زبانشناسان آلماني بهدليل کاهش اهميت زبان آلماني در گسترهي بينالمللي، موجوديت اين زبان را در خطر ميبينند. بهنظر کارشناسان، سهم زبان آلماني در تدوين و نشر کتاب در رشتههاي علوم طبيعي، در حال حاضر تنها يک درصد است.
زبان آلماني در خطر است. امروزه کمتر مقالهاي در روزنامهها و مجلههاي آلمان منتشر ميشود که تنها به زبان آلماني اصيل نگاشته شده باشد: واژههاي وامگرفته از زبان بيگانه، جملهبنديهاي نامأنوس با ساختار اصلي اين زبان، اصطلاحات ناآشناي متأثر از فرهنگهاي غيرآلماني، از جمله عناصر زباني نگارش اغلب مقالههاي اين نشريات است. زبانشناسان آلماني در پييافتن راهکاري اساسي، سمينارهاي فرهنگي گوناگون برگزار ميکنند و نهادهاي "حفظ زبان آلماني" تشکيل ميدهند. انستيتو گوته براي ترويج اين زبان، مسابقاتي جهاني با عنوان "المپيک زبان آلماني" بين جوانان کشورهاي گوناگون برپا ميکند. چندي پيش وزير امور خارجه آلمان، گيدو وستروله، کارزار بينالمللي "زبان آلماني، زبان فکرهاي بکر" به راه انداخت... ولي درست همين صاحبان "فکرهاي بکر"، يعني کساني که زبان را براي تبيين تفکر يا احساس بهکار ميگيرند، در مقايسه با آلمانيزباناني که از آن بهمنظور رفع نيازهاي روزمره خود سود ميجويند، به سرنوشت زبان آلماني اعتنايي ندارند و مقالات خود را به زبان انگليسي مينويسند.
جايگاه جهاني زبان آلمانياولريش آمون (Ulrich Ammon)، يکي از زبانشناسان بنام آلمان که کتابي با عنوان "جايگاه جهاني زبان آلماني" به چاپ رسانده، سهم اين زبان را در زمينههاي گوناگون اينگونه ارزيابي ميکند: در عرصه تدوين کتابهاي علوم طبيعي، يك درصد؛ در بخش نشريات علوم اجتماعي 7 درصد؛ در مورد نشر کتابهاي علوم انساني آمار دقيقي در دست نيست. اين زبانشناس مينويسد که حدود 80 تا 85 درصد استادان علوم طبيعي، 50 درصد کارشناسان علوم اجتماعي و 20 درصد دانشمندان علوم انساني آلماني، مقالات خود را به زبان انگليسي منتشر ميکنند. آلمان، سالها با اين گُمانه که زبان علم در جهان، زبان انگليسي است، مخالفت ميکرد. حالا نخبگان علم و دانش اين کشور، خود براي بيان مطلب خود به اين زبان رويآوردهاند.
دلايل افولکارشناسان دليل اين امر را در سياستي جستجو ميکنند که در آلمان براي ترويج و نشر افکار و تازههاي علمي پيگيري ميشود. اين که ناشران آلمانيِ کتابهاي علمي، در حال حاضر تنها براي نشر مقالات يا کتابهاي علمي به زبان انگليسي سرمايهگذاري ميکنند، يکي از اين دلايل است. از سوي ديگر، سطح دانش و سيستم آموزشي بيشتر کشورها برحسب سطح و سيستم کشورهاي انگليسيزبان، تنظيم و سنجيده ميشود. نمونه سيستم آموزشي "بچلر"، که سالها است در آلمان نيز پياده ميشود، بهترين مثال از اين دست است. از آن گذشته، بيشتر فرمهاي تقاضاي کار و تحصيل به زبان انگليسي است و در حال حاضر حدود 700 رشته تحصيلي در آلمان، به زبان انگليسي تدريس ميشود.
بنا براين شگفتآور نيست که روند "انگليسيپذيري" رشتههاي علوم طبيعي و طب در آلمان پرشتابتر است. پس از اين دو رشته، اقتصاد و علوم اجتماعي، در رديفهاي دوم و سوم قرار دارند. رشتههاي علوم انساني، فلسفه و باستانشناسي، که به طور سنتي به اصول زبان آلماني پايبندند، هنوز ميدان را خالي نکردهاند.
انگليسي، زبان "همهفهم" جهانيزبان آلماني در اين گستره با زبان انگليسي روبرو است که در عرصه سياست بينالمللي، به عنوان تنها زبان "همهفهم" ارزيابي ميشود. براي مثال، اين امري عادياست که سفير آلمان در "غرفه آلمان" در نمايشگاه جهاني ونيز، به مدعوين به زبان انگليسي خيرمقدم بگويد، هر چند که "مهمانان ارجمند" حاضر در غرفه، آلماني يا ايتاليايي باشند.
اين که "جهان مدرن، انگليسي است"، يکي ديگر از دلايل "محبوبيت" اين زبان نسبت به زبانهاي ديگر است: زبان انگليسي در حال حاضر بر دنياي اينترنت، فنآوريهاي کامپيوتري و فرهنگ جوانان، مسلط است. تازهترين آمار اتحاديه اروپا نشان ميدهد که تدريس در مدارس 90 درصد دانشآموزان اروپا، به زبان انگليسي انجام ميگيرد. در واقع سادگي ساختار اين زبان، فراگيري آن را آسانتر ميسازد.
مشکلات آتي عدم تکلم به زبان آلمانيدراتحاديه اروپا، زبان آلماني به عنوان يکي از سه زبان رسمي اين اتحاديه برگزيده شده است. ولي از اين زبان کمتر استفاده ميشود؛ ظاهراً به اين دليل که سياستمداران آلماني، خود چندان اهميتي به آن نميدهند.
اولريش آمون، در اين رابطه به برخورد فرانسويها اشاره ميکند و ميگويد، سياستمداران فرانسوي پارلمان اروپا هر چند "محبوب" نيستند، ولي موفق شدهاند، همکارانشان را در اروپا به صحبت به زبان فرانسوي وادارند. حتي سياستمداران انگليسي پارلمان اروپا نيز به زبان فرانسه با يکديگر گفتگو ميکنند.
آمون معتقد است که عدم تکلم به زبان آلماني در پارلمان اروپا با مشکلات گوناگوني در آينده همراه است. او اين دشواريها را "اجتنابناپذير" ميداند: «اگر زماني، "ايالات متحده اروپا" تشکيل شود، زبان رسمي مشترک آن قطعاً انگليسي خواهد بود، يا شايد فرانسوي. قدر مسلم اين که آلماني نخواهد بود. وقتي مکالمات و مراودات، همه به زبان انگليسي صورت بگيرد، آنوقت سياستمداران آلماني با دولت خود نميتوانند به زبان آلماني رابطه برقرار کنند.»
در حال حاضر حتي دادگستري آلمان نيز، که به نوعي به "ستاد حفظ زبان آلماني" معروف است، به "انگليسيشدن" رو آورده است. برخي از مجالس ايالات آلمان خواستهاند که دادگاههاي دعواهاي مدني به زبان انگليسي برگزار شود، تا دادگاههاي آلماني هم بتوانند در حل و فصل پروندههاي بينالمللي اقتصادي نقشي بهعهده بگيرند.
«جاي نگراني نيست»برخي از کارشناسان بينالمللي زبان، نگران اين نيستند که زبان آلماني در حال حاضر نسبت به زبان انگليسي از اهميت کمتري برخوردار است. آنها استدلال ميکنند که زبان آلماني، هيچگاه در عرصه جهاني "زباني بينالمللي" نبوده است. در حال حاضر اين زبان، با توجه به اين که تقربياً 6 هزار زبان زنده در جهان وجود دارد، در رديف هشتم اهميت قرار دارد که بهنظر برخي از زبانشناسان، جايگاه "بيخطري" است. آمون مينويسد، بايد اينواقعيت را پذيرفت که ظرفيت زبان آلماني، براي بدلشدن به زبان بينالمللي در رشتههاي علمي چندان زياد نيست، از اينرو نبايد براي "مرگ تدريجي" آن عزاداري کرد.