حسن فاتحی یکی از کاربران "تابناک" در مطلب ارسالی خود آورده است:
هدف از پردازش بدین موضوع بیان واقعیتهای موجود و ایجاد زمینه طرح چنین موضوعی در روند انتخاب مدیران می باشد هر چند اجرایی نشود ولی اجرا نشدن به هیچ وجه دلیل خبره گزینی و شایسته سالاری نمی تواند باشد که مدیریت بیشتر توان ذاتی می طلبد و کسانی که خود ساخته و پرداخته موج گرایی و گروه گرایی هستند هرگز توان تجسم واقعیات را ندارند چون واقعیاتی تجربه نکرده اند و بنابراین انتخابهای آنها نیز خالی از اشکال نخواهد بود.
1- مدیران خبره توانایی بازنمایی های ذهنی فراوانی دارند و قادرند برای حل مشکلات ایجاد شده از ذهن خلاق خود بهره بگیرند و چون تجربیات ژرفی داشته اند بازنمایی های آنی آنها نیز خیلی متفاوت از مدیران نالایق یا تازه کارهاست.
2- مدیران خبره در حل مسائل پیش رو به اصول اشرافیت دارند و دقیقا" دنبال اجرایی کردن اصول بنیادین و اساسی در تحولات هستند به نحوی که به نتیجه کارآ بیانجامد ولی مدیران نالایق نه تنها اصول سرشان نمی شود بلکه به ظاهر قضایا نظر دارند و بیشتر دنبال اهداف تبلیغی هستند و اصالتا" قادر به درک اصول مسلم قانونی و انسانی نیستند و بنابراین آدمهای سطحی نگری هستند که اصول را فدای ظواهر می نمایند.
3- مدیران خبره اهل برنامه ریزی هستند و توان تجسم آینده را دارند ولی مدیران نالایق دنبال راضی نمودن اطرافیان موثر در بقای خود می گردند و اگر شبه برنامه ای هم داشته باشند محصول ایده های فرصت طلبانه اطرافیان تصمیم گیرنده می باشد و خود مدیر مترسکی بیشتر نمی تواند باشد و فقط علاقه وافری به امضاء اسنادی دارد که حتی مفاهیم آنها را نخوانده است!!
4- مدیران خبره در حل مسائل مهم و مشکلات از تفکر رو به جلو بهره می گیرند و هدف نهایی برای آنها قابل رویت و تسخیر است و بنابراین برای رسیدن بدان اهداف طرحهای خود را اجرایی می کنند ولی مدیران نالایق تفکر رو به عقب دارند و طرح های تصادفی و نسنجیده را وسیله ای برای تسخیر هدف تلقی می کنند و در واقع از روش آزمایش و خطا بهره می گیرند و برایشان مهم نیست تو این وسط چه کسانی لگدمال شوند مهم برای آنها آزمایش و خطای مکرر است تا تازه چیزی یاد بگیرد تا چه برسد مشکلات دیگران را حل کند.
5- مدیران خبره هویت انسانی خود را پاس می دارند و حاضر به عدول از اصول اخلاقی و انسانی نیستند و انعطاف پذیری ذاتی به واقعیات موجود دارند و توان تطابق واقعیات با اصول را دارند ولی مدیران نالایق در واقع گماشتگان اربابان خود هستند و به راحتی از این رو به آن رو می گردند مهم ثبات خودشان است نه ثبات اصول و واقعیات.
6- مدیران خبره متواضعند و تجربه زیاد آنها و توان تجسم ذهنی خلاق آنها مایه افتادگی است ولی مدیران نالایق به علت تهی بودن محتوا باظاهری مغرور سعی در پوشش واقعیات دارند.
7- مدیران خبره در سطح کلان و کشوری آنقدر شخصیت کمال یافته ای دارند که توان تحمل ناملایمات و مراودات برون مرزی را دارند ولی مدیران نالایق ناخواسته و یا خواسته از مکانیسم جابجایی بهره می گیرد یعنی چون ابرقدرتی آن را تحقیر می نماید او نیز مردم کشورش را تحقیر می کند و عجیب تر اینکه این عمل را باشکل های ظاهر فریبی انجام می دهد.
8- مدیران خبره احساس و عملکرد ثابتی دارند ولی مدیران نالایق با وجود تهی بودن از احساس نقش فرد احساسی را بازی می کنند و به راحتی در مراودات آنها از شکل چهره ایشان می توان فهمید که ساختگی عمل می نمایند.