2010 سالي بود که موبايل در عرصه رسانه، نمود چشمگيري پيدا کرد. آيپد شرکت اپل يکي از عواملي بود که به اين مسئله دامن زد، طوري که بسياري از رسانهها از جمله واشگتن پست و CNN يک سيستم رسانهاي اجتماعي را به کمک اپليکيشنهاي موبايل راه انداختند.
در سال 2011 هم به احتمال فروان شاهد رشد اين مسئله خواهيم بود و محصولات رسانهاي را خواهیم ديد که منحصرا ويژه موبايل و آيپد ساخته شدهاند. اما اگر بخواهيم از منظر وسيعتري به رسانههاي در سال 2011 بنگريم، بايد بگوييم که رسانههاي به سمت يک وب اجتماعي باز حرکت خواهند کرد.
شايد خواندن 10 پيشبيني زير بتواند نمايي از روزنامهنگاري و رسانه در سال آينده به شما بدهد:
1- رسانههاي درز دهنده اسناد و روزنامهنگاري: در سال 2010، ويکيليکس را با نشتهاي اسناد محرمانهاش ديديم. اين سازمان بعد هر نشت خبري با بررسي ميزان تأثير اخبار منتشر شده، خود را تکامل ميداد و مطرحتر ميکرد. در سال 2011 بيشک چندين دولت جوليان آسانگ را به بهانههاي مختلف تحت تعقيب قرار خواهند داد. اما حتي اگر ويکيليکس کاملا خفه شود، ما شاهد طلوع پديده «درز» يا «نشت» در روزنامهنگاري خواهيم بود. ما رسانههايي را شاهد خواهميم بود که از مدل ويکيليکس تقليد و پيروي کنند.
حتي حالا هم سايتهايي مثل Openleaks، Brusselsleaks و Tradeleaks را داريم که هر يک ميکوشند کاري شبيه ويکيليکس بکنند. ما حتي سايتهاي درزدهنده خبر اختصاصي را خواهيم ديد که به صورت اختصاصي روي يک حوزه خبري تمرکز خواهند کرد.
در چنين فضايي، رقابتي بين رسانههاي درزدهنده، ايجاد خواهد شد و طبيعتا هر رسانهاي که بتواند بيشتر خبر درز بدهد، اخبارش اهميت بيشتر داشته باشند و بتواند با رسانههاي ديگر تعامل کند، برنده ميدان خواهد بود.
2- ادغام رسانهها با هم و يا خريد آنها توسط شرکتهاي بزرگ: در سال 2010 يکي از مشهورترين وبلاگهاي فناوري يعني TechCrunch توسط AOL خريده شد، نيوزويک هم با Daily Beast ادغام شد. در سال آينده هم احتمال خريد وبلاگها و رسانههايي که مخاطب زيادي پيدا کرده باشند يا از حيث اقتصادي موفق باشند، توسط رسانههاي بزرگتر وجود دارد.
3- رسانههايي که منحصرا مبتني بر تبلت و موبايل باشند: کاربران کثير موبايل، باعث شده بود که بسياري از روزنامههاي و مجلات، نسخه موبايلي نشريه و همچنين اپليکيشن خود را در اختيار خوانندگان خود بگذارند تا آنها بتوانند راحتتر مقالات و خبرها را مرور کنند و همچنين خود رسانههاي هم از محل تبليغات آنلاين، منتقع شوند.
اما در سال 2010، سالي که اخبار تبلت در رأس اخبار فناوري بود، 15.7 ميليون عدد تبلت فروخته شد که 85 درصد آنها، آيپد بودند. تخمين زده ميشود که در سال 2011، ميزان فروش تبلت دو برابر شود. چنين آماري، بعضي از شرکتهاي رسانهاي را متقاعد کرده است که نشريات الکترونيکي ويژهاي را منحصرا براي آيپد، منتشر کنند. سال آينده اخبار بيشتري در اين زمينه، خواهيم شنيد.
4- رسانههاي مبتني بر موقعيت: ما اخبار مربوط به شبکههاي اجتماعي مبتني بر موقعيت را از سال 2009 شنيديم، اين روند در سال 2010 ادامه پيدا کرد، ديگر نامهاي Foursquare و Gowalla براي دوستداران فناوري ناآشنا نيستند. در سال 2010، گوگل هم سرويس جالب HotPot را راهاندازي کرد که بر اساس موقعيت کاربر، نزديکترين رستوران، سينما، فروشگاه، پمپبنزين و … را معرفي ميکند.
حالا تصور کنيد که سايتهاي راهاندازي شوند که وقتي کاربر با مرورگر موبايل خود وارد آنها ميشود، با استفاده از اطلاعات GPS ، متوجه موقعيت او شوند و اخبار متناسب با محل جغرافيايي او را به خوردش بدهند.
5- بهينهسازي رسانههاي خبري براي کشاندن هر چه بيشتر خواننده از رسانههاي اجتماعي: شبکههاي اجتماعي مثل فيسبوک ترافيک بسيار بالايي دارند. بر طيق آمار جالبي که در سال 2010 منتشر شد، 25 درصد کل مرور صفحهها توسط کاربران آمريکايي را فيسبوک به خود اختصاص داده بود!
گرچه بيش از 10 تا 15 درصد ترافيک سايتهاي بزرگ خبري، از فيسبوک و ديگر شبکههاي اجتماعي تأمين نميشود، اما بايد توجه داشت که آمار ارجاع بازديدکننده از اين شبکهها، در حال افزايش است. به علاوه در مورد رسانههاي خبري نوپا، بهنيهسازي سايت براي جلب بيشتر خواننده از شبکههاي اجتماعي اهميت بيشتري دارد.
6- روزنامهنگاري شهروندي و کمرنگ کردن نقش خبرنگاران مقيم درکشورهاي دوردست: شهروندان روزنامهنگار با تکيه بر فناوري، نقش روزافزوني در خبرسازي بازي ميکنند و رسانههاي معتبر هم به صورت روز افزوني اعتماد بيشتري به اخبار توليدشده توسط آنها پيدا ميکنند.
در چنين شرايطي نقش خبرنگاران مقيم در کشورهاي ديگر براي تأمين و پوشش خبري کمرنگ ميشود.
7- تعامل رسانههاي بزرگ و کوچک با هم: رسانههاي بزرگ خبر هميشه در فشار هستند که حجم زيادي خبر موثق و اوريجينال توليد کنند. پيداست که در جهان امروز و درشرايطي که محدوديتهاي مالي، دست رسانهها را از نظر تأمين پرسنل مورد نياز ميبنند، آنها گاهي مجبور ميشوند که اخبار توليدي رسانههاي ديگر را بازنشر کنند، مثلا CNN و نيويورک تايمز در بخش فناوري به رسانههاي کوچکتر وابسته هستند.
چنين نيازي به اخبار باکيفيت و اوريجينال باعث ميشود که رسانههاي تأمينکننده خبر هم متعهد به افزايش کيفيت کار خود وتخصصي کردن بيشتر حرفه خود شوند.
8- پوشش خبري جوامع آنلاين به عنوان خبر: هماکنون بعضي از رسانههاي خارجي که دسترسي عيني به جامعه ايران ندارند، با بازتاب دادن نظرات و عکسالعمل مردم در شبکههاي اجتماعي و وبلاگها، اخبار خود را تکميل ميکنند. با تکميل ابزارهاي پايش اجتماعي، چنين نقشي در سال آينده پررنگتر خواهد شد و از حاشيه به مرکز خواهد آمد.
بنابراين ميتوان انتظار داشت که به صورت واضحتري در ذيل هر خبر ، عکسالعمل آنلاين مردم در شبکههاي اجتماعي، بازتاب پيدا کند.
9- برخورد هوشمندانهتر رسانههاي خبري با شبکههاي اجتماعي: تا به حال رسم بر اين بود که فرد يا افراد خاصي مسئوليت تعامل رسانه را با شبکههاي اجتماعي داشته باشند. اما در راهبرد جديد، تکتک اعضاي يک رسانه خبري به عنوان يک وظيفه، مسئوليت دارند که تعامل با شبکههاي اجتماعي را در فهرست کاري خود بگنجانند.
10- تلويزيون تعاملي: بر اساس آخرين برآوردها، آمريکاييها، مدت زمان بيشتري را صرف اينترنت ميکنند تا تلويزيون. به علاوه نيمي از آنها هم، در آن واحد هم وبگردي ميکنند و هم گوشه چشمي به تلويزيون دارند.
سال 2010 را در حالي به پايان ميبريم که مرتب اخبار مربوط به تلويزيون گوگل يا iTV و Boxee Box را ميخوانديم، در سال آينده نقش تلويزيونهاي اينترنتي تعاملي پررنگتر خواهد شد.
نوشته: عليرضا مجيدي منبع: پايگاه جامع اطلاع رساني مديران ايران