استراتژى برد ـ برد در برنامه هسته‌اى ايران

نهایتاً استفاده ایران از حق حاکمیتی خود در پذیرش یا عدم پذیرش بازرسان آژانس خود چالشی جدی برای جریان غالب غربی در آژانس است که به طور سنتی مسائل مربوط به امور پادمان، امور حقوقی و تکنیکی را در آژانس تحت کنترل داشته است.
کد خبر: ۱۳۹۹۰۱
|
۱۲ دی ۱۳۸۹ - ۱۱:۱۲ 02 January 2011
|
6214 بازدید
دکتر «کیهان برزگر»، عضو هیات علمی دانشگاه و معاون بین المللی مرکز مطالعات خاورمیانه برای «دیپلماسی ایرانی» نوشت:

در آستانه کنفرانس استانبول بين ايران و گروه 1+5 (پنج عضو دائمى‌شوراى امنيت يعنى آمريکا، انگليس، فرانسه، روسيه، چين به علاوه آلمان)، مسئله اصلى دو طرف همچنان «حفظ» يا «توقف» غنى سازى اورانيوم در خاک ايران است. اما على رغم اختلاف موجود و مواضع سخت دو طرف، موضوع هسته‌اى ايران همچنان فاصله زيادى تا رسيدن به بن بست کامل دارد. در اين راستا، تعامل بيشتر بين دو طرف با هدف «اعتماد سازى» و حرکت به سوى يک بازى «برد-برد» مى‌تواند کليد حل بحران باشد.  

سیاست هسته‌ای ایران بر محوریت حفظ «چرخه مستقل سوخت اتمی» در خاک ایران، همکاری با جامعه بین المللی فقط در چارچوب مقررات «IAEA» و تقویت خلع سلاح عمومی‌منطقه ای و جهانی قرار دارد. هدف این سیاست گسترش فعالیت‌های صلح آمیز هسته‌ای با تکیه بر دانش بومی‌است. در مقابل، کشورهای غربی و در راس آن آمریکا این سیاست ایران را به موضوع احتمال تسلیحاتی شدن برنامه هسته‌ای ایران ربط می‌دهند و بر جنبه «بازدارندگی» و به اصطلاح خطرات این برنامه برای صلح منطقه ای و جهانی تاکید می‌کنند.

توجیه این دیدگاه غربی (مبتنی بر احتمالات) این است که کشوری که کنترل کامل بر تولید سوخت مستقل داشته باشد می‌تواند در فاصله زمانی یک تا سه ماه تسلیحات اتمی‌ تولید کند. در ميان کشورهای گروه 1+5، آمريکا همچنان مصمم به تداوم سياست تحريم‌هاى سخت عليه ايران به اميد تغيير سياست هسته‌اى اين کشور است و صحبت از دور جديدى از تحريم‌ها قبل از کنفرانس استانبول مى‌کند.

مشکل اصلی آمريکا و قدرت‌هاى بزرگ با ایران این است که سياست هسته‌ای ایران نظم سنتی موجود در«NPT»و در شورای امنیت سازمان ملل را به چالش می‌کشد. در چارچوب «NPT»، دسترسی به سوخت مستقل یک راه جدید در «NPT» است که انحصار فروش سوخت هسته‌ای را از دست کشورهای هسته‌ای خارج می‌کند. همچنین مدل ایران در بهره برداری گسترده از اتم برای توسعه پایدار یک رنسانس هسته‌ای برای کشورهای در حال توسعه و به خصوص منطقه خاورمیانه به حساب می‌آید که حتی می‌تواند روند رو به رشد استفاده از سوخت مستقل در فعالیت‌های هسته‌ای را تشویق کند.

 نهایتاً استفاده ایران از حق حاکمیتی خود در پذیرش یا عدم پذیرش بازرسان آژانس خود چالشی جدی برای جریان غالب غربی در آژانس است که به طور سنتی مسائل مربوط به امور پادمان، امور حقوقی و تکنیکی را در آژانس تحت کنترل داشته است.

در چارچوب شورای امنیت نیز نادیده گرفتن قطعنامه‌های شورای امنیت از سوی ایران اوتوریته سنتی و موجود در شورا را زیر سؤال می‌برد. سیاست ایران در زمینه مقاومت در برابر تحریم‌ها و دور زدن آن‌ها کارآمدی قطعنامه‌های شورای امنیت (١٧٣٧- ١٧٤٧- ١٨٠٤- ١٩٢٩) و نقش دارندگان حق وتو را به چالش می‌کشد. همچنین سياست ایران در زمینه تلاش برای ورود بازیگران جدید منطقه ای همچون برزیل و ترکیه در پرونده هسته‌ای ایران با امضای بیانیه تهران (١٧ می‌٢٠١٠) خود هژمونی سنتی قدرت‌هاى بزرگ در موضوع هسته‌اى را به چالش کشيد. به طوری که این بار حتی قدرت‌های رقيب در نظام بین الملل همچون روسیه و چین هم برای جلوگیری از کاهش اوتوریته سنتی خود در شوری امنیت به جمع مخالفان ایران پیوستند که نتیجه آن تصویب قطعنامه ١٩٢٩ شورای امنیت بود. بنابراين با وجود ترکيه در مذاکرات آتی استانبول حتى بايد شاهد کارشکنی‌های بيشترى از سوى گروه 1+5 بود.

دراین شرایط، ایران و غرب سه سناریو در پیش خواهند داشت:  

1. برد ـ باخت: که بر پایه توقف یا تداوم روند غنی سازی قرار دارد. توقف غنی سازی به معنی برد برای غرب و باخت برای ایران است. تداوم غنی سازی به معنی باخت برای غرب و برد برای ایران است.

2. باخت ـ باخت: دراین جا اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران، فشار سیاسی، تلاش برای انزوای بین المللی ایران و نهایتاً تهدید یا حمله نظامی‌ خطر هدایت تنش به مسایل و بحران‌های منطقه ای از مرزهای مدیترانه تا مرزهای چین را به همراه خواهد داشت که باخت برای هر دو طرف است.

3. برد ـ برد: که مبتنی بر یک راه حل پایدار و بر اساس رضایت نسبی دو طرف استوار است و پتانسیل لازم برای خروج از بن بست فعلی را دارد. در یک سناریوی برد –برد غنی سازی مستقل اورانیوم در خاک ایران مورد پذیرش قرار می‌گیرد. در مقابل ایران تضمین می‌دهد که برنامه اتمی‌ اش به سوی تسلیحاتی شدن پیش نرود. این سناریو در سه جنبه موجود در سياست هسته‌ای ایران می‌تواند عملیاتی شود.

نخست، غنی سازی اورانیوم:

1. برد برای ایران ـ پذیرش غنی سازی در خاک ایران از ٥/٣ درصد برای رآکتورهای اتمی‌ (حال و آینده) تا ٢٠ درصد برای رآکتور تحقیقاتی تهران (در این مورد خاص تنها به اندازه مورد نیاز)

2. برد برای غرب ـ محدود کردن روند غنی سازی ایران در ٥/٣ درصد، کنترل بخشی از منابع اورانیوم غنی شده ایران با پذیرش طرح سوآپ اورانیوم (طرحى مثل بيانيه تهران) و در نتیجه حفظ بخشی از انحصار موجود در غنی سازی اورانیوم و نهایتاً منافع ملی و اقتصادی ناشی از فروش سوخت.

دوم، پروتکل الحاقی:

 1. برد برای ایران - خروج پرونده هسته‌ای از شورای امنیت، رفع تمامى‌تحريم‌هاى موجود و به تبع پذیرش ایران به عنوان يک کشور هسته‌اى (Nuclear State) از سوی غرب. 

2. برد برای غرب ـ ارائه تضمين‌هاى لازم از سوی ایران که تضمین کننده عدم انحراف به سوی اهداف نظامی‌ است از جمله پذیرش «پروتکل الحاقی» موجود يا در صورت لزوم شکل تعديل شده آن.

سوم، خلع سلاح منطقه ای:

1. برد برای ایران ـ شامل کردن اسراییل در فعالیت‌های «NPT» و خلع سلاح عمومی‌ در منطقه. از نظر ایران بسیاری از تنش‌های موجود در منطقه و رقابت تسلیحاتی ناشی از دسترسی رژيم اسراییل به تسلیحات اتمی‌ است.

2. برد برای غرب ـ تضمین عدم انحراف تسلیحاتی برنامه هسته‌ای ایران از طریق مشارکت فعال در خلع سلاح منطقه ای و جهانی و همکارى گسترده ايران در حل و فصل بحران‌هاى منطقه اي.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟