یکی از پرسشهایی که امروز در سطح جهان بسیار مطرح، و موضوع بحث مراکز مطالعات بزرگ جهان شده، این است که: «موقعیت آمریکا در جهان چگونه است و آیا این موقعیت در دوران پس از کرونا چگونه خواهد بود؟». شاید پاسخ به این پرسش ناظر بر موضع گیریهای ترامپ، رئیس جمهور، دید که آمریکا دارد هزینههای آن را میپردازد. چرا که در ابتدای همه گیری کرونا، نه تنها به مسأله بی اعتنایی کرد، بلکه با کسانی که آن را هشداد دادند توهین نمود. او یا توان نداشت یا نخواست موقعیت آمریکا را در مقابله با واگیری این ویروس، آن گونه که استحقاق داشت، ارزیابی کند؛ و این امر، فرصت کافی برای سرایت شدید بیماری را فراهم ساخت. این در حالی رخ داد که حضور گسترده سازمان اطلاعات آمریکا (CIA) در سرتاسر جهان، نتوانست ارزیابی درستی از مخاطرهای به این بزرگی، داشته باشد. حال این پرسش برای همه مطرح است که آیا این سازمان توانایی کافی را برای انجام وظایف خود دارد؟
آنچه امروز به خوبی روشن شد، این که آمریکا توان کافی برای گذر از دیوار آهنی جدیدی که چین ایجاد کرده است، ندارد؛ و این رخداد، به نیکی آن را اثبات کرد. سازمانهای عریض و طویل اطلاعاتی آمریکایی این بار حتی نتوانستند اطلاعات دقیقی درباره دلایل واگیری و گسترش سریع این ویروس را نه تنها در چین، بلکه در ایران، کره شمالی و روسیه، جمع آوری و تحلیل کنند. به همین دلیل، دستگاه اداری دنالد ترامپ موفق نشد، تصمیم گیری درست و قاطع درباره بستن شهرها و اعمال قرنطینه کامل، انجام بدهد، تا این که واگیری گسترده این بیماری در آمریکا به صورت فاجعه درآمد. در نتیجه، این پرسش مطرح شد که آیا حاکمان در واشنگتن «سلامت» شهروندان را با «تجارت» معامله کردند؟ و این پرسش بزرگی در برابر آیندة «امپراتوری آمریکا» قرار گرفت که: آیا نظام بهداشت و درمان آمریکا در برابر تهاجم ویروس کرونا غافلگیر شده و نتوانسته به وظیفة خود عمل کند؟ گرچه تمام مدارک و شواهد نشان میدهد نظام بهداشت و درمان در آمریکا به طور کلی بسیار کارآمد و حدود ۱۷ درصد تولید سالانه ملی برای سرپا نگاهداشتن آن هزینه میشود. اما تجربه اخیر با ویروس کرونا ثابت کرد، این نظام توانای مقابله با بحرانهای واقعی ندارد و در نتیجه، اعتبار آن در سطح جهان، به عنوان نظامی پیشتاز، از دست داده است.
مسألة دیگر، نمایان شدن ناتوانی آشکار و فضاحت آمیز نظام بهداشت و درمان آمریکا از نظر نداشتن تجهیزات و تکنولوژی پزشکی، و از جمله، دستگاههای تنفس مصنوعی است. اگر تغییرات سریعی که کارخانجات ماشین سازی، در خطوط تولید خود انجام داده به منظور تولید این گونه دستگاهها نبود، اکنون شاهد سیاهترین فاجعة انسانی در تاریخ آمریکا میبودیم که ملیونها نفر قربانی از آن ناتج میشد. أما از این بدتر، که نیاز به ژرف اندیشی و محاسبات بیشتر دارد، وضعیت لوجستیک مؤسسههای بهداشتی و درمانی آمریکا است. شرم آور است دنیا شاهد کادر درمانی آمریکا که به جای لباس مخصوص مراقبت از بیماران کرونایی، کیسههای زباله بر تن کنند. تصاویری است که دوستان و دشمنان آمریکا را به تمسخر آنان واداشت.
آقای «دنیس راس» دستیار ویژه رئیس جمهور سابق آمریکا، باراک اوباما، در نوشتة اخیر خود که ارگان «انستیتیوی آمریکا برای سیاست خاور نزدیک»، منتشر کرده، ناامیدی آشکار خود را از موقعیت ناخدایی آمریکا در کشتی جهانی بیان کرد. این رخداد، به عقیده او، شک و تردیدهای بسیاری بر قدرت و توان آمریکا در روزهای آینده خواهد داشت و تأثیر عمیق آن بر روند توسعه کشور آمریکا در قرن جاری خواهد گذاشت که گروه نومحافظه کاران، در سالهای پایانی دهة ۱۹۹۰، برای آن برنامه ریزی و طراحی کرده است. همچنین «دنیس راس» عقیده دارد سیاست ترامپ برای نزدیک کردن دو عنصر «میهن پرستی» و «قوم گرایی» در آمریکا به دلیل بی توجهی به تفکر «دهکده جهانی»، سیاستی ناموفق بوده است. این سیاست به نظر «راس» نتوانست «تفکر جهانی سازی» را به واقعیت اجرایی تبدیل کند. در نتیجه، امروز جهان، با دستپاچگی و بی تدبیری تمام در برابر تهاجم ویروس کرونا کمر خم کرده و توان ایجاد اتحاد و همکاری به منظور خاموش کردن آتش آن، در خود نمیبیند.
بدیهی است پس از این حوادث، «قطب بودن» آمریکا برای سالها و دهههای آینده، آسیب خواهد دید؛ به ویژه که آمریکا، این بار خود را در برابر این بیماری، تنها میبیند. این تنها شدن، غیرقابل انتظار نیست، آن گونه که «راس» میگوید. طبیعی است که در هنگام احتیاج، کمتر رفیقی در کنار خود میبینید، و طبیعیتر این که اگر قبلاً تمام رفیقان خود را تحریم و تهدید و تحقیرکرده باشید. این رفتارهای توهین آمیز ترامپ نه تنها کشورهای اروپایی، بلکه تعداد زیادی از کشورهای جهان را شامل بوده است، به گونهای که تصویر کنونی آمریکا در ذهن کشورهای دیگر، کشوری است که همیشه دوستان و همپیمانان خود را تحقیر کرده و تنها گذاشته است.
بدیهی است که آمریکا پس از «کرونا» موقعیتی مانند سابق نخواهد داشت؛ چرا که کشورهای چین و روسیه تا توانستند در سالهای اخیر مواقع استراتژیک آمریکا در سرتاسر جهان را تصاحب کرده اند. در چند روز گذشته، دنیا شاهد فرود تعدادی هواپیمای روسی در خاک آمریکا بودند تا هزاران تن کمکهای پزشکی و درمانی و دستگاههای «پیچیده و پیشرفته» آن گونه که رئیس جمهور آن را توصیف کرد، آورده اند تا جان آمریکاییها را در مقابله با ویروس کرونا نجات بدهد. به رغم وضعیت داخلی پیچیده روسیه و چین، گرچه وضعیت جهان در برابر کرونا، پیچیدهتر است، روسیه با تجهیزات پیچیده به کمک آمریکاییها میآید. حال این پرسش مطرح میشود: «آیا بحران آمریکا» فرصتی طلایی است تا بار دیگر، آمریکا مانند گذشته، آن گونه که دست راستیهای آمریکایی میگویند به صورت «شهری بر فراز کوه ها» بازگردد؟
شاید وقت تنگ باشد، و بحران در آمریکا نتایج فاجعه باری تا کنون برجای گذاشته است؛ أما دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است. در رابطه با کرونا، گرچه فرصتهای زیادی از دست رفته است، اما فرصتهای زمانی اندکی هنوز باقی است تا کشور آمریکا، یک نهضت مشترک جهانی را رهبری کند در جنگ با ویروس کرونا. از نظر محاسبههای پراگماتیکی مالی، یا تسلط امپراتوری جهانی، زمان و فرصت از دست رفته است؛ بلکه تنها فرصت باقی مانده این است که واشنگتن به عنوان «شهری بر فراز کوه ها» ظاهر شود تا جهان را روشنی بخشد از طریق انجام مطالعات علمی، و تهیة واکسن و دارو برای تمام ساکنین کره خاکی به صورت مجانی، یا با قیمت بسیار ارزان. در این صورت، ممکن است بشریت، حکومت آمریکا را، و نه مردم آمریکا، بابت اشتباهها و خطاهای آنان که سر به آسمان گذاشته، ببخشد. اما رهبری جهان توسط آمریکا، خوابی است که تعبیر نخواهد شد. ممکن است ساکنان کاخ سفید با این خواب، خود را تسلی دهند؛ شاید این کرونا آنان را به زودی از إسارت ذهنیت «اول بودن آمریکا» نجات بخشد.
نوشته إمیل أمین: نویسنده مصری
ترجمه: دکتر شریف مطوف، دانشگاه شهید بهشتی