فراگير شدن پديده گرد و غبار در استان خوزستان و گسترش اين پديده به ساير استانهاي غربي، جنوبي و حتي مرکزي، نگراني هاي موجود را افزايش داده است. طبق گزارش روزنامه محلي روزان از مهرماه 86 تا پايان سال، 31 مورد پديده گرد و غبار با ميانگين ماندگاري 46 ساعت در خوزستان روي داده بود در حالي که در ابتداي سال تا کنون خوزستان شاهد 22 مورد بروز پديده گرد و غبار با ميانگين ماندگاري 60 ساعت بوده است يعني از ابتداي سال تا کنون 55 روز ( تقريبا نصف روزهاي گذشته از سال جديد) مردم خوزستان درگير اين پديده بودهاند.
از سوي ديگر مدير مرکز فوريتهاي پزشکي استان تعداد مراجعين به بيمارستانها به علت هواي آلوده را در روزهاي 27 و 28 خرداد ماه 205 نفر اعلام کرده که متأسفانه دو نفر در تاريخهاي فوق به علت مسموميت تنفسي جان خود را از دست دادهاند (روزان 17 تيرماه 87). با عنايت به موارد فوق بي توجهي به اين مسأله ميتواند در آينده نزديک علاوه به خطر انداختن سلامتي مردم، اکوسيستم خوزستان و بعضي از مناطق همجوار را دچار تغييرات بنيادين کند
ما با توجه با تخصص خود از زمستان گذشته پروژه اي تحقيقاتي را روي اين موضوع شروع نموديم در اين نوشتار قصد داريم در کنار ارائه نتايج اوليه تحقيقات علمي خود در اين زمينه، راهکارهاي مناسبي در جهت کاهش وقوع اين پديده و کاهش اثرات زيانبار حاصل از آن ارائه دهيم.
آنچه در اين مدت علاوه بر گرد وغبار، مردم خوزستان را آزار داده است عدم اطلاع رساني کارشناسي شده و علمي در اين زمينه مي باشد. در اين ميان مسئولين استاني و کشوري جز توصيه مردم به استفاده از ماسک اظهار نظر خاصي راجع به عوامل ايجاد کننده اين پديده، راههاي مقابله با آن و روشهاي کاهش ميزان خطرات ناشي از اين آلودگي نکردهاند. هرچند که با توجه به بررسيهاي انجام شده نميتواند منکر آثار زيانبار اين پديده بر سلامتي مردم و اکوسيستم منطقه شد؛ اما متأسفانه رواج شايعاتي که سعي در بزرگنمايي پيامدهاي آلودگيهاي فعلي دارند؛ ميتواند آرامش و امنيت رواني را از مردم منطقه سلب کند و فضاي ملتهبي ايجاد نمايد که امکان بررسي همه جانبه اين پديده را از متخصصان و مسئولان سلب نمايد. لذا تشکيل کارگروهي تخصصي زير نظر استانداري، ستاد حوادث غيرمترقبه، سازمان هواشناسي و سازمان محيط زيست استان براي اطلاع رساني در اين زمينه کاملا ضروري به نظر مي رسد.
از ميان شايعاتي که در مورد اين آلودگيها رواج بيشتري دارد احتمال وجود آلودگيهاي شيميايي، ميکروبي و راديواکتيوي بوده است. متأسفانه نتايج بررسيهاي ما روي نمونههاي زيادي از گرد و غبار موجود در شهر اهواز و خاکهاي نزديک مرز ايران و عراق اين امر را تأييد ميکند. به عنوان مثال ميزان عناصري مانند اورانيوم، توريم، آرسنيک، سرب، روي، نيکل و کبالت در اين نمونهها کمي بيشتر از ميزان طبيعي آن است. نمونه هاي مورد آزمايش در سه بازه زماني و با ميزان حداکثر ديد مختلف که رابطه مستقيم با اندازه ذرات و فاصله طي شده توسط آنها دارد؛ توسط دستگاه ICP-MS آناليز شده اند. با توجه به استفاده مکرر سلاحهاي ميکروبي، شيميايي توسط رژيم صدام و استفاده امريکا از سلاحهاي حاوي اورانيوم ضعيف شده، وجود اين آلودگيها تعجب زيادي بر نميانگيزد.
نکته ديگري که بايد به آن توجه داشت نوع خاک اين گرد و غبارهاست که بيشتر از دو نوع رسي و سيلتي(کوارتزي) ميباشد. خاک رسي سبکتر بوده و گرد و غبار ناشي از آن مسافت طولانيتر طي مينمايد. گرد و غباري که در مناطق دور از خوزستان ديده ميشود بيشتر از اين نوع است. با توجه به قابليت بالاي خاک رس در جذب مواد شيميايي آلي و معدني و همچنين دانهبندي ريز آن خطرات اين نوع خاک بسيار بيشتر از خاک سيلتي (کوارتزي) است که دانه درشتتر دارند و قابليت جذب سطحي آنها کمتر است. مطالعاتي که اخيرا توسط دو گروه تحقيقاتي خارجي انجام شده نشان ميدهد که هر دو نوع ذرات علاوه بر پتانسيل بالا در جذب فلزات مانند آهن، مس، روي، سرب، کادميم، نيکل، کبالت، توريم، آرسنيک و اورانيم ؛ در طول مسير نيز ميتوانند ساير آلايندههاي آلي و معدني را جذب و به نقاط دوردست منتقل نمايند. از سوي ديگر در اين مطالعات وجود ميزان بالايي از باکتريها و گرده گياهان نيز گزارش شده است.
(1)هرچند ميزان آلودگي ميکروبي شيميايي و هستهاي در اين گرد و غبارها ناچيز است اما چون استانهايي که در معرض اين آلودگيها قرار دارند (خوزستان، فارس،بوشهر، لرستان و اصفهان ) تأمين کننده اصلي محصولات کشاورزي و باغي کشورند همين آلودگي ناچيز هم ميتواند با ورود به چرخه غذايي خطرات بزرگي را براي سلامتي کل مردم کشور خلق کند. لذا کنترل کيفي محصولات کشاورزي در معرض آلودگي بايد با جديت خاص انجام شود.
از جمله عواملي که در بروز پديده فوق نقش داشته است کاهش شديد ميزان بارندگي در منطقه، خشک شدن قسمتهاي زيادي از تالاب هاي مسير جريان باد از جمله هورالعظيم، کم شدن و تغيير مسير رودخانههاي دجله و فرات که به مرور زمان تغيير اکوسيستم را در پي داشته است. اين عوامل سبب شده است هور ها که قبلاً به عنوان يک صافي گرد و غبار و عامل تثبيت شنهاي روان عمل ميکردند اکنون خود به توليد کننده اين گرد و غبارها تبديل شوند. به جز خشکسالي که ناشي از تغييرات آب و هواي جهاني است ساير عوامل پيامد سدسازي بر روي سرچشمه هاي دجله و فرات در ترکيه و سوريه و اقدامات عمراني- کشاورزي در عراق مي باشد. لذا در انجام طرحهاي عمراني چه در ايران و چه کشورهاي همسايه بايد به تبعات زيست محيطي آن توجه ويژه نمود و با کشورهاي منطقه به مذاکره و رايزني فعالانه پرداخت.
متأسفانه در اين سالها نه تنها رايزني مناسبي با کشورهاي همسايه در اين زمينه انجام نشده است بلکه اخيراً هم دولت با واگذاري 7520 هکتار از زمينهاي تالاب هورالعظيم به وزارت نفت براي عمليات اکتشاف در حال کوباندن آخرين ميخ بر تابوت هورالعظيم است. اجراي اين مصوبه کميسيون اقتصادي دولت مصداق ضرب المثل بر سر شاخ بودن و بن بريدن است. در حالي از دولت محترم انتظار اين بود که اگر سد کرخه آورد آب به تالاب را کاهش ميدهد؛ براي حفظ اين زيست بوم راهکار زيست محيطي مناسبي ارائه دهد؛ اما اکنون ميبينيم که با اقدامي ديگر عملاً در حال به نابودي کشاندن هور است. اما نکته جالب در اين زمينه عدم واکنش مناسب از سوي رسانههايي است که از مرگ دلفينها دادشان به آسمان بلند ميشود، از بالا رفتن رطوبت در محوطه پاسارگاد به عالم و آدم شکوه ميبرند، از گذشتن جاده از تالاب انزلي مينالند و ... اما از آلودگي فزاينده هواي خوزستان و از خشک شدن هورها هيچ نمي گويند.
مطالعات ما نشان مي دهد که از زمان جنگ تحميلي دانشمندان عراقي با مطالعه دقيق شرايط آب و هوايي منطقه به ويژه جريان هاي باد همره با گرد و غبار که عموما مسير آنها غربي- شرقي است سعي در استفاده از اين مزيت طبيعي بر عليه رزمندگان اسلام داشته اند. پس از جنگ نيز دولت عراق براي مقابله با معارضين شيعه جنوب درزيست بوم منطقه تغييرات بزرگي ايجاد کرد که مي تواند به عنوان يک عامل تاثيرگذار در زمينه بروز اين پديده مطرح باشد.
با توجه به نتايج تحقيقات انجام شده اقدامات زير جهت کاهش پيامدهاي اين آلودگي ها پيشنهاد مي گردد: طراحي، توليد و توزيع ماسک مناسب اين گرد و غبارها. اکثر ماسکهايي که هم اکنون در بازار موجودند براي استفادههاي خاص طراحي و ساخته نشدهاند لذا با توجه با دانهبندي ذرات بايد نسبت به طراحي و توليد ماسکهاي ويژه هر منطقه اقدام نمود. به عنوان مثال منافذ ماسکي که درمناطق دوردست استفاده ميشود بايد ريزتر از ماسکي باشد که براي اهواز مناسب است. افزايش سهميه شير ارانه اي و توزيع شير ارزان قيمت در استان هاي داراي آلودگي و توصيه مردم به نوشيدن شير از ديگر اقداماتي است که بايد در زمانهاي اوج آلودگي انجام شود.
در برنامه اي کوتاه مدت براي جلوگيري از نفوذ گرد و غبار، قيرپاشي براي تثبيت شن هاي روان غرب خوزستان پيشنهاد مي گردد. در درازمدت نيز بايد طرح کمربند سبز اهواز که مدتهاست راکد مانده احيا و آنرا به سراسر غرب خوزستان تعميم داد.
از سوي ديگر براي پايش مداوم شرايط آب و هوايي و بررسي دقيق تغييرات زيست-محيطي منطقه تاسيس مرکزي تحقيقاتي ويژه اين کار کاملا ضروري به نظر مي رسد هر چند مسئولين استان در حد بضاعت خويش به پژوهش هاي کاربردي در اين زمينه اهميت مي دهند اما با توجه به تگناهاي مالي در استان، به نظر مي رسد معاونت علمي و فناوري رياست جمهوري که رسالت اصلي آن کمک به تحقيقات کاربردي است و بودجه کلاني هم در اختيار دارد بايد در اين زمينه به دانشگاههاي مادر استان خوزستان توجه ويژه داشته باشد.
در پايان بايد گفت اين پديده نه آنچنان بي خطر است که با توصيه به استفاده از ماسک و بيرون نيامدن مردم از خانه، به راحتي از کنار آن گذشت و نه آنچنان خطرناک که برخي افراد غير متخصص و غيرمسئول با بزرگنمايي آرامش رواني جامعه را به خطر اندازند. آثار و پيامدهاي اين پديده با کار کارشناسي متخصصان مربوطه و حمايتهاي مسئولين استان قابل کاستن تا حد معمول و طبيعي آن است.
اميدواريم مسئولين محترم با درايت و آيندهنگري به اين مسأله توجه کنند و با صداقت با مردمي که دين خود را به اسلام و ايران ادا کردهاند؛ برخورد نمايند و اگر هم بتوانند دين خود را به مردم صبور و قانع خوزستان ادا نمايند.
مرجع
1. Monteil, M. A. Evironmental Geochemistry and Health 2008,339.
دکتر عليرضا زراسوندي استاديار زمين شناسي اقتصادي دانشگاه شهيد چمران
دکتر بابک مختاري استاديار شيمي آلي دانشگاه شهيد چمران