عید، روزی است که خداوند برای جوایز رحمانی اش و انعام رحیمی خویش از میان روزها برگزید، روزی که بندگان بعد از یک ماه اعتراف به بندگی و طلب آمرزش و عرض نیاز و تمنا، فراتر از ظن و گمانشان اعطا میکند. فطر، عید اولیاء الله و روزه دارانی است که گوی سبقت را از دیگران ربوده اند و در این روز فرا خوانده شوند تا جوایز و هدایان را دریافت کنند. از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: «إِذَا کَانَ صَبِیحَةُ یَوْمِ الْفِطْرِ نَادَى مُنَادٍ اغْدُوا إِلَى جَوَائِزِکُمْ؛ زمانی که صبح روز عید فطر میشود منادی [از آسمان]ندا میکند، صبح زود به دنبال گرفتن جوایزتان باشید.
واژه «عید» از ریشه عود گرفته شده و به معنای بازگشت است، و واژه «فطر» از فطرت گرفته شده و به معنای سرشت است؛ بنابراین عید فطر، یعنی بازگشت به فطرت و سرشت.
بازگشت از این نظر که آیا رابطه ما با فطرت پاک انسانی به طور صحیح برقرار است یا نه؟ آیا آن اعماق روح و فطرت پاکی که خداوند به ما داده و بر اثر حجابهای جهل، انحراف و گناه، زنگار بر رویش نشسته، در کلاس ماه رمضان زنگارها زدوده شده اند یا نه؟ که اگر چنین است باید ابتدای نجات و آغاز پیروزی بر طاغوت نفس رادر نماز عید فطر اعلام بدارند و جشن بگیرند.
اکنون وقت آن است مومنین آن چه را در ماه رمضان آموخته اند و در راه خودسازی و بهسازی به کار برده اند ابراز بدارند، با کلمات و حرکات، بلکه در قلب و درون، با تمام وجود و احساس، و با شعار آمیخته باشعور و فریاد برون و درون که: «الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر و لله الحمد والحمدلله علی ما هدانا و له الشکر علی ما اولانا؛ خدا بزرگتر از آن است که توصیف گردد. آری چنین است، معبودی جز خدای یکتا و بی همتا نیست و خدا بزرگتر از آن است که وصف شود، حمد و سپاس اختصاص به ذات پاک خدا دارد به خاطر آن که ما را در راستای پاکسازی و بهسازی هدایت کرده، و شکر او را که جمعیت ما و امت ما را برترین جمعیت و امت قرار داده است.»
رمضان اندک اندک پایان میپذیرد و به انتهای خود میرسد، مسلمانان در مکتب رمضان و روزه، در پرتو آیات قرآن و نیایش ها و تقویت صبر و اراده، پس از فراگیری و آموزش به خودسازی پرداخته اند؛ اینک جشن میگیرند که در راه پر دست انداز جهاد اکبر، با گامهای استوار عبور کرده اند و به مقصود رسیده اند. چرا که برای انسان بازگشت به خویشتن، فرا رسیدن بهار معنویت است؛ مانند درختانی که پس از گذران زمستان سرد زمستانی، به بهار رسیده اند و درمسیر حرکت قرار گرفته اند، به راستی چه عیدی شیرینتر و چه پیروزی شکوهمندتر از بازگشت به خویشتن، و پیروزی بر طاغوت نفس اماره؟ که فطرت را زیر پای سهمگین خود منکوب کرده است.
چهار عید رسما در اسلام وجود دارد که عبارتند از: عید قربان، عید غدیر، عید جمعه و عید فطر، عید قربان جشن ایثار و فداکاری است، و مسلمان در این رابطه به خویشتن باز میگردد که آیا به باطن و ماهیت چنین عیدی رسیده است یا نه آن گونه که ابراهیم خلیل (ع) قهرمان توحید رسید، و حسین بن علی (ع) آن را در کربلا تکمیل کرد. عید غدیر جشن ولایت و امامت است و انسان مسلمان با ژرف اندیشی به خویشتن مینگرد که آیا انتخاب او در مسئله بسیار مهم رهبری، صحیح بوده است یا نه؟ که در بینش اسلام ناب، مسئله بسیار عمیقی است، و از ارکان زیربنایی نظام اسلام است، که اگر او نباشد هیچ یک از مفاهیم اسلام، ارزش و اصالت خود را نمیتوانند نشان دهند. عید جمعه بازگشت به خویشتن است که نقش اساسی در پیشبرد اهداف، و وصول به مقصود دارد، و به راستی که برقراری اتحاد و یک رنگی وهمدلی مسلمانان، وسیعترین و ژرفترین برکات را برای آنها به ارمغان خواهد آورد.
ولی آیا میدانید که اگر عید فطرت و خودسازی نباشد، عیدهای دیگر تکمیل نخواهد شد. اگر چنین عیدی در زندگی انسان تحقق یابد همه روز، روز عید است چنان که امیرمومنان علی (ع) فرمود: «انما هو عید لمن قبل الله صیامه و شکر قیامه، و کل یوم لا یعصی الله فیه فهو عید; (۱) امروز تنها عید کسانی است که روزه آنها در پیشگاه خدا پذیرفته شود، و عبادتهای شبانه آنها مورد پذیرش خداوند شده باشد، و هر روزی که گناه نکنی روز عید تو است.» حضرت علی (ع) این سخن را از سرچشمه وحی گرفته بود، چرا که وقتی خطبه رسول خدا (ص) را در مسجد پیرامون فضایل ماه رمضان شنید، از آن حضرت پرسید: «بهترین کار در ماه رمضان چیست؟» پیامبر (ص) پاسخ داد:
«الورع عن محارم الله عزوجل; (۲) ورع و پرهیزکاری از آن چه خداوند حرام نموده است میباشد؛ یعنی همان خودسازی و بازگشت به فطرت پاک توحیدی».
مساله عید و فطرت در قرآن
برای این که مساله «بازگشت به فطرت» را که ماهیت عید فطر را تبیین میکند، بهتر بفهمیم و به اهمیت آن، بهتر و عمیقتر پی ببریم، مساله عید و فطرت را به طور خلاصه از دیدگاه قرآن، مورد بررسی قرار میدهیم.
در قرآن مجید کلمه عید یک بار آمده، که در رابطه با حضرت عیسی (ع) و حواریون وشاگردان مخصوص او است، به این ترتیب که: آن شاگردان مخصوص برای تکمیل ایمان خودبه عیسی (ع) گفتند: «آیا پروردگار تو میتواند غذایی از آسمان (مائده) برای مابفرستد؟» حضرت عیسی (ع) از این تقاضا که بوی شک و تردید میداد، نگران شد و به آنها فرمود: «از خدا بترسید اگر ایمان دارید.»، ولی به زودی حضرت عیسی (ع) دریافت که مقصود آنها مشاهده معجزه بزرگ از عیسی (ع) است، تا در پرتو دیدار آن، قلبشان پاک و سرشار از اطمینان و یقین گردد، از این رو به خدا عرض کرد: «اللهم ربنا انزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و آخرنا و آیه منک؛ (۳) خداوندا! مائدهای از آسمان بر ما بفرست تا عیدی برای اول و آخر ما باشد و نشانهای از تو.» و از آن جا که روز نزول مائده روز بازگشت به پیروزی و پاکی و ایمان به خدابوده است، حضرت مسیح (ع) آن را «عید» نامیده است، و مطابق روایات، چون «مائده» در روز یک شنبه نازل شده، مسیحیان این روز را مانند جمعه ما مسلمانان، روز عید میدانند و تعطیل میکنند. نتیجه این که در قرآن کلمه «عید» به عنوان تکمیل ایمان، و وصول به مرحله یقین که اساس خودسازی است، مطرح شده است؛ بنابراین ما که پیرو قرآن هستیم، باید به مساله عید به عنوان محور پاکسازی وبهسازی بنگریم. عید فطر وقتی برای ما عید واقعی است که در مسیر خودسازی، پیروزشده باشیم، و تحول عمیقی در ما پدیدار شده باشد.
اما در مورد فطرت، باید توجه داشت که قرآن با صراحت، خداشناسی و دین را فطری میشمرد. آیات متعددی در قرآن به این مطلب دلالت دارد، از جمله در آیه ۳۰ روم میخوانیم: «فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیهالاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم؛ای پیامبر! روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن، این فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش خدا نیست.»
این آیه با صراحت بیان کننده آن است که دین اسلام بر اساس فطرت و سرشت و نهاد انسان میباشد، و دستورهای آن همه و همه هماهنگ با درون ذات وجود انسان است، و اگر فطرت از دستبرد جهل، خرافات، تبلیغات غلط و تربیتهای ناسالم، محفوظ باشد، همان را میخواهد که آیین ناب اسلام آن را میخواهد، و خداوند آیینش را بر اساس نیازهای فطری بشر تدوین نموده است و اگر انسان دارای فطرت نخستین، به دور از حجابها و زنگارها باشد، بدون هیچ گونه تردید و دغدغه، راه توحید و دستورهای صحیح الهی را میپسندد و برمی گزیند، معنای جهاد اکبر و مبارزه بی امان با طاغوت نفس این است که پردهها و حجابها و زنگارها را از روی فطرت پاک برداریم و آن را پیروی کنیم.
فطرت در تعبیرات دانشمندان بر دو گونه است: فطرت عقل و فطرت دل. فطرت عقل یعنی استدلال روشن عقلی، که انسان بعد از رسیدن به کمال عقل بامشاهده نظام جهان و دقت در اسرار هستی، بی درنگ به این حقیقت منتقل میشود که محال است، این نظام و اسرار شگفت انگیز معلول مبدأبی فاقد عقل و شعور باشد و این «عقل فطری» بدون نیاز به استاد و معلم به مقصود میرسد، ولی فطرت مفهوم دیگری نیز دارد که از آن تعبیر به «فطرت دل» میشود، که تفسیر فطری بودن دین با این تعبیر، صحیحتر و مناسبتر به نظر میرسد؛ و منظور از آن این است که انسان وقتی به اعماق جانش مینگرد، نور حق را میبیند، و ندایی را با گوش دل میشنود، ندایی که او را به سوی مبدا علم و قدرت بی نظیر هستی دعوت میکند، که گاهی از آن تعبیر به «درک وجدانی» میشود، مانند آن که وقتی انسان یک گل زیبا را میبیند، بدون مقدمه و استدلال به زیبایی آن پی میبرد و از آن لذت میبرد.
اینک پس از این بیان به اصل بحث بازمیگردیم که «عید فطر» به معنای بازگشت به فطرت است، یعنی مساله جهاد اکبر و خودسازی در ماه رمضان، انسان را به مقامی میرساند که پردههای جهل، هواپرستی و خرافات و هرگونه موانع ضد فطرت، از سر راه فطرت برداشته میشود، و انسان مسلمان در این هنگام به فطرت ناب خود که از درون ذات وجودش میجوشد باز میگردد، همان فطرتی که آیینه صاف خدانما و حق نماست؛ همان پیامبر باطن که اگر از اسارت زنجیرهای جهل و هواپرستی آزاد گردد، راهنمای کامل و دقیق انسان به سوی کمالات است و به طور روشن موجب سعادت انسان میگردد.
هرگاه انسان در پرتو فیوضات و برکات ماه رمضان و عبادت روزه، به این درجه رسید، به حقیقت مفهوم عید فطر رسیده است، و آغاز ماه رمضان در واقع برای او عید است و باید جشن پیروزی بگیرد، وگرنه هرگز برای او عید نخواهد بود.
جالب این که در آیه مذکور، دین «قیم» و استوار و به عبارت دیگر خالص و ناب، آن دینی است که با فطرت بی آلایش و سالم آمیخته شده باشد.
نکته قابل توجه این که شواهد زنده متعدد عینی وجود دارد که نشان دهنده فطری بودن ایمان به حق است؛ مانند واقعیتهای تاریخی که نشان میدهد، در میان هر ملتی در هر دورهای اعتقاد به خداشناسی و مذهب وجود داشته است، چنان که شواهدباستان شناسی و آثار و علائم به جا مانده از دورههای قبل از تاریخ بیان کننده این واقعیت است.
مطالعات روانی و اکتشافات روان کاوی در ابعاد روح انسان نیز شاهد دیگری بر فطری بودن اعتقادات دینی است، روان شناسان چهار تمایل عالی و اصیل را به عنوان ابعاد چهارگانه روح معرفی میکنند که عبارتند از حس دانایی، حس زیبایی، حس نیکی، و حس مذهبی؛ که این خود نیز دریچه دیگری بر فطری بودن دین است. (۴)
شاهد دیگر بر واقعیت فطری بودن دین حق، «ناکامی تبلیغات ضد مذهبی» است، که در همه جای دنیا مشاهده میشود، فروپاشی شوروی و کمونیسم در عصر حاضر یکی از نمونههای آن است؛ و هم چنین تجربیات شخصی در سختی هاو رنجها شاهد دیگر بر توجه انسان به خواست فطرت یعنی خداجویی و پناه آوردن به حق است، که در قرآن در آیات گوناگونی به این مطلب اشاره شده است.
شاید بهتر باشد این بحث را با چند گفتار از پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) پایان ببریم: در حدیث معروفی از پیامبر اکرم (ص) میخوانیم فرمود: «کل مولود یولد علی الفطره حتی لیکون ابواهما اللذان یهودانه و ینصرانه؛ (۵) هر نوزادی بر فطرت اسلام ودین خالی از شرک آفریده شده است، و رنگهایی همچون یهودیت و نصرانیت انحرافی است که از طریق پدر و مادر به آنها انتقال مییابد.» و امیر مومنان در ضمن گفتاری میفرماید: «فبعث فیهم رسله، و واتر الیهم انبیائه لتستادوهم میثاق فطرته؛ (۶) خداوند رسولان خود را به سوی انسانها فرستاد و انبیای خود را یکی پس از دیگری ماموریت داد تا وفای به پیمان فطرت را از آنها مطالبه کند.» نتیجه این که نباید فطرت را که همانند آیینه خدانما و حق جو، در درون، ما را راهنمایی میکند، و آیین حق را نشان میدهد به باد فراموشی بسپاریم، بلکه باید در پرتو جهاد اکبربه ویژه در ماه رمضان خود را به این مرحله برسانیم تا از این پیامبر و چراغ فروزان درون بهرهمند گردیم.
پی نوشتها
۱- سید رضی، نهج البلاغه، حکمت ۴۲۸.
۲- شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج. ۱، ص. ۲۹۵.
۳- مائده ۴- آیه ۱۱۴.
۴- شرح این مطلب در کتاب «حس مذهبی یا بعد چهارم روح انسانی» ترجمه مهندس بیانی آمده است.
۵- علامه طبرسی، تفسیر جمع الجوامع، ذیل آیه ۳۰ روم.
۶- سید رضی، نهج البلاغه، خطبه اول.