هواداراني که راجع به همه چيز موضع مي گيرند؛
تماشاگران آماتور و بوقچي هاي پولکي!
سواي مسأله شال گردن هاي سبز هواداران يونايتد که در اعتراض به گليزرها به ورزشگاه آورده مي شود و آن هم طي نيم قرن اخير يک استثنا بوده، به جرأت مي توان ادعا کرد در بزرگترين باشگاه هاي دنيا، چه هنگام موفقيت- شرايط امروز اينترميلان- و چه هنگام ناکامي- وضعيت کنوني ليورپول- ابداً خبري از موضع گيري تماشاگران نيست و آنها چون چنين جهت گيري هايي را در صلاحيت و حوزه وظايف خودشان نمي دانند، فقط به تشويق تيم محبوب شان مي پردازند، برعکس فوتبال ايران که کم مانده تماشاگر نوع شام شب خانه پدري سرمربي تيمش را هم تعيين کند...!
تاریخ انتشار: ۱۹ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۱۲:۱۲ 09 May 2010
کد خبر: ۹۷۶۴۷
| ۱۹ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۱۲:۱۲ 09 May 2010
| قدس؛ 1 ) درگيري عجيب هواداران استقلال با کادر فني اين تيم و نيز اتفاقهاي تلخي که بعد از پايان مسابقه آبي پوشان با راه آهن در رختکن اين تيم رخ داد، يک مرتبه ديگر ثابت کرد «لذت بردن»، هنري است که مردم ما، اغلب از آن بهره اي نبرده اند!
همانطور که پرسپوليسي ها پس از فتح داربي درگير بچگانه ترين مجادلات ممکن بين حقيقي، رضايي، باقري و ديگران بودند و همانطور که امروز امير قلعه نويي پس از سومين قهرماني اش در ليگ برتر شمشيررا از رو بسته تا به جاي خوشحالي کردن، مخالفانش را تار و مار کند، استقلالي ها نيز نشان دادند بلد نيستند از کاميابي هاي خود به وجد بيايند و خشنود باشند.
سيماي سرخ سر مربي اين تيم در کنفرانس مطبوعاتي اش چنان بود که به واقع تشخيص برنده و بازنده دشوار مي نمود؛ مشتهاي سنگين مرفاوي به جان آمده روي ميز کنفرانس، هيچ نشاني از هيبت مردي که نايب قهرماني ليگ برتر را در نزديکي اش مي بيند و فاتح سهميه ارزشمند ليگ قهرمانان آسيا شده، نداشت. غروب دلگير و تاريک پنجشنبه آزادي که حتي با گل دير هنگام مجيدي رنگ نشاط به خودش نگرفت، دوباره يادمان مي آورد ما مردماني هستيم معتاد به غم، که شادي را اصولاً و اساساً نمي شناسيم!
2) اين اما، تنها نقطه تاريک وقايع دردناک بازي استقلال و راه آهن نبود. مسابقه مزبور و اتفاقات نابه هنجارش، برگ ديگري در تأييد اين فرضيه بود که تماشاگران فوتبال در ايران، به عبارتي آماتورترين گروه بين همنوعان خود در سراسر جهان به شمار مي آيند. ورزشگاه آزادي در آخرين ميزباني اش، يک بار ديگر پر بود از خشم، کنکاش بي مورد و موضع گيريهاي عجيب و غيرحرفه اي هواداراني که کوچکترين آشنايي و قرابتي با وظايف حرفه اي خود ندارند.
ديري است که تماشاگر فوتبال در ايران، در اين غلط غليظ غرق شده که چون بليت مي خرد و به ورزشگاه مي رود، حق دارد تريبوني باشد براي جهت گيري و اعلام نظر راجع به تمام مسايلي که در باشگاه محبوبش جريان دارد! به همه نجواهاي اين ساليان تماشاگران ايراني فوتبال گوش کنيد؛ مدام دارند مدير عوض مي کنند، به مربي دستور مي دهند، ترکيب تيم را مي چينند، بازيکنان را به دو دسته بهشتي و جهنمي تقسيم مي کنند و راجع به هر قضيه اي موضع مي گيرند.
بسيار مايه تأسف و شرمساري است که بزرگترين تغييرات فوتبال ايران طي سالهاي اخير، به اتکاي فريادهاي هواداراني صورت گرفته که اصلاً به اعلام نظر راجع به قضاياي طرح شده مجاز نبوده اند؛ چنان که اخراج دايي يا تعويض انصاري فرد و مصطفوي و فتح ا... زاده و ديگران!
3) وظيفه تماشاگر حرفه اي فوتبال، فقط اين است که به ورزشگاه برود و تيمش را تشويق کند. اين اما، تنها کاري است که سکونشينان فوتبال ايران انجامش نمي دهند! با وجود حضور ده ها هزار نفري مردم براي تماشاي بسياري از مسابقات مهم تيم هاي پرطرفدار، اين هواداران اغلب ترجيح مي دهند به عوض تشويق کردن تيم شان، به انتظار گلزني آن بنشينند و صد البته اگر اشتباهي رخ داد و به جاي تيم مورد علاقه آنان، حريف گل زد، آن وقت است که سيل اشتباهات آماتور گونه رفتاري از روي سکوها جاري مي شود!
متأسفانه تماشاگري که به خودش اجازه مي دهد از روي صندلي اش گوش به حرفهاي رد و بدل شده بين مرفاوي و مجيدي بدهد، کوچکترين توجهي به اين مسأله ندارد که اين اتفاقات درون تيمي به هوادار مربوط نيست، که اگربود، در اروپا هم تماشاگران تيم هاي مختلف مدام به نفع يا ضرر مديران خود شعار مي دادند، بازيکن نيمکت نشين را به زيان بازيکن فيکس تشويق مي کردند و در هر زمينه اي به خودشان اجازه اظهارنظر مي دادند؛ حال آنکه بارسلونايي ها امروز در اوج موفقيتهاي لاپورتا همان قدر به مسايل مديريتي بي تفاوتند که ديروز در اوج شکستهاي گاس پارت بودند، يا بايرني ها همانقدر با مسأله خاص برخورد ون گال و روبن خونسرد و حرفه اي رفتار مي کنند که رئالي ها با نيمکت نشيني کاکا يا گوتي.
سواي مسأله شال گردن هاي سبز هواداران يونايتد که در اعتراض به گليزرها به ورزشگاه آورده مي شود و آن هم طي نيم قرن اخير يک استثنا بوده، به جرأت مي توان ادعا کرد در بزرگترين باشگاه هاي دنيا، چه هنگام موفقيت- شرايط امروز اينترميلان- و چه هنگام ناکامي- وضعيت کنوني ليورپول- ابداً خبري از موضع گيري تماشاگران نيست و آنها چون چنين جهت گيري هايي را در صلاحيت و حوزه وظايف خودشان نمي دانند، فقط به تشويق تيم محبوب شان مي پردازند، برعکس فوتبال ايران که کم مانده تماشاگر نوع شام شب خانه پدري سرمربي تيمش را هم تعيين کند...!
4) متأسفانه آماتور م؛بي هواداران فوتبال در ايران باعث شده برخي ليدرهاي پولکي و بوقچي هايي که فقط «سکه طلا» شيپور بدشکل و شمايل شان را به صدا درمي آورد، به تحريک اين عده بپردازند و شعارهاي خاص خودشان را از زير زبان آنان بيرون بکشند. افسوس واقعي اما آنجايي است که سياستگذاران ارشد اين ورزش، اتفاقاً مبناي بسياري از رفتارهايشان را بر اساس همين داد و قالهاي غيرحرفه اي و بي ارزش تنظيم مي کنند!
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.