تشابه آدميت با فرديد و كسروي

مورخ مشهور ايران از نگاه منتقد جدي
کد خبر: ۸۴۰۷
|
۱۴ فروردين ۱۳۸۷ - ۱۳:۰۷ 02 April 2008
|
19190 بازدید
*به بهانه درگذشت دكتر فريدون آدميت
 
 
رسول جعفريان
دهم فروردين 1387، فريدون آدميت درگذشت و برگي ديگر از دانش تاريخ‌نويسي معاصر ورق خورد.
من آدميت را از سال 1363 شناختم و راستش کتاب «دخالت انگليس در واقعه مشروطه» را عليه يک اظهار نظر او نوشتم که گفته بود نظرياتي چون دخالت خارجي در مشروطه، ناشي از اوهام و خيالات است.

بنده براي اين که نشان دهم اين اظهارنظر بي‌پايه است، غالب کتاب‌ها و اسنادي را که تا آن زمان درباره مشروطه منتشر شده بود، خواندم و نشان دادم که اين نظريه چيزي وراي اوهام و خيالات است. اين کتاب چند سال بعد با نام «تحصن مشروطه خواهان در سفارت انگليس» در مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران منتشر شد. موضوع ياد شده فرصت را براي مطالعه بيشتر آثاري که درباره مشروطه بود، به ويژه آثار آدميت برايم فراهم کرد.
آثار آدميت درباره جريان روشنفکري در ايران آثاري بود که به لحاظ روش کار و همين طور قالبي که براي بررسي تاريخ فکري ايران برگزيده شده بود، تازگي داشت؛ نوشته‌هايي درباره ميرزا فتحعلي آخوند زاده، ميرزا آقاخان کرماني، طالبوف و همين طور کتاب ايدئولوژي نهضت مشروطيت، فکر آزادي و چند اثر ديگر از متوني بود كه روش جديدي در نگارش آنها به کار رفته بود.

تاريخ‌نويسي مشروطه پس از کسروي که تاريخ سياسي مشروطه را نوشته بود، مهمل مانده بود و آدميت از زاويه ديگري به آن پرداخت. هر دو در اين که فرزند مشروطه بودند مشترک بودند، اما کسروي بيشتر به تاريخ سياسي مشروطه علاقه‌مند بود و آدميت به تاريخ فکري و فرهنگي آن.
اين دو در يک نقطه ديگر هم مشترک بودند و آن اين بود که هر دو تاريخ مشروطه را بسان تاريخ الحاد در اين کشور نوشتند. مثل اين که همه چيز در حال حرکت به سمت الحاد بوده است. روشنفکري هم تأسيس شده است تا موجد الحاد باشد. مهم اين نيست که رنگ مذهبي دارد، مهم آن است که باطن همه چيز الحاد است. اين لب کلام در تاريخ‌نويسي سياسي کسروي براي مشروطه و تاريخ‌نويسي فکري براي آدميت بود.
وقتي اين مطلب را نوشتم به ياد مطالبي افتادم که ابن حزم در «الفصل» خود درباره شيعه نوشته و تاريخ شيعه را درست به همين شکل، يعني حرکتي که در راستاي گسترش الحاد است، تفسير کرده است.

آدميت به سراغ رساله‌هاي فکري و مکتوبات سياسي آن دوره رفته بود و کارش تازگي داشت. چينش مطالبي که از آن آثار مي‌گرفت، در چهارچوب فکري آدميت، شکل تازه مي‌يافت و از غالب روشنفکران آن دوره، شخصيتي ارايه مي‌داد که در پس پرده فکر آنان، آتش الحاد در حال شعله‌ور شدن است.
اين نگرش در واقع برخاسته از اين ايده بود که فکر ديني با فکر غربي از زمين تا آسمان با يکديگر فاصله دارد؛ نه قابل پيوند است و نه قابل تبديل. هر چه هست، باطن و ظاهر است که اصل باطن و ظاهر حاوي نوعي فريبندگي و تحريف است. تصور آدميت اين بود که همه روشنفکران عصر مشروطه هم همين گونه فکر مي‌کرده‌اند.

در واقع، ميان شخصيتي مانند آدميت از يک سو و فرديد از سوي ديگر تفاوت چنداني در اين ايده وجود نداشت که غرب و اسلام، دو فلسفه کاملا متضاد هستند، با اين تفاوت که يکي خود را در اين سو مي‌ديد و ديگري در آن سو. آدميت مي‌کوشيد تا از همه اين روشنفکران يک ملحد بسازد؛ ملحدي که متوجه اين تناقض شده است، اما تلاش مي‌کند افکار غربي را به نوعي موجه کرده و جايي براي آنها در فرهنگ بومي دست و پا کند.

آدميت منهاي تفکر فلسفي‌اش که مبناي اين قضاوت‌هاي تاريخي بود و از اين نظر به لحاظ بي طرفي در تاريخ‌نويسي محل ترديد، جستجو درخوري در متون سياسي دوره مشروطه داشت. اين کاري بود که تا آن زمان يا نشده بود و يا اگر هم شده بود، در حد نوشتن يک فهرست کوتاه از برخي از رسائل سياسي بود.
اما اشکال اساسي، اين بود که همه اين نوشته‌ها گرفتار نوعي تفسير لائيک مي‌شد. هم در گزينش و چينش نقلها و هم در تفسير و تحليل کلي آنها. شايد منطقي‌ترين نوشته‌ها که در پيروي از سبک و سياق او نوشته شده، کارهاي سيدجواد طباطبائي باشد. در اين امر من ترديد ندارم.

 
  
 
کسروي                           فريدون آدميت                                 فرديد

براي آدميت، دين يک پديده اجتماعي و عارضي بود که وسيله سرپوش نهادن بر تغييرات و تحولات اساسي در زندگي انسان ايراني بود؛ براي مثال؛ واقعه رژي يا همان تحريم تنباکو، حرکتي منتسب به تاجران اصفهان و شيراز و تبريز و تهران بود که پوشش ديني يافت. مشروطه حرکتي اجتماعي و فرهنگي از نوع غربي آن بود که تفسير اسلامي پيدا کرد. اساسا تفسير کردن جانبدارانه متون و مکتوبات يافت شده، اشکال اساسي آدميت بود. او با پيش‌داوري به سراغ رساله‌ها و متون رفت و در اين راه تلاش بسياري کرد. بدون ترديد، اين کار از يک زاويه کاري مبتکرانه بود، بسياري از نکات روشن مي‌شد و ناگفته‌هاي فراواني مکشوف، اما از زاويه ديگر، کاري پيش‌داورانه و از سر الحادگرايي بود. بعيد مي‌دانم آدميت نگران يا منکر اين نسبت مي‌بود. از نظر او همه تلاش‌هاي امير کبير هم در راستاي زدودن نقش دين و روحانيت از جامعه بود.

اساسا تفسير آدميت، تفسيري بود که رنگ لامذهبي بر همه انديشه‌ها و افکار مي‌انداخت. اين که عرض کردم با کسروي تفاوتي جز در اين که او نگاه سياسي داشت و اين فکري، نداشت، درست در همين نکته نهفته است. براي کسروي، دين همين ارزش و اعتبار يا به عبارتي بي‌ارزشي و بي‌اعتباري را داشت که براي آدميت. براي او که حتي از سيد عبدالله بهبهاني خوشش مي‌آمد، نکته اين نبود که او را آدم متديني مي‌دانست، بلکه او را مردي شجاع با حرکتي مردانه يا طباطبائي را مردي روشن با آرمان‌هاي روشنفکرانه تفسير مي‌کرد.
شيخ فضل‌الله هم براي او جز اين نبود که دين را يک دکان کرده است و چون به منصبي نرسيده، بناي مخالفت را گذاشته و صرفا از سر حسادت با دو سيد درگير شده است. اين نهايت عقل سياسي کسروي است که پيش‌داورانه به تاريخ مشروطه نگاه کرده است.

از اين‌ها بگذريم. همه اين تلاش‌ها، گام‌هايي است که به تناسب زمان برداشته شده است. کسروي و آدميت، فرزند مشروطه از نوع غربي آن بودند و به مشروطه بومي و ديني بي‌توجه. آنان تربيت شده دوره رضاشاه و عصري بودند که پس از مشروطه در راستاي دين‌زدايي از فرهنگ ايراني حرکت مي‌کرد؛ بنابراين، طبيعي بود که اين گونه بينديشند و بنويسند.
با اين حال، هر دو در تاريخ‌نويسي، گام‌هاي مهمي برداشتند و اين منافاتي با آن نکته ندارد که اين تاريخ‌نويسي محصول نگره‌هاي الحادي آنان همراه گزيده‌اي از وقايع سياسي يا متون فرهنگي با تفسير لائيک و کنار گذاشتن بخش‌هاي ديني و مذهبي بوده باشد.
امروزه بايد تاريخ فکري مشروطه از نو و در سايه فعاليت‌هاي جستجوگرانه و با بي‌طرفي هرچه بيشتر نوشته شود.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۲۷ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۴
جناب جعفریان چگونه می توان در تحلیل تاریخ بی طرف بود. آیا تحلیل شما از نوشته های آدمیت و مشروطه می تواند از ذائقه مذهبی شما متاثر نباشد....
ناشناس
|
SAUDI ARABIA
|
۱۶:۵۱ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۴
از برادر خوبم جناب آقاي جعفريان انتظار داشتم مقداري علمي تر و با انصاف بيشتر بنويسد. من هيچ ارادتي به آدميت يا هيچ مورخ ديگري ندارم. اما ترديدي ندارم كه آدميت انديشه ور و متامل بود. بهترين روش براي نقد انديشهء آدميت رجوع به آثار خود او است. خود او نيز منتقدي قوي در نقد انديشه ها بود. بنابراين بجاي كلي گويي بهتر بود آقاي جعفريان نقد دقيقي از آراء و انيدشه هاي آدميت را مطرح مي كرد.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۹:۱۲ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۴
متوجه نشدم كه چرا فرديد را با ادميت مشابه دانستيد فرديد كارنامه درخشاني در دانشگاه دارد و بعداز انقلاب بسيار توسط انقلابيون تمجيد شده حتما داوري و اعواني هم از نظر شما بايد نقد شوند كمي انصاف داشته باشيد يا حداقل مستند ات ارائه دهيد
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۴۹ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۵
ضمن تقدیر از آقای جعفریان که نگرش کلی آدمیت و کسروی به تاریخ معاصر ایران را به اجمال معرفی کرده اند ،انتطار این است که در معرفی بزرگان علم و دانش قبل از وارد شدن به نیت شکافی ،دستاوردهای علمی آنان بیشتر مورد توجه قرار گیرد . خصوصا در مورد اندیشمندی چون سید جواد قضاوت اخلاقی قبل از معرفی علمی غیر از ایجاد مانع روانی برای بهره گرفتن از این بزرگان حاصلی در بر نخواهد داشت.
ناشناس
|
UNITED STATES
|
۱۲:۴۹ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۵
شايسته بود در زمان حيات اين تازه گذشته اين اظهارنظر ميشد تا وي جواب بدهد.ميگويند پشت سر مرده صحبت نكنيد دستش از دنيا كوتاه است
ناشناس
|
-
|
۱۴:۱۷ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۵
آدمیت از الحاد چیزی نمی گوید ایشان طرفداری جدایی کامل دین از سیاست و نیز تفکر عقلانی صرف و انسان محوری بود ضد دین نبود با حاکمیت دین مشکل داشت. دلیلی بر این مدعا نگرش مثبت وی به میرزا حسین خان سپهسالار است . سپهسالار مانع از دخالت روحانیت در امور سیاسی بود واز تفکر خردگرا بهره می برد اما در حوزه شخصی متدین بود ومهمترین مسجد تهران را ساخت که در دوره ای مرحوم مدرس هم متولی آن گردید. نگرش آدمیت به تاریخ مشروطه در راستای نگاه کلی وی است که بر سیر تجدد در تاریخ ایران تاکید می ورزد وی به افکار دینی روشنفکرانی مانند ملکم نیز اشاره می کند و بدون اینکه هم چون آجودانی به ناسزاگویی بپردازد این افکار را نقد می کند ولی بیان می کند که آنها ازنوعی نظارت دینی سخن رانده اند. پس آدمیت موضوعی را کم وزیاد هم نکرده است.
ناشناس
|
-
|
۱۵:۵۴ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۵
فکر میکنم جناب جعفریان از منظر دینی به کتابهای استاد مینگرندو از این لحاظ شاید نقدشان درست باشد ولی آیا منظورشان از این نقد این بود که استاد وقایع را آنطور که خود دوست داشتند خلاف واقع می نوشتند و آیا اگر اینطور باشد آیا به غیر ازکتابهای کسروی و آدمیت و فردید منبعی هست که مطابق نظر جنابعالی باشد و غیر آن بنویسد؟چون جنابعالی چون من در آن زمان نبودید.. و آیا نکات مهم دیگری به غیر از مطالبی که نقد کردید در آثار استاد آدمیت وجود نداشت؟...کمی با انصاف باشیم...
ناشناس
|
UNITED STATES
|
۲۱:۱۹ - ۱۳۸۷/۰۱/۱۸
از اظهار نظر جناب جعفریان خیلی متشکرم. بالاخره یک نظر بود که بنظر می رسد صادقانه و محققانه نوشته بود. بله ، خیلی کلی و اجمالی ریشه فکرها و نوشته ها و موضعگیریها را بررسی کرده بود. در یک مقاله حداکثر چند صفحه ای غیر از این هم انتظاری نیست. حداقل برای ما که خیلی تخصصی وارد به اینگونه بحثها نمی شویم سر خط هائی را ارائه داد که خیلی خوب بود.
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟