مست مست می‌شد، صدایش می‌گرفت، ولی دست‌بردار نبود!

اما این حکایت در عاشورای سال 1365 به گونه‌ای دیگر رقم خورد. قاب عکس بهمن، هیأت را همراهی می‌کرد. او چند ماه پیش از آن در فاو با وساطت نماز شب هایش و به وسیله ترکشی به مولایش حسین پیوسته بود. جای خالی بهمن در هیأت حس می‌شد و همه به یاد نذر هر ساله‌اش افتادند. یکی دیگر از بچه‌ها، هیأت را شور می‌داد و فریاد «واویلا در کربلا»یش خاطره فریادهای بهمن را زنده کرد.
کد خبر: ۱۳۸۶۷۴
|
۰۶ دی ۱۳۸۹ - ۱۷:۲۱ 27 December 2010
|
9686 بازدید
|
سرویس دفاع مقدس «تابناک» ـ به یاد شهید بزرگوار بهمن درولی

نخست:


هر سال صبح عاشورا که هیأت سپاه به نزدیکی امامزاده رودبند می‌رسید، بلندگوی هیأت خاموش می‌شد و بهمن که تا آن لحظه بر سینه می‌زد و اشک می‌ریخت، به اصرار بچه‌ها به روی دوش یکی از آنها می‌رفت و شعار می‌داد؛ پرحرارت و با فریادهایی از دل:

واویلا در کربلا / روز عاشوراست امروز نوحه‌گر زهراست امروز....

اشک می‌ریخت و ضجه می‌زد و هیأتی‌های پیرامون او سینه می‌زدند و پاسخش می‌گفتند.

عرق از سر و روی بهمن می‌بارید. مست مست می‌شد. صدایش می‌گرفت؛ ولی دست‌بردار نبود.

جمعیت هروله کنان سینه می‌زد و کم‌کم به مقابل امامزاده که می‌رسید، فریاد بهمن بلندتر می‌شد. لب های خشکش به هم می خورد و جیغ می‌زد.

مردم تماشاگر مات و مبهوت این عشق می‌شدند. اشک می‌ریختند. به جوانانی نگاه می‌کردند که دور پاسداری لاغر اندام و سیاه سوخته در حال عزاداری‌اند. احساس می‌کردند الان است که قلب بهمن از سینه بیرون بپرد.

در وسط میدان مقابل امامزاده ناگهان با دست جمعیت را به سکوت دعوت می‌کرد. پس از لحظاتی، سکوتی سنگین بر هیات حاکم می‌شد... و باز بهمن بود که سکوت را می‌شکست. بهمن با همه توانی که از او باقی بود، فریاد می‌زد: یا حسین ـ کشیده و بغض‌آلود

جمعیت هم به سینه می‌زد و فریاد «حسین حسین» آنها بغض‌هایی را که تا آن لحظه در گلو بود، منفجر می‌کرد و جیغ زن ها به آسمان می‌رفت... .

... اما دیگر بهمن نبود. او با همان «یاحسین» نقش زمین شده بود. اطرافیان او را بلند می‌کردند و تن بی رمق او را به زیر درخت کناری که در مقابل امامزاده بود می‌بردند. زن ها دلشان کباب می‌شد و نوجوانان و کودکان می‌ترسیدند و تصور می‌کردند که جان سپرده است.

آب که به چهره بهمن می‌زدند او به هوش می‌آمد و فقط زمزمه می‌کرد: یاحسین

دوم:

این اتفاق همه ساله تکرار می‌شد و برای دوستان هیأتی بهمن، امری عادی و معمولی شده بود. گویی نذر داشت که این گونه «یا حسین» بگوید و بی هوش شود.

اما این حکایت در عاشورای سال 1365 به گونه‌ای دیگر رقم خورد. قاب عکس بهمن، هیأت را همراهی می‌کرد. او چند ماه پیش از آن در فاو با وساطت نماز شب هایش و به وسیله ترکشی به مولایش حسین پیوسته بود. جای خالی بهمن در هیأت حس می‌شد و همه به یاد نذر هر ساله‌اش افتادند. یکی دیگر از بچه‌ها هیأت را شور می‌داد و فریاد «واویلا در کربلا»یش خاطره فریادهای بهمن را زنده کرد.

قاب بهمن در دست یکی از دوستانش در پیشاپیش هیأت بالا و پایین می‌رفت. هیات که به مقابل امامزاده رسید ـ یعنی همانجا که هر سال بهمن باید بیهوش می‌شد ـ باز هم همه به یاد بهمن افتادند....

که ناگهان قاب عکس از دست حامل آن رها شد. در هوا چرخی زد و به زمین افتاد. شیشه اش شکست و چهره بهمن خاک آلود شد. گویا بهمن طاقت نداشت، امسال هم که در مهمان سیدالشهد است نذرش را ادا نکند.

قاب عکس درست در نقطه‌ای به زمین افتاد که هر سال بهمن بیهوش می‌شد.

زنان و مردانی که هر سال در آنجا بهمن را بیهوش می‌دیدند، چشمهایشان به اشک نشست. حال کودکان تماشاچی را نمی‌دانم.

سوم:

کنار مزار بهمن که می‌نشینم، باز هم به یاد صبح عاشورای او می‌افتم و نذری که او به آن پایبند بود؛ حتی پس از شهادت!

مزاری که بنا بر وصیتنامه بهمن درولی روی سیمان آن نوشته‌اند:

پر کاهی تقدیم به آستان قدس الهی

به نقل از وبلاگ سید حبیب حبیب پور
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۵۰
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۳۷ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
با سلام.
از سایت وزین تابناک تشکر می کنم.
خدایا به حرمت خون شهدا ملت ما را رستگار کن.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۵۹ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
به نظرم کلمات قشنگی برای بیان احساس این شهید بزرگوار انتخاب نکردید خدائی نکرده با خوندن این تیتر هر چیزی به ذهن آدم متبدر میشه الا معنویت مست مست!!!!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۷:۲۱ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۷
دوست بزرگوار ظاهرا نظر بزرگانی چون حافظ و خیام و سعدی و ... در خصوص قشنگی و معنویت واژه مستی با نظر شما همخوانی ندارد...
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۱۲ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
خوش بحالش حداقل یه پیشکشی برای حضرت دوست داشت ما چی کار کنیم
موزه!!!
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۱۲ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
آقای حبیب پور بسیار بجا بود البته شاید الان به تقویم ما سالگرد شهادتش نباشه ولی کل یوم عاشورا
بگذریم حالا شما بفرما چه خاکی بر سر ما میشود پیرو مذاکرات قبلی
کورش از زابل
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۴۴ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
از سایت تابناک خواهشمندم مطالب بیشتری از شهدا ارائه دهد حداقل هفته ی یکبار اینکار باید انجام شود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۵۱ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
یا حسین.....
یا مظلوم.....
یا ابا عبدالله- خدایا عشق امام حسین را از ما نگیر...
پاسخ ها
ناشناس
| United States of America |
۱۱:۳۳ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۷
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به این کامنت نظر منفی دادید ؟؟؟؟؟!!!!!
احمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۱ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
با سلام و تشکر از شما که در مناسبتها و در شکلهای گوناگون ما را به یاد شهدا و عهد و پیمان با آنها می اندازید. با درود به روان پاک همه شهدا و بویژه بهمن (محمد جواد) درولی، مناسب بود یادآوری شود که وصیت آن شهید بزرگوار بود که بر روی قبر ایشان که خواستار بود فقط با سیمان پر شود، فقط نوشته شود: "پرکاهی تقدیم به آستان قدس الهی". که البته توسط خانواده محترم آن شهید نیز به همین ترتیب بر مزار پاک ایشان عمل شد. ضمنا یکی دیگر از نوحه های بیاد ماندنی ایشان در ایام عاشورا که به زبان محلی می خواند این بود که: "از شهیدان ما جا ماندیم". خدایش رحمت کند که انشاالله به کاروان شهیدان و قافله سالار آن حضرت حسین ابن علی (ع) ملحق شده است. ضمنا شهید درولی دانشجوی دانشگاه علم وصنعت نیز بودند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۱۶ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
خوش به سعادتش که افتخار نوکری سیدالشهدا نصیبش شد.
خدایا ما را در رکاب شهید درولی قرار بده
محسن
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۴۶ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
خاک ایران عزیز ما کم از این جوانان جان بر کف پرورش نداد بیاد گلگون کفنانی که در طول تاریخ برای وجب به وجب این خاک عزیز جان دادند تا آن را برای ما حفظ کنند باید قدر دان جان بر کفی یشان باشیم
شهرام
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۵۱ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
عشق حسین از شیر مادر به رگ های سرخ تشیع منتقل میشود.
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟