دزفول قهرمان، شهر موشکها و توپها و به قول عراقیها «بلد الصواریخ»، در طول سالهای دفاع مقدس صدها بار مورد هجوم و دشمنی حزب بعث عراق و ارتش اشغالگر او قرار گرفت و در طول ۲۷۰۰ روز مقاومت، ۲۶۰۰ شهید، ۴۰۰۰ جانباز، ۴۵۲ آزاده و ۱۴۷ مفقودالاثر تقدیم اسلام و آرمانهای حضرت امام نمود.
بررسی عمق دشمنی و نفرت رژیم بعث عراق با این شهر کوچک و مذهبی، اگرچه موضوع این نوشتار نیست؛ اما واقعیتهای تلخ و شیرینی را پیش روی محققین و کارشناسان امور نظامی و هنر پایداری میگذارد که بخشی از تاریخ مقاومت ناگفته مردم دلیر ایران در آن نهفته است.
از پیروزی انقلاب اسلامی تا آخرین روزهای نبرد، دشمن ضمن امتحان و بکارگیری انواع سلاحها علیه این شهر، مقاصد مختلفی را دنبال میکرد که براساس شواهد موجود، تصمیم او از اشغال تا جنگ روانی علیه مردم دزفول را طی نمود. دزفول در طول جنگ، ۱۷۶ بار توسط موشک، ۴۸۹ بار توسط بمب و راکت و ۲۵۰۰ بار توسط توپ مورد حمله قرار گرفت که از این رهگذر ۱۹ هزار و پانصد واحد مسکونی، اداری و آموزشی این شهر ویران شد. اگرچه شهرهای مورد هدف در الفبای ارتش عراق، تغییر، کم و زیاد و یا جابه جا میشد، اما تا پایان جنگ، جایگاه «الف» هرگز از دزفول جدا نشد و این سوال بی پاسخ جنگ را تا کنون در ذهنها باقی گذاشت.
جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۴ /۳/ ۱۳۶۶ این شهر را به پاس حماسه مقاومتش به عنوان «شهر نمونه» معرفی کرد.
آنچه که این شهر را شهری افسانهای در مقاومت و پایداری نشان داده است و در همان سالها حیرت دوستان و دشمنان را برانگیخته بود، جاری و ساری بودن جریان زندگی در زیر انواع تهدیدات و حملات بوده است. به طوری که شهادت عروس و دامادی در حجله، شهادت بیش از ۸۰ نفر در یکی از خیابانهای شهر و شهادت دسته جمعی اعضای چند خانوار در یک حمله موشکی، شهادت ۱۳ نوجوان بسیجی در یک بسیج مسجد، نمونههایی از این حضور بی وقفه میباشد. از طرفی ذکر این نکته ضروری است که اکثر شهادتها در زیر سایه انواع تهدیدات رادیو تلویزیونی بوده است که از قبل، دشمن در جنگی روانی برای ترساندن بیشتر مردم حملات را اعلام میکرده است.
این شهر کوچک با داشتن سه گلزار شهید در سه گوشه شهر اکنون نیز افتخار دارد که در فضایی روحانی و معنوی متاثر از فرزندان شهید خویش به زندگی مومنانه خود ادامه میدهد و همچنان پیشتاز در حمایت از دست آوردهای انقلاب اسلامی میباشد.
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اگرچه رسماً از ۳۱ شهریور ماه ۱۳۵۹ آغاز شد؛ اما در منطقه دزفول چهره خشن خویش را از ۱۳ خرداد همان سال با ورود هواپیماهای جنگی عراق به آسمان این شهر و سپس با شلیک توپ و خمپاره در ۱۶ تیر ماه به پاسگاههای فکه و سمیده نشان داد. همچنین دشمن در ۲۵ شهریور ماه یعنی ۶ روز قبل از حمله سراسری پاسگاه فکه را به اشغال خود درآورد و با بمباران مواضع دشمن در این منطقه توسط ارتش ایران رویارویی نیروهای رزمی رسماً کار خود را آغاز کرد.
در روز ۳۱ شهریور ماه دشمن برای تسخیر شهرهای دزفول و اهواز، دو معبر «فکه- دوسلک- پل نادری- دزفول» و «شرهانی- عین خوش- پل نادری- دزفول» را در طرح مانور خود انتخاب کرد. دو لشکر ۱ مکانیزه و ۱۰ زرهی موظف بودند با عبور از رودخانه کرخه، اهواز را از شمال و دزفول را از جنوب محاصره و تصرف کنند. اگرچه این دو لشکر ظرف سه روز خود را تا کنار رودخانه کرخه رساندند و تمام این منطقه را به تصرف خود درآوردند ولی به دلایل مختلف از جمله مقاومتهای مردمی از ادامه حرکت و تصرف دزفول باز ماندند.
شبیخونهای مکرر نیروهای مردمی با پشتیبانی سپاه و ارتش در این منطقه تا اجرای عملیات فتح المبین ادامه داشت و نهایتاً با انجام این عملیات بزرگ، دزفول تا پایان جنگ از خطر سقوط در امان ماند.
دشمن از همان روزهای اول این شهر را به دلایل مختلف زیر انواع حملات هوایی، توپخانهای و موشکی خود قرار داد و مردم زیادی را به شهادت رساند، اما این شهر حتی برای یک روز از حرکت، جنبش و زندگی باز نماند. به اعتقاد نگارنده، قصد اصلی دشمن از این حملات، تا قبل از عملیات فتح المبین، زمینه سازی برای اشغال بوده و حتی در این خوش خیال دشمن بارها در رسانههای خود اشغال و پیوستن این شهر را به جمهوری عراق اعلام نموده بود. اشغال دزفول یکی از مهمترین اهداف طرح کلی رژیم بعث بود که خوزستان را از ایران جدا میکرد. این موضوع بارها در بیانیههای ارتش بعث و سخنان فرماندهان آن آمده است.
حماسه حضور یکپارچه مردم خداجوی دزفول نه تنها در خلق «خونینترین مقاومت مردمی» در طول جنگ، مردم این دیار را توجهی جهانی بخشید، بلکه نقش موثر و بی بدیل آنها در پشتیبانی رزم تمام نیروهای مستقر در این منطقه در خلق حماسه رزمندگان در جبهههای جنگ در ضمیر رزمندگان غیر خوزستانی نیز ماندگار شد. علاوه بر آن تنها شهری بود که لشکری «لشکر ۷ ولی عصر (عج)»را اداره میکرد و حضور فعال و موثر خود را از جنوب تا غرب کشور نیز به نمایش گذاشته بود.
پس از عملیات پیروزمندانه فتح المبین و دور شدن شهر از تهدید اشغال و قطع حملات توپخانه ای، دشمن به منظور انتقام گیری از مردم، بر حجم حملات موشکی خود به دزفول افزود.
در جریان جنگ شهرها دشمن در کنار جنگ نفتکشها و... تلاش نمود بصورت همه جانبه مردم مقاوم ایران را زیر فشار اقتصادی سیاسی مضاعفی قرار دهد لذا ضمن دستیابی به موشکهای دور برد، تهران و دیگر مراکز استانها را به لیست حملات شهری خود که بعدها آمار آن به ۱۲۷ شهر رسید، افزود. اما با انگیزه انتقام گیری، هرگز جایگاه «الف» را از دزفول تنزّل و یا تغییر نداد و همواره این شهر را در صدر حملات خود، حتی جلوتر از تهران و دیگر مراکز استانها قرار میداد.
این شهرستان که به سبب مقاومت هشت ساله خود در برابر هجوم موشکها و توپها وخمپارههای دشمن بعثی به اسطوره مقاومت مردمی در جنگ مشهور است و لوح زرینی نیز در سال ۴ خرداد ۱۳۶۶ از مردم ایران دریافت کرد و در طول جنگ ایران و عراق آسیبهای زیادی دید، اما هرگز کسی قامت خم شده او را ندید و حسرت یک آه را برای همیشه بر دل دشمن نهاد.
امام خمینی (ره) به پاس پایداری مردم این شهر در همان سالها فرمودهاند:
شما دزفولیها امتحان دادید و از این امتحان خوب بیرون آمدید. شما دین خود را به اسلام ادا کردید.