بین الملل تابناک: در دو هفته گذشته، تحلیل ها، تفسیرها و همچنین تردیدهای زیادی پیرامون پیش نویس سند همکاری ۲۵ ساله ایران در رسانههای مختلف داخلی و خارجی مطرح شده است. در این میان، ادعایی که بارها از سوی مخالفان مطرح شد این بوده که این قرارداد ایران را به دست نشانده و مستعمره چین تبدیل خواهد کرد؛ ادعایی که خارج از دادههای متقن بوده است.
رسانه های غربی که تا چند روز پیش از مستعمره شدن ایران سخن می گفتند، اکنون روایت دیگری از سند همکاری ایران و چین مطرح می کنند.
در این رابطه، وبسایت «شورای آتلانتیک» آمریکا در مطلبیبا تیتر «نه، این گونه نیست که ایران به کشور دست نشانده چین تبدیل شود»، نوشت: جمهوری اسلامی ایران در حال نهایی کردن توافق با چین است؛ توافقی که فروش نفت خام به دومین اقتصاد بزرگ جهان برای بیست و پنج سال آینده را تا حدودی تضمین می کند. این توافق پس از انتشار فایل هجده صفحه ای تحت عنوان «سند مشاركت جامع ۲۵ ساله ایران و چین»، جلب توجه نمود و برخی نیز اعلام کردند حکومت ایران كشور خود را به عنوان یک دولت دست نشانده به چین فروخت.
این مساله مختص پرونده و مورد ایران نیست. عراق که هر روز صد هزار بشکه نفت خام به چین صادر می کند و توافق بیست ساله با جمهوری خلق چین برای ساخت زیرساخت ها دارد، به همین دلیل متهم شده است. در شرق نیز پاکستان، نپال، کامبوج، میانمار، کره شمالی و موارد دیگر این برچسب را خورده اند.
چین و ایران هنوز در حال مذاکره برای نهایی کردن معامله هستند و جزئیات آن رسمی در هر دو کشور اعلام نشده است. برای پکن، این توافقنامه بخشی از ابتکار «یک کمربند و یک جاده» شی جیپینگ، رهبر حزب کمونیست چین (BRI) است که به دنبال پیوند ده ها کشور در آسیا، اروپا و آفریقا در یک برنامه توسعه جهانی با سرپرستی چین است. طرفداران معتقدند که این پروژه جاه طلبانه باعث بهبود چشمگیر زیرساخت ها و استاندارد زندگی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه اغلب در ازای منابع طبیعی مهم صادر شده به چین یا استفاده چینی از زیرساخت های کلیدی، مانند بنادر می شود. در حالی که منتقدین آن را نوعی بدهی دام دیپلماسی یا حتی نئو استعمارگرایی می نامند.
شرایط این توافق به اندازه کافی محکم شده است تا سرمایه گذاری چین در ایران به میلیاردها دلار در زیرساخت، توسعه اقتصادی و دفاع نظامی برسد، به ویژه چاه های نفتی، پالایشگاه ها و سایر امکانات که به شدت نیاز به نوسازی دارند، ارتقا می یابند. این در تضاد آشکار با امیدهای مداوم دولت ترامپ برای از بین بردن اقتصاد ایران از طریق کمپین «فشار حداکثری» برای تغییر رفتار ایران است.
واقعیت این است که چین و ایران به یکدیگر احتیاج دارند؛ هرچند تهران بیش از سایر موارد به پکن نیاز دارد. چین به نفت و مقدار زیادی از آن نیاز دارد - پکن بزرگترین مشتری نفت خام ایران است - همچنان که چین خود را به عنوان رهبر جدید جهانی معرفی می کند. از طرف دیگر، تهران باید با رکود عمیقی که بر اثر تحریم های آمریکا ایجاد شده، مقابله کند و از آن خارج شود.
در مقایسه با توافقهای طولانی که بین چین و سایر کشورها شکل گرفته است، معامله با تهران اگر نسبتاً استوار بماند و به جلو حرکت کند، واقعاً قابل توجه است. در سال ۲۰۱۳، یک سال پس از آنکه شی رئیس جمهور چین شد، او قرارداد نفتی ۲۷۰ میلیارد دلاری با روسیه امضا کرد. هرچند این دو کشور از نظر ژئوپلیتیکی در حال رقابت هستند، آن معامله نفت هنوز هم برقرار است و روسیه بزرگترین منبع نفتی چین در خارج از سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) است. در مارس امسال، هنگامی که تقاضای اروپا برای نفت خام روسیه کاهش یافت، چین رکورد خرید ۱.۶ میلیون تن در چهار هفته را زد.
توافق نامه پیشنهادی بین تهران و پکن، نشان از تلاش ایران برای احیای امید و ظهور چین به عنوان یک ابرقدرت جهانی و همچنین کاهش اهمیت ایالات متحده در غرب آسیا غنی از نفت است. هر وقت واشنگتن و متحدان اروپایی برای همکاری با ایران عقب نشینی کنند، پکن آماده است تا جای آنها را بگیرد.