به گزارش تابناک به نقل از تیتر شهر: با فربه شدن شهرداری ها، شوراهای شهر برای نظارت براین مجموعه هزارتو شکل گرفت گرچه از همان ابتدای راه، خلاهای جدی قانونی برای ایفای نقش نظارتی احساس میشد، اما این شوراها تا پنج دوره توانست راه خود را ادامه دهد و امروزه از این تریبون برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند، اما از همان سالها همه مجموعهها در رقابت با شوراهای شهر، اجازه رشد به این مجموعه را ندادند.
دولتها در رقابت با مدیریت شهری، حاضر به تفویض اختیارات نیستند و مجلس هم اعتقاد چندانی به این جایگاه ندارد و هر از چند گاهی با کاهش تعداد نمایندگان و ارائه برخی طرحها از قدرت شوراها میکاهد بر همین اساس شاید امروزه شوراهای شهر به مجموعهای برای نرخ گذاری و تریبونی برای پیشبرد خواستههای شهری و حتی سیاسی و تشریفاتی تبدیل شده است گرچه بنیان شوراها بر این اساس پایه گذاری نشده، اما وجود برخی خلاها جایگاه آنان را متزلزل کرده است و این ویژگی ارتباطی با شورای اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم ندارد بلکه هر یک در این جایگاه گلایههای بسیاری از نبود اختیارات لازم برای مدیریت صحیح شهری دارند. شورای شهر چهارم بیشتر انرژی خود را بر دسته بندیهای سیاسی گذاشت و در این میان گاهی دعواهای جناحی به مسائل شهری میکشید و این مسائل دستاویز برای کاهش قدرت شهردار اسبق میشد، اما این ویژگی خاص دوره چهارم سبب شد افراد در موضع گیریها شفافتر رفتار کنند و ترس از افشای فساد در نهاد مجموعه شهری وجود داشته باشد گرچه این ترس هرگز مانعی برای انجام برخی تخلفات نشد با این حال دوره چهارم در درگیریهای سیاسی و جناجی خلاصه شد، اما در کنار آن یکسری دغدغههای توسعه محوری نیز بر روح مدیریت شهری حاکم بود و پروژههای بسیاری یکی پس از دیگری به ثمر رسید. فارغ از کارایی این پروژهها روح توسعه گری بر شورای چهارم حاکم بود و برخی نمایندگان با انتقاد سعی در ایفای نقش نظارتی داشتند. شورای پنجم که برخاسته از یک لیست متحد بود کمتر به موضع گیریهای شفاف در قبال فعالیتهای شهری روی آوردند و نقش نظارتی خود را بر مطالبه محوری بنا کردند، اما شورای پنجم دیدگاهی متفاوت با گذشته داشت و آن دیدگاه حکومت انسان محوری بر شهر است و قدمهایی هر چند ناکافی برای رسیدن به این دیدگاه برداشت. وجهمتمایز دیگر شورای حاضر با گذشته این است که بارها و بارها به عدم نقش جدی در پیشبرد معادلات شهری اعتراف میکند و در نمونههای اخیر میتوان به عدم نقش جدی شورای شهر در تصمیمات کرونایی حوزه پایتخت اشاره کرد که با انتقادهایی همراه شد. شورای پنجم کمی واقع گرایانهتر با وضعیت متزلزل نقش نظارتی خود کنار آمده و سعی داشته تا از طریق تریبونهای رسانهای نقطه نظرات خود را بیان کند که گاهی موفق و گاهی نا موفق عمل کرده است.
بر این اساس نقطه اشتراک شوراها از ابتدا تا کنون را باید عدم وجود اختیارات لازم برای ایفای نظارتی دانست و نقطه افتراق دو شورای اخیر را تفاوت دیدگاه در توسعه شهری میتوان بیان کرد. دو نقطه نظری که یکی بر پایه توسعه زیر ساختهای شهری و یا بر پایه زیست شهری است. چنانچه هر یک از این دیدگاهها به خوبی ثمر مینشست میتوانستیم قضاوت دقیق تری نسبت به کارآمدی آن داشت، اما با توجه به اجرای ناقص هر یک از این دیدگاهها نمیتوانیم به خوبی نقش هر یک را در مدیریت شهری بررسی کرد با این حال به نظر میرسد شوراها جایگاه اصلی خود را پیدا نکرده اند و با ارائه دیدگاههای متناقض در دورههای مختلف، سعی در تثبیت برای ادامه و بقا داشته اند. برنامههایی که مشخص نیست تا چند سال آینده ادامه دارند و تا چه میزان آنها را به مجموعهای تشریفاتی تبدیل میکند حال دیدگاهی توسعه محور یا دیدگاهی زیست محور و محله محور داشته باشند. مهم نقش آنان در مدیریت همه جانبه شهر است که فرصت و اختیارات کافی به آنها تفویض نشده است و امید است سایر مجموعهها با خروج از تصدی گری، شوراها را به استقلال در عملکرد تشویق کنند تا به همان اهداف اولیه خود بازگردند و بتوانند با نظارت دقیقتر بر شهر در مواقع بحران تصمیم گیریهای یکدست و متحدی داشته باشند.