا جایی در صداو سیما نداشته باشد. تکمیلکننده این پازل روح خراش تذکر جواد کریمی قدوسی نماینده مردم مشهد در مجلس بود که پاسخ توئیتری رئیس جمهوری به همتای امریکایی خود را تلویحاً با ماجرای نفوذ و خرابکاری در حادثه هواپیما ارتباط داد و عملاً حسن روحانی را متهم کرد. قاعدتاً بر کریمی قدوسی حرجی نیست و جز این از او انتظار نیست و یادآوری این نکته که چرا این ابهام خود را در جلسه غیر علنی مجلس با فرمانده سپاه مطرح نکرده راه به جایی نمیبرد، چراکه به نظر نمیرسد او اساساً در پی پاسخ باشد. اما از فرمانده سپاه - که بابت سانحه رخداده از مردم عذرخواهی کرده- انتظار میرود نسبت به این ابهام آفرینیها حساسیت بیشتری داشته باشند. بخصوص که نماینده مشهد سابقه حضور در سپاه را در کارنامه خود دارد و بعید به نظر میرسد در حال حاضر هم ارتباطات خود با دوستان و همکاران سابق را قطع کرده باشد.
جلال خوشچهره در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان بازگشت به سیستم ماشه یا تهدید نمادین، نوشت: فرانسه، آلمان و بریتانیا روزگذشته (سه شنبه) در گزارش به اتحادیه اروپا درباره آخرین تحولات مربوط به «برجام» از قصد خود برای به جریان انداختن «سیستم ماشه» خبر دادند. سه کشور اروپایی عضو گروه ۱+۴ هدف از این اقدام را نه لغو برجام، بلکه واداشتن تهران برای بازگشت به اجرای تعهدات برجامیاش اعلام کردهاند.
سه کشور مدعیاند؛ به جریان انداختن سیستم ماشه، سازوکار حل اختلافهای مانع در ادامه برجام است. اروپائیان اقدام خود را در خدمت به وادار کردن تهران به اجرای تعهداتش در این توافق بینالمللی تفسیر کردهاند. بند ۳۷ برجام، رسیدگی به شکایت هریک از اعضای امضاکننده این توافق را درباره تخلف دیگری به مراحلی موکول کرده که آخرین ایستگاه آن شورای امنیت سازمان ملل است؛ بنابراین هرنوع تصمیمگیری نهایی در اینباره مربوط به قضاوتی خواهد بود که شورای یادشده اعلام میکند. از اینرو سه کشور اروپایی هدف خود را نه بازگشت کامل به تحریمهای بینالمللی علیه ایران، بلکه واداشتن این کشور به قبول بازگشت به اجرای تعهدات برجامی خواندهاند. اقدام اروپائیان اگرچه میتواند نمادین تلقی شود، ولی هدف از آن اعمال تهدید و هشدار جدی به ایران برای بازگشت از تصمیمی است که پانزدهم آبانماه گذشته اعلام کرد.
ایران پیش از این به چهار عضو باقی مانده در برجام هشدار داده بود که اگر به تعهداتشان در جبران خسارتهای این کشور در پی خروج آمریکا از توافق هستهای عمل نکنند، گام پنجم و نهایی را در کاهش تعهدات هستهای خود برخواهد داشت. گامهای اعتراضی ایران مربوط به بیعملی گروه ۱+۴ و درک این کشور از ماهیت رفتار اروپائیان در حفظ وضعیت ثابت میان تنشهای ایران و آمریکاست. به عبارت دیگر، با خروج آمریکا از برجام در بهار سال گذشته و اجرای سیاست «فشار حداکثری» دولت «دونالد ترامپ» تهران سیاست خویشتنداری را پیشه کرد با این امید که اروپائیان علاوهبر مواضع اعلامی در محکوم کردن خروج آمریکا از برجام، به عمل در جبران خسارتهای ایران همت کنند. اما نهتنها در اینباره اقدام موثری انجام نشد؛ بلکه رفتهرفته اروپائیان در مواضع خود با کاخ سفید همسو شدند. در واقع تفاوت مواضع اروپائیان با دولت ترامپ، تغییرات توافقی در چارچوب برجام یا ترسیم قاعده تازه برای یک توافق هستهای است.
اعلام اجرای سیستم ماشه از سوی سه کشور اروپایی میتواند اوضاع را از آنچه بود و هست، بحرانیتر کند؛ بهویژه این گمان را نزد تهران تقویت میکند که اروپائیان بهرغم ادعاها در حفظ برجام، سودای همپیمانی تازه با واشنگتن در تحمیل توافق تازه با تهران یا بازتعریف برجام با سازوکاری همسان با خواستهای ترامپ دارند. اظهارات اخیر «بوریسجانسون» نخستوزیر بریتانیا حکایت از آمادگی لندن در به رسمیت شناختن ایدهای دارد که دولت ترامپ برای توافق هستهای با ایران در چارچوبی بیرون از قاعده برجام اعلام کرده است. جانسون سهشنبه (۱۴ ژانویه ۲۰۲۰) به «بیبیسی» گفته است: «طرح دونالد ترامپ در باره برنامه اتمی ایران میتواند جایگزین توافق هستهای (برجام) شود.» او تاکید کرده: «طرح احتمالی ترامپ قدم بزرگ و رو به جلوست.» اظهاراتی چنین و نیز اعلام اجرای سیستم ماشه از سوی سه کشور اروپایی عضو برجام، نهتنها به افزایش اختلافها در روابط ایران و اروپا میانجامد؛ بلکه به تقویت سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ و بالتبع آن افزایش سوءظنها و تنشها در منطقه خلیج فارس خواهد افزود.
چنین به نظر میرسد به رغم خویشتنداریهایی که طی روزهای پرحادثه اخیر از سوی همه طرفها به نمایش گذاشته شد، حالا همه دست بر ماشه از رفتار یکدیگر مراقبت میکنند. پرسش این است: آیا باید بازگشت اروپائیان به سیستم ماشه را نزدیک شدن به پایان دیپلماسی تلقی کرد؟ یا نمایشی نمادین برای واداشتن تهران به قبول وضعی دانست که به طور اصولی با خواستهای آن تعارض دارد؟