برای تبیین دکترین مقاومت ابتدا لازم است به مفهوم دکترین و مفهوم مقاومت بپردازیم.
دکترین به اصول و گزاره هایی اطلاق می شود که از رهگذر تعامل اصول مبنایی با توان طبیعی هر بازیگر تولید می شود و شامل باورها، آموزه ها و اصولی است که راهنماي مقصود عملیاتی کشورها و سازمان ها بوده و در حکم چارچوب هاي کلان راهنماست. به همین خاطر است که دکترین به نوعی ثبات داشته و در زمره اسناد بالادستی استراتژي قرار میگیرد.
به عبارت دیگر دکترین به سطحی از رهنمودها اطلاق میشود که فراتر از خطمشیها و راهبردها قرار دارند و به همین دلیل هر دکترین میتواند دربردارنده تعداد زیادی خطمشی و راهبردهای متناظر و زیرمجموعه باشد.
مقاومت نیز به این معنی است که ما در برابر زورگویی و زیادهطلبی مستکبران تسلیم نمیشویم، منفعلانه رفتار نمیکنیم و از موضع اقتدار سخن گفته و عمل میکنیم. مقاومت نوعی رفتار واکنشی است که بر اساس عقل و منطق و با توجه به شرایط زمانی و مکانی در برابر مستکبران انجام میشود.
بدین ترتیب دکترین مقاومت از جنس کلان رهنمودها و ملاحظات راهبردی است که در این نوشته سعی خواهد شد با توجه به اندیشه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری نکاتی درباره دکترین مقاومت بیان نماییم.
1- مبانی دکترین مقاومت:
دکترین مقاومت مبانی نظری و تجربی دارد. مبانی نظری دکترین مقاومت برگرفته از قرآن، احادیث پیامبر و سیره معصومین است اما اصلیترین مبنای مقاومت اصل توحید است چراکه اعتقاد به توحید باعث میشود در برابر ظلم ظالم سکوت نکنیم و در برابر مستکبرین بایستیم.
مبانی تجربی مقاومت نیز برگرفته از تجربه تاریخی بشری و همچنین تجربه چهلساله انقلاب اسلامی است بهطوریکه نمونههای متعددی برای کارآمدی دکترین مقاومت در طول تاریخ جهان و جمهوری اسلامی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
2- دلیل انتخاب دکترین مقاومت:
باید توجه داشته باشیم که حتی اگر ما از مقاومت دستبرداریم دشمن عقب نخواهد رفت چراکه ایران قبل از انقلاب اسلامی یکی از اصلیترین متحدان منطقهای ایالاتمتحده آمریکا بود و آنها مخالف ایران مستقل و قدرتمند هستند و چیزی جز یک کشور دستنشانده و ضعیف آنها را راضی نخواهد کرد. از سوی دیگر ذات استکبار زورگویی، ظلم و توسعهطلبی است و در برابر چنین موجودی نمیتوان به سازش رسید و هویت و موجودیت استکبار در مبارزه با هر نوای آزادی طلبانه و عدالت خواهانه در جهان است.
3- گرایش فطری به مقاومت:
باید توجه داشت که گرایش به مقاومت یک مسئلهای است که در فطرت انسان جای دارد چراکه انسان ذاتاً ظلمستیز است و دوست دارد در برابر ظالم بایستد. با نگاهی به تاریخ ملتهای جهان نیز درمییابیم مقاومت در برابر زورگویی همواره مورد احترام ملتهاست. بهعنوانمثال مردم روسیه به مقاومت سخت اما پرفایده خود در برابر ارتش نازی آلمان افتخار میکنند و گروههای مقاومت مردمی در اروپا در طول جنگهای جهانی، مورداحترام ملتهایشان هستند.
به همین دلیل است که علیرغم همه تبلیغات مسموم علیه جبهه مقاومت و خیانت برخی از دولتهای منطقه، محبوبیت جبهه مقاومت در میان ملتهای منطقه و جهان بهصورت روزافزونی در حال گسترش است.
4- چندبعدی بودن مقاومت:
در دکترین مقاومت انقلاب اسلامی، مقاومت یک مفهوم تکبعدی نیست که تنها در بعد نظامی معنی داشته باشد بلکه میتوان ابعاد مختلفی برای آن در نظر گرفت. مقاومت میتواند نظامی، امنیتی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی باشد که در هر بعد خطمشیها و راهبردهای خاص خود را دارد. هرچند اهمیت ابعاد مختلف مقاومت متناسب با شرایط زمانی و مکانی متفاوت است. بهعنوانمثال در دوران دفاع مقدس، مقاومت نظامی در برابر دشمن متجاوز از اهمیت بیشتری برخوردار بود و اکنون نیز بعد اقتصادی مقاومت اهمیت بیشتری دارد.
مقاومت در همه ابعاد آن باید تا مرز قدرت بازدارندگی ادامه پیدا کند و مصونیت نظامی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی حاصل شود.
5- کارآمدی دکترین مقاومت:
با نگاهی به تاریخ جمهوری اسلامی میتوان به کارآمدی دکترین مقاومت پی برد. دلیل کارآمدی دکترین مقاومت توان این دکترین در تبدیل تهدید به فرصت است بهطوریکه حملات دشمن را تبدیل به فرصت کرده و از آن به نفع خود استفاده میکند.
این دکترین مقاومت است که حمله نظامی دشمن در دوران دفاع مقدس را که تهدیدی جدی برای کشور بود به فرصتی برای تقویت نظامی تبدیل کرده و باعث شد جمهوری اسلامی ازنظر نظامی تا مرز بازدارندگی پیشرفت کند. این مسئله در تمامی عرصهها صادق است و مقاومت میتواند تهدیدات اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و سیاسی را به فرصتی برای افزایش قدرت کشور و ایجاد بازدارندگی در این عرصهها تبدیل کند.
در عرصه اقتصادی که پیکان اصلی حملات دشمن به جمهوری اسلامی است، راهبرد اقتصاد مقاومتی که برگرفته از دکترین مقاومت است میتواند تحریم و جنگ اقتصادی دشمن را به فرصتی برای خودکفایی و حل چالشهای اقتصادی تبدیل نماید.
مثالهای متعددی برای نشان دادن کارآمدی دکترین مقاومت وجود دارد که به دو نمونه داخلی و دو نمونه بینالمللی از آنها اشاره میکنیم:
الف) در دوران مبارزه با رژیم پهلوی، امام خمینی(ره) همواره مبارزان را به مقاومت در برابر این رژیم مستکبر و خطرناک دعوت میکردند و به آنها اجازه نبرد مسلحانه نمیدادند. مقاومت حکیمانه مردم مبارز ایران به رهبری امام خمینی(ره) باعث شد رژیم پهلوی با همه قدرت اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتی خود شکست بخورد.
ب) در دوران دفاع مقدس، جمهوری اسلامی توانست با مقاومت در برابر ارتش مجهز رژیم بعثی که از حمایت مستکبران عالم برخوردار بود، آنها را از کشور بیرون کند و این تهدید را به فرصتی جدی برای تقویت قوای مسلح خود تبدیل نماید.
ج) حزبالله لبنان با استفاده از دکترین مقاومت در طول چند دهه اخیر به سطحی از قدرت رسیده است که چندین بار ارتش بسیار مجهز رژیم صهیونیستی را در عرض چند روز وادار به عقبنشینی کرده است.
د) فلسطین در چند دهه گذشته شاهد دو رویکرد بوده است. یک رویکرد سازش با استکبار و اشغالگران را پیشنهاد داده و رویکرد دیگر به مقاومت در برابر آنها تأکید دارد. اکنون پس از گذشت مدت کوتاهی مشاهده میکنیم سازش گران بدون هیچ دستاوردی شاهد مذاکرات معامله قرن هستند اما گروههای مقاومت به سطحی از قدرت رسیدهاند که رژیم صهیونیستی را در عرض 48 ساعت وادار به آتشبس میکنند.
6- هزینههای سازش و مقاومت:
برآورد هزینه سازش و هزینه مقاومت یکی دیگر از نکاتی است که باید به آن توجه نماییم. هر اقدام سیاسی در نظام بینالملل هزینهای در بر دارد و مهم این است که یک کشور با برآوردی صحیح و راهبردی از هزینه فرصت هر اقدام، انتخاب درستی داشته باشد. برای مقایسه میان هزینه سازش و هزینه مقاومت میتوانیم نمونههای تاریخی متعددی را بررسی نماییم.
نمونههای مختلفی در تاریخ چند دهه گذشته وجود دارد که برخی سعی کردهاند با استکبار به سازش و معامله بپردازند اما هیچیک از این معاملهها نفعی برای سازش کاران نداشته است. عربستان سعودی بهعنوان مصداق یک کشور سازشکار است که ایالاتمتحده آمریکا سالانه هزینههای هنگفتی به آنها تحمیل میکند و علاوه بر آن، سردمداران استکبار بهصورت صریح عزت آنها را زیر سؤال برده، این کشور را به گاوی شیرده تشبیه میکنند. در قضیه فلسطین نیز شاهدیم که گروههای سازشکار بدون هیچ دستاوردی همواره تحقیر میشوند و هیچ امتیازی به دست نمیآورند.
از سوی دیگر شاهد هستیم برخی کشورها و گروهها نیز با انتخاب دکترین مقاومت در برابر حملات استکبار ایستادگی کردهاند. جمهوری اسلامی ایران نمونهای از این دسته است که با انتخاب دکترین مقاومت در مسیر عزت و اقتدار گام برمیدارد و همه افراد، گروهها و ملتهای جهان از جمهوری اسلامی برای مقابله با ظلم الگو میگیرند بهطوریکه اکنون شاهد تشکیل جبهه مقاومت در سطح منطقه هستیم که بهصورت هماهنگ به مقابله با استکبار میپردازند. شکی نیست که مقاومت نیز هزینههایی دارد اما این هزینهها صرف قدرت و عزت هرچه بیشتر کشور می شود.
7- جایگاه مردم در دکترین مقاومت:
یکی از مؤلفههای محوری دکترین مقاومت، مردم و نقش آنها در مقاومت است. مردم در همه ابعاد مقاومت نقشی محوری و کلیدی دارند و حضور آنها درصحنه لازمه تداوم و قدرت مقاومت است. بدین ترتیب یکی از کلیدیترین نکات سیاستگذارانه در عرصه دکترین مقاومت، بسترسازی برای ورود هرچه بیشتر مردم به صحنه است. سپاه پاسداران و بسیج، نمونههایی موفق در این زمینه هستند که شاهد تأثیر گسترده آنها در همه مقاطع جمهوری اسلامی علیالخصوص در دوران جنگ تحمیلی هستیم.
بسترسازی برای ورود حداکثری مردم در عرصه مقاومت اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نیز میتواند در افزایش قدرت مقاومت تأثیر جدی داشته باشد. بهصورت ویژه در عرصه اقتصادی، بسترسازی مناسب برای ورود مردم در قالبهای مختلف به اقتصاد کشور بهخصوص در قالب شرکتهای دانشبنیان میتواند مقاومت در عرصه اقتصادی را تا سطح زیادی بهبود ببخشد.
8- مقاومت، ملاک دوستی و دشمنی:
با توجه به دکترین مقاومت، ملاک و معیار دوستی و دشمنی در عرصه بینالمللی، میزان وفاداری و پایبندی افراد، گروهها و کشورها به آرمان مقاومت است و لازم است هر فرد یا گروهی که برای مقاومت تلاش میکند موردحمایت قرار گیرد. عدمحمایت از افراد، گروهها و ملتهای مقاومت به هر بهانهای، اشتباهی راهبردی و خطرناک است بهخصوص اگر این عدمحمایت در راستای معاملههای بینالمللی با استکبار باشد.
9- سطوح مقاومت:
با توجه به دکترین مقاومت، مقاومت میتواند سطوح مختلفی داشته باشد:
الف) افراد مقاوم: سطح اول افرادی هستند که بهصورت فردی برای مبارزه با استکبار قد علم میکنند و در برابر زورگوییها ساکت نیستند.
ب) هستههای مقاومت: افراد مقاوم دور یکدیگر جمع میشوند و تشکیلاتی را پایهگذاری میکنند تا بهصورت منسجم و هدفمند به مبارزه با استکبار بپردازند.
ج) گروههای مقاومت: هستههای مقاومت پس از تشکیل سعی در انجام مجموعهای از اقدامات و جذب بدنه اجتماعی میکنند. گروههای مقاومت علاوه برداشتن تشکیلاتی منسجم و بدنه اجتماعی، از قدرت مناسبی برای مقابله با استکبار برخوردار هستند.
د) کشورهای مقاوم: کشورهایی که در جبهه مقاومت هستند و با قدرت نظامی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود به مقابله با جبهه استکبار میپردازند.
10- بازدارندگی و مقاومت:
بازدارندگی در دکترین مقاومت از اهمیت بالایی برخوردار است. در دکترین مقاومت لازم است دولتها و گروههای مقاوم به سطحی از قدرت برسند که دشمن از وجود آنها هراس ناک شده و از ماجراجویی بپرهیزد بهطوریکه بروز خطا از سوی دشمنان منجر به پشیمانی و تحمیل هزینههای سنگین به آنها شود. بازدارندگی باعث خواهد شد دشمن نتواند اراده خود را به ملتهای دیگر تحمیل کند.
11- استراتژیهای استکبار برای مقابله با مقاومت:
جبهه استکبار در دنیا متوجه قدرت دکترین مقاومت شده است و با تمام وجود سعی میکند با آن مقابله کند. ازآنجاییکه مستکبران میدانند در برابر مقاومت نمیتوانند پیروز شوند سعی میکنند با راهبردهای متنوعی به مقاومت خدشه وارد نمایند.
یکی از اقدامات استکبار ایجاد شبهه در هزینه فرصتهای مقاومت است. مستکبران سعی میکنند قدرت محاسباتی کشورها و ملتها را به اشتباه بیندازند تا در برآورد هزینه مقاومت و هزینه سازش، سازش در ذهن آنها گزینه مطلوبتری به نظر بیاید و این راهبرد را برگزینند.
همچنین فعالیتهای تبلیغاتی علیه مقاومت و سعی در کاهش محبوبیت مقاومت ازجمله اقدامات تقابلی استکبار است که در همین راستا گروههای مقاومت را گروههای تروریستی مینامند و بهاصطلاح سعی میکنند در فضای بینالمللی جای جلاد و مظلوم را عوض کنند.
تلاش برای عدم ترویج روحیه ایثار و مقاومت در قالب فناوریهای نرم، تولیدات فرهنگی و سندهای بینالمللی در عرصه آموزشوپرورش نیز ازجمله اقدامات استکبار در این زمینه است بهطوریکه سعی میکنند روحیه ایثار و مقاومت را خشونتطلبی و جنگطلبی بنامند.
مشغول نمودن جبهه مقاومت به مسائل فرعی نیز از راهبردهای مستکبران برای به انحراف کشیدن مبارزات جبهه مقاومت است. ایجاد و تقویت گروههای تروریستی همچون داعش و تفرقهافکنی میان ملتهایی که در جبهه مقاومت قرار دارند ازجمله این اقدامات است.
12- مقاومت، یک اقدام حکیمانه:
متناسب با دکترین مقاومت باید توجه داشت که مقاومت یک اقدام حکیمانه است که در قالب راهبردها و خطمشیهای متنوعی که متأثر از شرایط زمانی و مکانی هستند دنبال می شود. بهعنوانمثال در عرصه سیاست خارجی، مقاومت گاهی در قالب عدم انعطاف و گاهی در قالب نرمش قهرمانانه دنبال می شود.
باید توجه داشت که مقاومت با نبرد متفاوت است چراکه در مقاومت یک فرد، گروه یا ملت صرفاً در برابر تجاوز و زورگویی به دفاع حکیمانه میپردازد و معتقد است دشمن بهخودیخود روبهزوال بوده و نابود شدنی است. مهمترین اقدام برای مقابله با زورگویی و زیادهخواهی مستکبر مقاومت حکیمانه در برابر آن است و این مقاومت باعث تضعیف و نابودی دشمن خواهد شد.
13- سرانجام و نتیجه مقاومت:
یکی از سنتهای قطعی خداوند که در قرآن بهصراحت به آن اشارهشده است، شکست و عقبنشینی حتمی مستکبران در صورت مقاومت است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرمایند:
«وَلَوْ قَاتَلَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا * سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا؛»[1]
و اگر کافران (در سرزمین حدیبیّه) با شما پیکار میکردند بهزودی فرار میکردند، سپس ولیّ و یاوری نمییافتند!
این سنّت الهی است که در گذشته نیز بوده است؛ و هرگز برای سنّت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت!
بدین ترتیب اگر مقاومت کنیم شکست دشمن قطعی است و دشمن نیز در طول این چهار دهه بهخوبی این مسئله را درک کرده است و به همین دلیل است که سعی میکند به راههای مختلف مقاومت، منطق مقاومت و روحیه مقاومت را تضعیف کند.
---------------------------
[1] آیات 22 و 23 سوره مبارکه الفتح
* پژوهشگر مطالعات راهبردی ـ دانشجوی کارشناسی ارشد پیوسته معارف اسلامی و مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق(ع)، salehnia.isu@gmail.com