دكتر هوشنگ اميراحمدي، استاد دانشگاه «راتگرز» آمريكا طي بازديد از «تابناك» ضمن گفتوگويي از چندين مورد گفتوگوهاي رسمي و محرمانه بين ايران و آمريكا در سالهاي گذشته خبر داد.
اميراحمدي درباره ارتباط خود با ايران پس از انقلاب گفت: براي نخستين بار در سال 1358 و در بهار آزادي به ايران سفر كردم. اما ارتباطم با ايران تا سال 1365 قطع شد و در آن زمان از طرف آقاي مهندس چمران، رئيس كنوني شوراي شهر تهران كه در آن زمان رئيس دانشكده معماري هنرهاي زيباي دانشگاه تهران بودند و روي موضوع بازسازي مناطق جنگي فعاليت ميكردند، براي كنفرانس به ايران دعوت شدم كه اين دعوت براي سه سال پياپي تكرار شد و اتفاقا در زمان حضور در ايران به اتفاق آقاي چمران به جبهههاي جنگ سفرهاي مفصلي داشتيم و از مناطق جنگي و شهرها و روستاهاي جنگزده بازديد ميكردم و يكي از افتخارات من اين است كه در جبههها در زمان جنگ حضور يافتم.
اميراحمدي افزود: در اوايل سال 1367، از طريق سفارت ايران در نيويورك به تهران دعوت شدم تا در كنفرانس مقالهاي كه درباره عدم كاربرد زور در دنياي جديد بود، ارايه دهم و طي آن مطرح كرده بودم كه جنگ ايران و عراق برنده ندارد. در آن كنفرانس تعداد زيادي شخصيتهاي برجسته نظامي و سياسي حضور داشتند.
در همين دوره، در يكي از سفرها براي بازسازي، ملاقاتي با مقام معظم رهبري كه در آن زمان رياستجمهوري را بر عهده داشتند، انجام دادم و ايشان دو نكته به من گفتند كه هنوز به خاطر دارم، يكي اينكه گفتند به آمريكاييها بگو ما به دنبال عقب بردن اين كشور نيستيم و هرچه هم در جنگ خرابي به بار آمده باشد، آن را بهتر و مدرنتر خواهيم ساخت و ديگر اينكه به بنده توصيه كردند، هميشه ايراني بمان و ايران را فراموش نكن.
در هر صورت پس از پايان دوره اصلاحات و در زمان رياستجمهوري آقاي دكتر احمدينژاد، بار ديگر ارتباطم با ايران برقرار شد و در هر سه سفر آقاي احمدينژاد به آمريكا با ايشان ملاقاتهايي داشتم. در جلسات عمومي و خصوصي با آقاي دكتر لاريجاني نيز در سال اول كه به همراه آقاي احمدينژاد آمده بودند، ملاقات داشتم و ايشان از اظهار علاقه من براي سفر به ايران استقبال كردند و به آقاي ظريف، سفير ما گفتند كه ترتيب اين كار را بدهند، اما مسئله با دستور آقاي احمدينژاد طي يادداشتي كه دادند، حل شد و با نظر ايشان، مشكل بازگشتم به تهران حل شد.
در بخش ديگري از اين گفتوگو آمده است:
تابناك: درباره رابطه شما و ديدار شما با بيشتر اعضاي كابينه در تهران هم اخباري منتشر شده است.
اميراحمدي: اين اخبار درست نيست اولا آقاي مشايي هيچ نقشي در اين مسئله نداشت و ثانيا من در تهران ملاقاتي با اكثريت اعضاي كابينه مثل آقاي الهام، جليلي، مشايي، متكي و ... نداشتم و آنچه را كه گفتم مربوط به ملاقات با آقاي احمدينژاد و تعدادي از اعضاي كابينه در نيويورك بود، نه در تهران كه البته حرف مرا تحريف كردند.
تابناك: در دو سفر خود به تهران در زمان دولت نهم آيا ملاقاتي هم با مقامات رسمي داشتهايد؟
اميراحمدي: اين را نميتوانم عنوان كنم.
اينكه ما فرض كنيم خطر جنگ جدي نيست و امكان رخداد آن وجود ندارد، درست نيست. اتفاقا در آمريكا گروه قدرتمندي وجود دارد كه به دنبال تحميل جنگ با ايران به ايالات متحده است.
اما مسئله دوم اين است كه حمله به ايران در آمريكا به صورت دفعي و يكباره ممكن نيست و اينطور نخواهد بود كه بوش به مردم آمريكا بگويد ديشب به ايران حمله كرديم. بلكه كاخ سفيد نياز به يك بهانه قابل قبول دارد كه ميتواند يك حادثه باشد، از انفجار در يك سفارت آمريكا تا حمله موشكي به نيروهاي اين كشور كه البته ميتواند هر جريان مخالف ايران مثل «القاعده» آن را انجام دهد و به گردن جمهوري اسلامي بيندازد. بنابراين در اين موضوع، بايد بسيار مراقب بود تا چنين وقايعي موجب جنگ عليه كشور نشود.
تابناك: اما ديدگاهي در ايران وجود دارد كه سطح شما آنقدر هم بالا نيست و در آمريكا اعتبار زيادي نداريد.
اميراحمدي: اين ناشي از تصوري است كه در ايران وجود دارد كه به جاي تقويت لابي حامي خود، آن را تضعيف ميكند. به طور نمونه بارها شده است كه مقامات رسمي آمريكا خواستار مذاكره با ايران شدهاند و من با مقامات ايران صحبت كردم، اما مقام ايراني گفت كه الان زمان آن نيست و مدتي بعد از طريق طرف آمريكايي فهميدم كه اين ملاقات انجام شده است كه يك مورد آن ملاقات رسمي آقاي ظريف با آقاي خليلزاد، معاون وزير خارجه وقت آمريكا بود و اين هم ناشي از آن است كه دولتها با مسئله به طور جناحي برخورد ميكنند و ميخواهند كار تنها از طريق خودشان صورت گيرد اما در عمل نيروهاي كاردان ندارند.