مراسم چهلمین روز شهادت سپهبد قاسم سلیمانی و همراهان شهیدش با حضور مقامات لشکری و کشوری و اقشار مختلف مردم در مصلای بزرگ امام خمینی(ره) برگزار شد.
به گزارش «تابناک»، به دلیل همزمانی چهلم این شهید مجاهد با چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر آن شد تا برای برگزاری هر چه باشکوهتر، این مراسم را با دو روز تاخیر برگزار کند. براساس اعلام سخنگوی سپاه پاسداران علاوه بر مراسم امروز تهران مراسم مشابهی به مناسبت چهلمین روز درگذشت این سپهبد شهید در مورخ ۲۷ بهمن ماه در کرمان برگزار میشود.
در این مراسم سردار سلامی فرمانده سپاه پاسداران، سردار قاآنی فرمانده سپاه قدس، علی فدوی جانشین فرمانده کل سپاه، خانواده سپهبد شهید قاسم سلیمانی و خانواده های همرزمش، سردار سید محمد حجازی جانشین فرمانده سپاه قدس، سردار حاجی زاده فرمانده هوافضای سپاه پاسداران، سردار یزدی فرمانده سپاه محمد رسول الله، آحاد مختلف مردم و خیل مشتاقان شهدای ترور پهپاد آمریکایی در این مراسم حضور داشتند.
در این مراسم سردار قاآنی وصیت نامه حاج قاسم سلیمانی را قرائت کرد و سردار سلامی، فرمانده سپاه پاسداران نیز سخنرانی کرد.
شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس کشورمان که به دعوت رسمی مقامات سیاسی عراق بامداد جمعه ۱۳ دی ماه به این کشور سفر کرده بود مورد شناسایی پهپادهای اشغالگران آمریکایی قرار گرفت و دو خودروی حامل ایشان و همراهانشان در حاشیه فرودگاه بغداد مورد اصابت سه فروند موشک قرار گرفت و به شهادت رسیدند.
سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شامگاه امروز (پنجشنبه) در مراسم اربعین شهادت حاج قاسم سلیمانی و یاران شهیدش در مصلی امام خمینی(ره) تهران، اظهار داشت: امشب میهمان درخشانترین ستارگان عالم اسلام هستیم.
وی افزود: چهل روز است رخصار بزرگ سردار بزرگ و تکرارنشدنی جبهه مقاومت اسلامی حاج قاسم سلیمانی، سردار رشید ابومهدی المهندس، سردار شهید حسین پور جعفری، پاسدار شهید و فداکار شهروز مظفری، پاسدار جان بر کف هادی طارمی و پاسدار جوان ما وحید زمانیان و پس از آنها سردار شهید علی اصغر پاشاپور را ندیدهایم، اما با سیمای ملکوتی آنان در این چهل روز زندگی کردیم.
سلامی گفت: امشب قاسم با زبان اسماعیل با ما سخن گفت، دستیابی به ارتفاع شخصیت بزرگی مانند حاج قاسم برای چون منی امکان پذیر نیست و کلمات قابل بیان کردن این عظمت نیست.
وی با بیان اینکه شهادت حاج قاسم جهان را با بعثت جدیدی روبرو ساخته است، ادامه داد: خداوند مقام محمود به حاج قاسم بخشید. او تندیس زنده آیه شریفه «محمد رسول الله الذین معه اشدا علی الکفار و رحما بینهم» بود. او آموخته بود که در میدان جنگ اگر کوهها بجنبند، تو نباید بجنبی.
فرمانده کل سپاه گفت: او هرگز به دشمن پشت نمیکرد، اما از سوی دیگر برای مومنان خاضع و خاکی بود. بالهای تواضع او در همه جا باز بود.
وی افزود: او چهل و یک سال لباس جهاد را از تن به در نکرد و همواره در حال جهاد بود، او احیاگر مکتب جهاد و شهادت بود و در دوره ای که دشمنان می گفتند کاری می کنیم که همه جوانان از شرق تا غرب عالم شلوار لی و کفشهای نایک بپوشند، او بر پیشانی جوانان، پیشانی بندهای «یا زهرا» را بست چرا که او می دانست جهاد لباس عزت است.
سرلشکر سلامی با بیان اینکه حاج قاسم نه پشت میز مینشست نه در خانه، تصریح کرد: بیابانها او را بیشتر از خیابانها میشناختند. هندوکش و دره پنجشیر و بامیان در افغانستان او را بهتر از افغانستانی ها میشناختند.
وی تاکید کرد: هرجا مظلومی بود، قاسم و سپاهش آنجا بودند و می جنگیدند و سپر بلای امت بودند و مانند مالک اشتر همواره به خیمه دشمن نزدیک بود.
فرمانده کل سپاه گفت: تکه کلامش این بود که «فدای شما بشوم»، این صرفاً یک کلمه نبود، بلکه حرف دل او بود تا برای مردم فدا شود. او تکیه گاه و دلنشین بود؛ او رخساره میدانی ولیفقیه بود و جز به اوامر رهبر عظیم الشأنمان به چیز دیگری نمیاندیشید.
سرلشکر سلامی با بیان اینکه هر آنچه اجرا میکرد دقیقا همانی بود که رهبرمان فرموده بود، عنوان کرد: او دلداده حضرت زهرا(س) بود و برای خود عالمی داشت که ما را یارای شناخت آن دنیای روحانی نیست.
وی گفت: در آخرین پیامکهای دختر عزیزش به دختر من در نزدیکیهای شهادت این بود که «بابا ۲۰ روز است نیامده، دلم برای او تنگ شده دعا کنید برگردد»
فرمانده کل سپاه با بیان اینکه قاسم سلیمانی خونبهای آرامش یک ملت بود، عنوان کرد: وقتی او وارد میدان جنگ با صهیونیستها شد، فلسطینی ها با سنگ می جنگیدند، او کاری کرد که امروز غزه، کران باختری و شمال فلسطین میدان فوران آتش علیه صهیونیستها است؛ به طوریکه دور خود دیوار کشیدند، حاج قاسم اسرائیل را حبس کرده بود.
سرلشکر سلامی ادامه داد: او در میدان جنگ لبنان در برابر صهیونیستها مستقیما در میدان حضور داشت، زندگی در خطر، هنر او بود. او در مدیترانه ایستاد تا مسلمانان در خطر قرار نگیرند.
وی با بیان اینکه او سیاست آمریکاییها برای ایجاد خاور میانه جدید را به شکست کشاند، تاکید کرد: حاج قاسم آنقدر قدرت ساخت که اگر صهیونیستها بیخ مرزشان کمی گوش شنوا داشته باشند، زبان پاکستانیها، ایرانیها، حجازیها، لبنانیها و... را خواهند شنید.
فرمانده کل سپاه با اشاره به سخنان یک مقام صهیونیست درباره اینکه با آمریکاییها برای زدن ایرانیها در سوریه و عراق تقسیم کار کردهایم، گفت: به آنها می گوییم که اشتباه می کنید مثل همیشه، به شما میگوییم و این کلام با عمل همراه است «دست از پا خطا کنید هر دوی شما را می زنیم».
سرلشکر سلامی تاکید کرد: بارها به آنها گفتهایم روی آمریکا حساب نکنید، آنها یا دیر میرسند یا نمیرسند، اگر میخواهید حسابی اینگونه باز کنید حتما به دریا نگاه کنید چراکه آنجا نقطه نهایی سکونت شماست.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: به سهم خودم بهعنوان یک سرباز کوچک فدایی ملت، قدمهای شما را میبوسم آنجا که همه آمدید و حاج قاسم و یارانش را به خدا سپردید.
وی ادامه داد: شما جهان را غافلگیر کردید و این هنر شما مردم است؛ همانگونه که در بیست و دوم بهمن به دشمن سیلی زدید. بار دیگر در دوم اسفند پای صندوق های رای، موشک ها را به قلب آمریکا و رئیس جمهور تروریست آن شلیک میکنید.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه سردار قاسم سلیمانی امروز تکثیر شده و جبهه مقاومت سامان جدید و انقلاب نفس جدیدی گرفته است، گفت: آمریکا سیلی خورد اما سیلی بزرگ و نهایی ادامه دارد تا آخرین سرباز آمریکایی از بلاد اسلامی خارج شود و این حقیقت نزدیک است.
فرمانده نیروی زمینی سپاه گفت: راه حاج قاسم سلیمانی تا نابودی همه تروریستها و اخراج آمریکاییها از منطقه ادامه خواهد داشت.
سردار محمد پاکپور در حاشیه چهلمین روز شهادت سپهبد قاسم سلیمانی در مصلای بزرگ امام خمینی در جمع خبرنگاران، گفت: خود آمریکاییها تروریست هستند و ما باید بدانیم که حاج قاسم سلیمانی در برابر آنها ایستاد و او بود که مبارزه علیه تروریست را شروع کرد که در برخی مراحل هم به پایان رسید.
وی با بیان اینکه مردم دنیا شاهد هستند و دقیقا میبینند که چه کسی و چه قشری داعش را شکست داد، گفت: راه حاج قاسم سلیمانی تا نابودی همه تروریستها و اخراج آمریکاییها از منطقه ادامه خواهد داشت.
سردار پاکپور ادامه داد: امروز میبینیم که خون شهید سلیمانی از وجود خود سردار سلیمانی بیشتر خودش را نشان داد.
فرمانده نیروی قدس سپاه گفت: شهید سلیمانی قهرمان و فرمانده بیبدیل جبهه مقاومت بود و در هر میدانی که انقلاب اسلامی اقتضا می کرد، مردانه حاضر می شد، دلیرانه عمل می کرد و موفق از میدان خارج میشد.
سردار اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه در مراسم اربعین شهادت حاج قاسم سلیمانی و یاران شهیدش در مصلی امام خمینی(ره)، گفت: شهید سلیمانی قهرمان و فرمانده بیبدیل جبهه مقاومت بود و در هر میدانی که انقلاب اسلامی اقتضا میکرد، مردانه حاضر می شد، دلیرانه عمل می کرد و موفق از میدان خارج میشد.
وی افزود: ابعاد شخصیت این انسان ارزشمند به دلیل اخلاصی که داشت، کمتر شناخته شده است. امشب اگرچه که برای بنده خیلی سخت بود که وصیت نامه ایشان را بخوانم، اما چون خانواده محترم این شهید عالی مقام فرمودند، از باب عرض ارادت و ادب وظیفه خود دانستم که این دستور آنها را اجرا و در محضر مردم قهرمان و قدرشناس وصیت نامه این شهید عالی مقام را قرائت کنم.
سردار قاآنی تاکید کرد: ایشان وقتی قلمش هم به کاغذ می رفت هم با اخلاص بود و هم شجاعانه بود و هم با کلماتی موفقیت در نوشتن را به خوبی نشان می داد.
جانشین فرمانده کل سپاه با بیان اینکه شهید سلیمانی طی سالیان اخیر همه برنامه آمریکاییها در منطقه را بر هم زد، گفت: آمریکا فرمانده اصلی نیروهای مقابلهکننده با داعش که آنها را شکست داده بود، به شهادت رساند.
سردار علی فدوی جانشین فرمانده کل سپاه در حاشیه مراسم اربعین شهادت حاج قاسم سلیمانی که در مصلی امام خمینی(ره) در حال برگزاری است، در جمع خبرنگاران اظهار داشت: بیش از 41 سال است که آمریکاییها علیه ملت ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران شرارت و خباثت انجام میدهند و شهادت سردار سلیمانی هم یکی از همین خباثتها بود.
وی با بیان اینکه شهید سلیمانی طی سالیان اخیر همه برنامه آمریکاییها در منطقه را بر هم زده بود، گفت: ایران در برابر شرارت بزرگ آمریکاییها که ایجاد داعش در منطقه بود، ایستادگی کرد و آمریکا فرمانده اصلی نیروهای مقابلهکننده با داعش که آنها را شکست داده بود، به شهادت رساند.
جانشین فرمانده کل سپاه گفت: با شهادت سردار سلیمانی و مراسمهای تشییع و گرامیداشت باشکوهی که پس از آن در نقاط مختلف جهان برگزار شد، همه دنیا فهمیدند آمریکا فرمانده اصلی مقابلهکننده با داعش را به شهادت رسانده است.
همچنین همزمان با چهلمین روز شهادت سردار سلیمانی و شهدای محور مقاومت، وصیتنامه سردار شهید قاسم سلیمانی منتشر شد.
متن کامل وصیتنامه سردار شهید سلیمانی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت میدهم به اصول دین
اشهد أن لا اله الّا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و اولاده المعصومین اثنی عشر ائمتنا و معصومیننا حجج الله.
شهادت میدهم که قیامت حق است. قرآن حق است. بهشت و جهنّم حق است. سوال و جواب حق است. معاد، عدل، امامت، نبوّت حق است.
خدایا! تو را سپاس میگویم بخاطر نعمتهایت
خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجستهترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی بهره بودم از دوره مظلومیت علی بن ابیطالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.
خداوندا! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز که جانم فدایِ جان او باد قرار دادی.
پروردگارا! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونههای بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را یعنی مجاهدین و شهدای این راه به من ارزانی داشتی.
خداوندا!ای قادر عزیز وای رحمان رزّاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت میسایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع عطر حقیقی اسلام قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علی بن ابیطالب و فاطمه اطهر بهرهمند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بی قراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که آرامش و معنویت دارد.
خداوندا! تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل بیت و پیوسته در مسیر پاکی بهرهمند نمودی. از تو عاجزانه میخواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهرهمند فرما.
خدایا! به عفو تو امید دارمای خدای عزیز وای خالق حکیم بیهمتا! دستم خالی است و کولهپشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشهای به امید ضیافتِ عفو و کرم تو میآیم. من توشهای برنگرفتهام؛ چون فقیر [را]در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!
سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرَم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آورده ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکیها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهل بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.
خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند]و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کردهام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است. وقتی آنها را به سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برائت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. خداوندا! پاهایم سست است. رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور میکند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم میلرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر بُرنده تر؛ اما یک امیدی به من نوید میدهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذارده ام و دورِ خانه ات چرخیده ام و در حرم اولیائت در بینالحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریمها، آنها را ببخشی.
خداوندا! سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر میبرند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمیخواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!
خدایا! از کاروان دوستانم جاماندهام
خداوند،ای عزیز! من سالها است از کاروانی به جا مانده ام و پیوسته کسانی را به سوی آن روانه میکنم، اما خود جا مانده ام، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند.
عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن [است]کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.
عزیزم! من از بی قراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابانها گذاردهام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بستهام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل کن.
خدایا وحشت همهی وجودم را فرا گرفته است. من قادر به مهار نفس خود نیستم، رسوایم نکن. مرا به حُرمت کسانی که حرمتشان را بر خودت واجب کردهای، قبل از شکستن حریمی که حرم آنها را خدشه دار میکند، مرا به قافلهای که به سویت آمدند، متصل کن.
معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس کردم، نمیتوانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آنچنان که شایسته تو باشم.
خطاب به برادران و خواهران مجاهدم...
خواهران و برادران مجاهدم در این عالم،ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه داده اید و جانها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق بازی به سوق فروش آمده اید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص).
برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب میدانید منزّهترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید]به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمهی رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیتاللهالحرام و مدینه حرم رسولالله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.
خطاب به برادران و خواهران ایرانی...
برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پر افتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید.
برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من!
جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان]چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.
بدانید که میدانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اوّل اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام، چون گرگ درندهای این کشور را میدرید؛ آمریکا، چون سگ هاری همین عمل را میکرد، اما هنر امام این بود که اسلام را به پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد. انقلابهایی در انقلاب ایجاد کرد. به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نموده اند و بزرگترین قدرتهای مادی را ذلیل خود نموده اند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید.
شهدا، محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافته اند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید. به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همانگونه که از فرزندان خود با اغماض میگذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید.
نیروهای مسلّح خود را که امروز ولیّ فقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید و نیروهای مسلح میبایست همانند دفاع از خانهی خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند و نسبت به ملت همانگونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح میبایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت کشورش باشد.
خطاب به مردم عزیز کرمان...
نکتهای هم خطاب به مردم عزیز کرمان دارم؛ مردمی که دوست داشتنی اند و در طول ۸ سال دفاع مقدس بالاترین فداکاریها را انجام دادند و سرداران و مجاهدین بسیار والامقامی را تقدیم اسلام نمودند. من همیشه شرمنده آنها هستم. هشت سال به خاطر اسلام به من اعتماد کردند؛ فرزندان خود را در قتلگاهها و جنگهای شدیدی، چون کربلای ۵، والفجر ۸، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس و… روانه کردند و لشکری بزرگ و ارزشمند را به نام و به عشق امام مظلوم حسین بن علی به نام ثارالله، بنیانگذاری کردند. این لشکر همچون شمشیری برنده، بارها قلب ملتمان و مسلمانها را شاد نمود و غم را از چهره آنها زدود.
عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته ام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینکه من پاره تن آنها بودم و آنها پاره وجود من.
اما آنها هم قبول کردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران کنم.
دوست دارم کرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند. این ولایت، ولایت علی بن ابیطالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است. دور آن بگردید. با همه شما هستم. میدانید در زندگی به انسانیت و عاطفهها و فطرتها بیشتر از رنگهای سیاسی توجه کردم. خطاب من به همه شما است که مرا از خود میدانید، برادر خود و فرزند خود میدانید.
وصیت میکنم اسلام را در این برهه که تداعی یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدّسات و ولایت فقیه مطرح میشود، اینها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید.
خطاب به خانواده شهدا...
فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقیمانده از شهدا،ای چراغهای فروزان کشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینه شهدا! در این عالم، صوتی که روزانه من میشنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش میداد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود میدانستم، صدای فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛ صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس میکردم.
عزیزانم! تا پیشکسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوه گر کنید، به طوری که هر کس شما را میبیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بعینه خودِ شهید را احساس کند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت.
خواهش میکنم مرا حلال کنید و عفو نمائید. من نتوانستم حق لازم را پیرامون خیلی از شماها و حتی فرزندان شهیدتان اداء کنم، هم استغفار میکنم و هم طلب عفو دارم.
دوست دارم جنازه ام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید به برکت اصابت دستان پاک آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد.
خطاب به سیاسیون کشور...
نکتهای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آنهایی [که]اصلاح طلب خود را مینامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزشها را فراموش میکنیم، بلکه فدا میکنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم میکنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظرههایتان به نحوی تضعیف کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:
۱- اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این که نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او به عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی میخواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که]اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه میگویم ولایت تنوری و نه میگویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمیکند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیر مسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که میخواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید.
۲- اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزشها تا مسئولیتها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.
۳- به کارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزار به ملّت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطرهی خانهای سابق را تداعی میکنند.
۴- مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند.
۵- در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه گر ارزشها باشد، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کند.
مسئولین همانند پدران جامعه میبایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بی مبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آرا احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانوادهها را از هم بپاشاند. حکومتها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت میگیرد.
خطاب به برادران سپاهی و ارتشی...
کلامی کوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فداکار و ارتشیهای سپاهی دارم: ملاک مسئولیتها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرتِ اداره بحران قرار دهید. طبیعی است به ولایت اشاره نمیکنم، چون ولایت در نیروهای مسلح جز نیست، بلکه اساس بقای نیروهای مسلح است. این شرط خلل ناپذیر میباشد.
نکته دیگر، شناخت به موقع از دشمن و اهداف و سیاستهای او و اخذ تصمیم به موقع و عمل به موقع؛ هریک از اینها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدّی دارد.
خطاب به علما و مراجع معظم
سخنی کوتاه از یک سرباز ۴۰ ساله در میدان به علمای عظیم الشأن و مراجع گرانقدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکیها هستند، خصوصاً مراجع عظام تقلید. سربازتان از یک برج دیده بانی، دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزشهای آن [که]شما در حوزهها استخوان خُرد کرده اید و زحمت کشیده اید، از بین میرود. این دورهها با همه دورهها متفاوت است. این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی نمیماند. راه صحیح، حمایت بدون هر گونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولیّ فقیه است. نباید در حوادث، دیگران شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند. همهی شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولیّفقیه است. من با عقل ناقص خود میدیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علما مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزشها و ولایت فقیه میراث امام خمینی؟ ره؟ هستند و میبایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیتالل العظمی خامنهای را خیلی مظلوم و تنها میبی نم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات معظّم با بیانتان و دیدارهایتان و حمایتهایتان با ایشان میبایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود.
دست مبارکتان را میبوسم و عذرخواهی میکنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرفیابیهای حضوری به محضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد.
سربازتان و دست بوستان
از همه طلب عفو دارم
از همسایگانم و دوستانم و همکارانم طلب بخشش و عفو دارم. از رزمندگان لشکر ثارالله و نیروی باعظمت قدس که خار چشم دشمن و سدّ راه او است، طلب بخشش و عفو دارم؛ خصوصاً از کسانی که برادرانه به من کمک کردند.
نمیتوانم از حسین پورجعفری نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک میکرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم که به زحمت انداختمشان عذرخواهی میکنم. البته همه برادران نیروی قدس به من محبّت برادرانه داشته و کمک کردند و دوست عزیزم سردار قاآنی که با صبر و متانت مرا تحمل کردند.