سیاست خارجی و سیاست داخلی در هر کشوری، قوام بخش یکدیگرند و بر خلاف دیدگاه رئالسیم ساختاری و مطابق نظر رئالیسمهای نئوکلاسیک، سیاست خارجی را نمیتوان از سیاست داخلی جدا کرد و بالعکس.
به گزارش «تابناک»؛ در ایران اما ماجرا کمی متفاوت است و رابطه معناداری میان جهت گیری های سیاست خارجی با مسائل داخلی وجود ندارد.
تصمیمگیرندگان سیاست خارجی به عنوان بازیگران عقلانی تلاش میکنند با توجه به متغیرهای دو محیط داخلی و خارجی، بهترین راهبردها را برای تحقق بیشترین سطح از منافع اتخاذ کنند؛ یکی از راهبردهای عقلانی در سیاست خارجی، تنشزدایی است.
سرریزی تنش ها
در همین راستا، باید به این سوال پاسخ داد که چه رابطه مشخصی میان تنش ها در سیاست خارجی با تنش های داخلی وجود دارد؟
برای پاسخ می توان از مفهوم «سرریزی» یا «انتقال» تنش استفاده کرد؛ بدین معنا که رابطه معین و معناداری میان این دو سطح وجود دارد و تنش ها در سیاست خارجی، اثرات قابل توجهی بر داخل دارد و منجر به سرریز تنش ها به داخل می شود.
در واقع، فارغ از اینکه منشا تنش ها کجاست و چه کسی به وجود آورنده آن است، تا زمانی که تنش ها، وضعیت جنگی و تعارضات در بیرون ادامه پیدا کند و تشدید شود، ظرفیت مدیریت تنش های داخلی محدود خواهد شد.
انباشت
مساله دیگری که باید بدان اشاره کرد، «انباشت تنش» است. ما در داخل با تعدد تعارضات و بحران ها مواجه هستیم که روز به روز شاهد انباشت بیشتر آنها هستیم؛ بحران هایی که حل نمی شوند، برای مدیریت آن ها برنامه ای وجود ندارد و به مرور تبدیل به تنش و تعارض اجتماعی و سیاسی می شوند.
در عرصه خارجی نیز به نظر می رسد چنین است و ما (ایران) با بحران های متعددی در حوزه پیرامونی و روابط با آمریکا به سر می بریم. آیا می توان در چنین محیط پرتلاطم و آنارشیکی ادامه امنیت و ثبات و رفاه را به ارمغان آورد؟
بدون تردید انباشت بحران ها در داخل رابطه مستقیمی با انباشت بحران ها و تنش بین ها در بیرون دارد. بدون عبور از تنش ها و بحران های خارجی، امکان برون رفت از مسائل داخلی تا حدود زیادی دشوار است؛ بنابراین، بدون اینکه بخواهیم به منشا تنش ها بپردازیم ـ که بدون تردید بخش عمده ای از تنش ها به اقدامات آمریکا مربوط می شود ـ باید از گام نهادن در مسیری پر از تنش در محیط پیرامونی که بحران ها در داخل را عمیق تر و دامنه دار تر می کند، پرهیز کنیم.
بلاشک، هر دستاوردی در محیط تنش زای فعلی موقتی است؛ این را در ماجرای ساقط شدن هواپیمای مسافربری اوکراینی به خوبی مشاهد کردیم. در مقابل، ادامه تنش ها می تواند اثرات بلندمدت تر، زیانباتر و بی ثبات کننده تر بر محیط داخلی بعد همراه داشته باشد.
توان، تدبیر، تصمیم
عبور از این تنش ها سه مرحله مشخص دارد: نخست توان، مرحله بعد تدبیر و در نهایت تصمیم.
سوال این است که توان کاهش تنش ها وجود دارد؟ بلاشک توان کاهش تنش ها با توجه به ظرفیت های دیپلماتیک و سیاسی ایران در منطقه و جهان وجود دارد و می توان این تنش ها را کاهش داد.
شاید حلقه مفقوده چنین فرایندی تدبیر باشد. اینکه همه نهادها و افراد تصمیم گیر ضمن پذیرش واقعیات موجود و اثرات مخرب تشدید تنش ها بر محیط داخل، تدابیر لازم برای عبور از این وضعیت را بیندیشند.
در نهایت، توان و تدبیر می تواند به یک تصمیم مشخص برای کاهش تنش ها تبدیل شود. در بخش اجرای تصمیم نیز ظرفیت های نهادی و غیرنهادی مناسبی وجود دارد که می توان در کوتاه ترین زمان ممکن از تنش ها گذشت و مانع از سرایت بیشتر تنش های بیرونی به داخل شد.