يكي از بينندگان «تابناك» در پيام خود چنين مي‌نويسد: در آزمون سراسري سال جاري، به لطف پروردگار متعال، دخترم در دانشگاه شاهد پذيرفته شد و همه اعضاي خانواده خداوند را شکر کرديم که دانشگاهي مزين به نام شهدا و مفتخر به حضور فرزندان شاهد، آينده فرزندم را رقم خواهد زد.
روز گذشته به همراه دخترم مطابق اطلاعيه صادره از سوي دانشگاه شاهد، براي شرکت در «آزمون بررسي صلاحيت عمومي» به اين دانشگاه، واقع در بزرگراه خليج فارس، روبه‌روي حرم مطهر امام خميني (ره) مراجعه کرديم و چون زمان اعلام شده ساعت 13:30 عصر بود، به ناچار صبح زود از شهر خود به سمت تهران حرکت كرديم، ولي اين پرسش ذهن ما را به خود مشغول کرده بود که چرا در ماه مبارک رمضان و بدون توجه به محدوديت‌هاي روزه داران، چنين ساعتي براي آزمون برگزيده شده است؟!
به هر ترتيب، حدود ساعت 11 مقابل دانشگاه حضور پيدا کرديم. در حالي که از شدت خستگي راه و گرماي هوا بخش عمده انرژي‌مان تحليل رفته بود، در کمال ناباوري حراست دانشگاه از ورودمان جلوگيري و اعلام کردند که تنها دانشجويان مجاز به ورود به دانشگاه هستند و به ناچار در سايه درختان پناه گرفتيم تا کمي استراحت کنيم.
حدود ساعت 12:30 و با اعتراض والدين و دانشجويان، از سوي مسئولان حراست يا دانشگاه جواز ورود مراجعان به داخل صادر شد، ولي تنها تا چند قدمي درب ورودي. سرانجام با اصرار والدين و پادرمياني نماينده سازمان سنجش، سرانجام حدود ساعت 13 جمعيت خسته و سرگردان به ساختمان سلف سرويس برادران راهنمايي شدند. البته اشتباه نکنيد! در رستوران هيچ گونه پذيرايي در ميان نبود، بلکه فقط براي استقرار مراجعان در نظر گرفته شده بود! حتي يک بطري آب يا يک آب سرد کن نيز جهت استفاده در دسترس نبود! متأسفانه سيستم تهويه سالن نيز به‌رغم تلاش و پيگيري اوليا، راه‌اندازي نشد و گرماي بيش از اندازه هوا، بيش از هر چيزي براي داوطلبان آزاردهنده بود!
سرانجام ساعت 13:45 جواز ورود دانشجويان به ساختمان برگزاري آزمون صادر شد تا با شرکت در آزمون مذکور، «صلاحيت عمومي» آنها توسط هسته گزينش دانشگاه احراز شود. والدين و همراهان نيز مطابق رويه سابق اين دانشگاه ويژه، در مقابل ساختمان و در روي پله‌ها يا سايه درختان به انتظار دلبندان خود نشستند!
با توجه به اينکه اين دانشگاه به نام شاهد نامگذاري شده و ناخودآگاه تمام اعمال و برخوردهاي مسئولان دانشگاه به پاي شهيدان و نظام اسلامي گذاشته مي‌شود، مجموعه عملکرد مسئولان دانشگاه شاهد، موجب بدبيني و نارضايتي دانشجويان تازه وارد و اولياي آنها شده و پرسش‌ها و ابهامات بسياري را براي ايشان به وجود آورده است که لزوم پاسخگويي مسئولان ذيربط به اين پرسش‌ها را برجسته ساخته است:
1ـ در دانشگاه‌هايي که علاوه بر گزينش علمي دانشجويان، اقدام به بررسي صلاحيت پذيرفته شدگان كرده و به اصطلاح به صورت نيمه متمرکز دانشجو پذيرش مي‌کنند، روال بر اين است که پيش از اعلام رتبه‌هاي شرکت‌کنندگان در آزمون سراسري، اقدام به اعلام چند برابر ظرفيت کرده و سپس از بين نفرات گزينش شده و مطابق انتخاب رشته داوطلبان، اقدام به پذيرش دانشجو مي‌کنند؛ در حالي که دانشگاه شاهد بر خلاف اين رويه و پس از اعلام نتيجه نهايي پذيرفته شدگان توسط سازمان سنجش، اقدام به بررسي صلاحيت داوطلبان مي‌کند و پذيرش نهايي را وابسته به نتيجه گزينش مي‌داند! حال پرسش اينجاست که اگر داوطلبي در روند گزينش دانشگاه شاهد، فاقد صلاحيت تحصيل در اين دانشگاه تشخيص داده شد، سرنوشت اين داوطلب ورود به دانشگاه چه خواهد شد و چرا با بي دقتي و بي اعتنايي مسئولان در تعيين زمان گزينش، فرصت انتخاب‌هاي بعدي داوطلبان گرفته شده است؟!!
2ـ پس از آزمون کتبي و مصاحبه شفاهي با داوطلبان، به برخي از آنها اعلام مي‌شد که فردا براي نام‌نويسي نهايي مراجعه کنند و به برخي ديگر اعلام مي‌شد که شنبه، سي‌ام شهريور براي گرفتن نتيجه احراز صلاحيت با دانشگاه تماس بگيرند تا در اين فرصت، دانشگاه به تحقيقات بيشتر بپردازد! هرچند در روند اين نوع گزينش براي اينجانب (که علاوه بر حضور متمادي در جبهه‌هاي حق عليه باطل، سالها در مصادر اجرايي استان حضور داشته‌ام) ابهامات فراواني هست، اما پرسش‌هاي مطروحه در آزمون‌ها و نيز برخوردهاي اعضاي هسته گزينش دانشگاه محل اشکال است!
با توجه به اينکه اکثريت قريب به اتفاق داوطلبان در سن هجده سال هستند و تا چندي پيش به طور جدي مشغول تحصيل و رقابت علمي شديدي بوده‌اند و هم‌اكنون نيز فکر و ذکرشان، تنها قبولي در دانشگاه است، آيا به راستي، بدون تحقيق از خانواده و محل سکونت و تحصيل داوطلبان و تنها با طرح چند پرسش، مي‌توان دانشجويان واجد شرايط را از داوطلبان فاقد صلاحيت عمومي تميز داد؟!
همچنين بي‌اعتنايي مصاحبه کنندگان به آدرس افراد معتمد داوطلبان و کم اهميت تلقي کردن دقيق بودن آدرس‌ها چه نتيجه اي را به ذهن داوطلبان متبادر مي‌سازد؟!
متأسفيم که مسئولان دانشگاه شاهد، ناخودآگاه بسياري از داوطلبان را به اظهارات خلاف واقع يا باب ميل مصاحبه کنندگان وادار کرده‌اند، در حالي که با يک استراتژي فرهنگي مناسب و کارآمد در جو فرهنگي و مذهبي حاکم بر دانشگاه، مي‌توانستند معدود دانشجوياني را که به مسائل شرعي و اعتقادي کم توجه بودند، تحت تأثير قرار دهند!
3ـ بسياري از اولياي داوطلبان به همراه اعتراض‌هاي بلند و نجواهاي خود، اين گونه ابراز مي‌داشتند که دانشگاه شاهد، تنها براي فرزندان شهدا راه‌اندازي شده و اين برخوردها و گزينش‌ها نيز صرفا براي رد کردن ديگر داوطلبان است و متأسفانه، هنگامي که در کمال ناباوري به فرزند يکي از شهداي گرانقدر گفته شده بود که شنبه براي گرفتن نتيجه گزينش به دانشگاه مراجعه کند، مادر وي با لحني حاکي از ناراحتي رو به اوليا گفت: اين هم دانشگاهي که شما ادعا مي‌کرديد براي فرزندان ما بنا شده است!
4ـ برخورد نامناسب مسئولان دانشگاه با داوطلبان و اولياي ايشان، بسيار سؤال برانگيز است. در حالي که به طور معمول، انتظار مي‌رود که در محيط علم و دانش برخوردها همراه با احترام و متانت بيشتري باشد! ناهماهنگي در پذيرش مراجعه کنندگان و ارايه نكردن كمترين سرويس در حالي صورت مي‌گيرد که محل دانشگاه در خارج از شهر تهران در بزرگراه خليج فارس است و براي مراجعان به ويژه خانواده‌هايي که از ديگر شهرها به اين دانشگاه آمده بودند، کوچکترين امکاناتي (حتي جرعه اي آب) در دسترس نيست.
در پايان برخي از پرسش‌هاي مطروحه در جريان گزينش داوطلبان براي آگاهي بيشتر مخاطبان آورده شده است. گفتني است، داوطلبان بايد با گزينه‌هاي «مخالفم، موافقم، تا حدي موافقم» به اين پسش‌ها پاسخ مي‌دادند!
قضاوت درباره اين پرسش‌ها با شما
* پذيرش دانشجو فقط بايد بر اساس رتبه علمي باشد!
* گاهي بد اخلاق مي‌شوم!
* گاهي بي حوصله مي‌شوم!
* گاهي دلم مي‌خواهد ناسزا بگويم!
* همه مردم گاهي ناچار مي‌شوند دروغ بگويند!
* اغلب مردم حاضرند از هر راهي منافع و مزايايي کسب کنند!
* ديدن عکس و فيلم زنان فاميل بلا اشکال است! (توجه داشته باشيد که اين سوال از يک دختر پرسيده شده است).
* چت کردن با جنس مخالف براي تبادل نظر بلا مانع است!
* عدم رعايت حجاب کامل نشان بي اعتقادي به اصول ديني نيست!
* قوانين و مقررات خسته ام مي‌کند!
* زنان بايد به اندازه مردان آزادي داشته باشند!
والسلام علي من اتبع الهدي
شما با نوشتن مطالبی همچون اینکه چرا آدرس ها را جدی نمی گیرند وغیره(مشابه آن) گویا سعی دارید این نوع سخت گیری ها را برای یک جوان بیچاره که تنها میخواهد در این مملکت زنده بماند (نه اینکه زندگی کند )بیش تر کنید؟؟؟؟؟